بیش از نیمی ازجمعیت کشور را دختران تشکیل میدهند. آنان حدود ۶۰ درصد از سهمیه پذیرش دانشگاهها را به خود اختصاص دادهاند.
طی یک دهه گذشته حضور بانوان در بخشهای مدیریتی کشور افزایش چشمگیری داشته است و آنها توانستهاند بسیاری از فرصتهای شغلی درجامعه را از آن خود کنند. با این حال بسیاری از کارشناسان معتقدند که زنان به خصوص دختران در جامعه شهری از امکانات متناسب با ظرفیتهایشان برخوردار نیستند.
با این اوصاف نقش دختران در جوامع شهری همچنان رو به تزاید است، چنانکه نامگذاری روزی به نام دختران در تقویم، و فعالیت سازمانها و نهادهای مختلف در این زمینه نشاندهنده تمایل بیشترآنها برای حضور در مشارکتهای اجتماعی است.
اما نگاهی گذرا به داشتههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در کلانشهری چون تهران بیانگر این نکته است که هنوز اراده جمعی و تعامل بین بخشی دستگاهها و سازمانهای مسئول برای گسترش خدماتدهی به این قشر به وجود نیامده است.
در این میان دختران در تهران با نیازهای گوناگونی روبرو هستند، نیازهایی چون امکانات ورزشی، تفریحی و فراغتی. شهرداری تهران طی ۲-۳ سال گذشته تلاشهای فراوانی را برای بهبود برخورداری دختران از امکانات شهری کرده است.
نامگذاری روز دختران به پیشنهاد سازمان فرهنگیـ هنری شهرداری تهران، ساخت و راهاندازی پارکهایی که به طور اختصاصی به آنها تعلق گرفته و راهاندازی مجتمعهای ورزشی الزهرا(س) و کتابخانههای عمومی دختران در محلههای مختلف تهران از جمله اقداماتی محسوب میشوند که شهرداری تهران توانسته نسبت به وظایف و امکاناتی که در اختیار دارد برای آنها مهیا کند.
اما مسئله به اینها ختم نمیشود، زیرا باید برای ۲میلیون و ۵۰۰ هزار دخترتهرانی که نیازهای گوناگونی دارند برنامهریزی کرد. این برنامهریزیها باید براساس نظرسنجیها و اولویتبندی خواستهها و جلب مشارکت سازمانهای مرتبط انجام شود.
از این رو فرهنگسرای دختران به عنوان یکی از مجموعههای فرهنگی که برنامههای هویتی برگزار میکند نه تنها میتواند در زمینه گسترش فعالیت سازمانهای ذیربط تاثیرگذار باشد، بلکه با شناسایی دختران نخبه و کانونهای غیردولتی فعال آنها را به سوی اهداف کلان اجتماعی و فرهنگی درحوزه دختران هدایت کند.
بدون تردید برخی از نیازهای این قشر در قالب تلاشهایی که از سوی دفاتر امور بانوان در دستگاهها و سازمانها صورت میگیرد برآورده میشود، اما برای تخصصی کردن این تلاشها استفاده نظرات جامعهشناختی و بررسی آسیبهایی که زندگی شهری به دختران تحمیل میکند ضروری است. شاید ایجاد پیوند عمیقتر میان محققان و پژوهشگران و مسئولان بتوان به نتایج مطلوبتری در این زمینه رسید. اما نکته قابل توجه دیگر اینکه شهرداری در طرح ناحیهمحوری میتواند توجه بیشتری به امور بانوان، به خصوص دختران داشته باشد.
شکی نیست که تعیین اولویت خواستههای محلهای و جلسات مشارکت این قشر و استفاده از نخبگان محلی برای الگوسازی به دلیل نزدیک شدن شهرداریهای نواحی به اهالی و تمرکززدایی در ارائه خدمات، بهتر و با سرعت بیشتری نسبت به گذشته انجام خواهد شد.
امید,محسنی