برای مردی که گلبرگی مغرور بود
روزگاری که در بنگلادش بودم فقط توانایی فراهم یک وعده غذایی را داشتم، آن هم وعده کاملی نبود ، فقط میتوانستم نان و موز بخرم و خود را سیر کنم چون که ارزان قیمت بودند .
آن سختی ها را به جان خریدم و تحمل کردم تا سرم جلوی کسی خم نشود و مجبور نباشم دست کسی را ببوسم
نمیخواستم مردانگی ام را بفروشم و خدا را ناامید کنم…
این ها بخشی از درد و دل های ناصر حجازیست
متعلق به روزهایی که او در بنگلادش زندگی می کردو هدایت محمدان بنگلادش را عهده دار بود
به دلیل اختلاف نظر های سیاسی و اجتماعی اش با فدراسیون فوتبال و همینطور وزارت ورزش و پایبند بودن به اصول شخصی خود مجبور شد در خارج از کشور به مربیگری بپردازد
درست در روزگاری که میتوانست باز هم مرد شماره یک تیم ملی شود
وقتی از فدراسیون دعوت نامه گرفت روی نامه نوشته بود : به فدراسیون بیا و سرمربی تیم ملی شو، فقط کراواتت را نبند
روز بعد حجازی به فدراسیون رفت در حالی که کرواتی سرمه ای رنگ با خطوط لوزی شکل سفید روی سینه اش نقش بسته بود .
حفظ وقار و اصولی که به آن ها متکی بود برایش از هر چیزی مهم تر تلقی میشد .
در کارزار انتخاباتی سال ۸۸ به محل ثبتنام نامزد های ریاست جمهوری آمد و خود را کاندید کرد
بر کسی پوشیده نبود که رد صلاحیت خواهد شد اما او آمده بود که حرف دلش را بزند
هنگامی که خبرنگار از او پرسید که به عنوان یک فرد ورزشی در میدان سیاست چه میکند پاسخ داد: آمدم تا بگویم همانطور که از دیدن من ورزشی در اینجا تعجب می کنید ما هم از دیدن و فعالیت افراد سیاسی در فوتبال متعجب هستیم…
نقطه نظرات شفاف ، رک و پوست کنده اش اما حتی در سال های بیماری و واپسین زندگی پر فراز و نشیبش نقطه ی پایانی نداشت و از هر تریبونی استفاده میکرد تا حرفش را بی باکانه مطرح کند
از ستون های روزنامه خبرورزشی بگیرید تا رخ در رخ عادل فردوسی پور در برنامه نود …
او حتی در روزگاری که جوان بود و سکان شماره یک قفس توری تیم ملی در دستانش بود ، در دیدار با مقامات برجسته ی سیاسی وقت کشور همچو یک سرو راست قامت می ایستاد و بر خلاف سایر هم بازیانش دست کسی را نمی بوسید.
قاب های فوتبالی درخشان زیادی از او به خاطر داریم ؛ از قهرمانی آسیا با باشگاه تاج تا آن بعد از ظهر طلایی که یک تنه در دروازه تیم ملی مقابل طوفان زرد آن سال های فوتبال آسیا ؛ کره شمالی قد علم کرد .
از درخشش مقابل اسکاتلند در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین که منجر شد تا منچستریونایتد خواهان حضورش در اولدترافورد شود تا زمانی که قانون ۲۷ ساله ها را وضع کردند تا او از تیم ملی دور شود اما کماکان در مسابقات داخلی می درخشید
شخصیت سینمایی و کاریزماتیک حجازی اما در دوران مربیگری هم ادامه دار بود
یک مرد خوشتیپ ،جنتلمن و متشخص کنار زمین که با استقلال افتخارات زیادی کسب کرد
اینبار همچون “دینو زوف” دروازه بان افسانه ای تیم ملی ایتالیا که به همراه تیم ملی در زمان بازی اش قهرمان قاره شد و در دوره ی مربیگری نایب قهرمان ، با استقلال توانست دومی آسیا را به دست آورد .
برای خیلی از علاقه مندان به فوتبال و نه فقط هواداران استقلال، ناصر حجازی نه تنها یک اسطوره بلکه یک سبک زندگیست ؛ مرد شیک پوش و خوش سیمایی که هنوز هم پس از مرگش راه و رسمش ضربان دارد…
رضا بزرگی ✍️