زمانی که پاورچین پخش میشد کسایی که یادشونه میدونن که اولش فرق داشت مثلا اینکه هنوز از برره زیاد صحبت نمیشد و لهجه برره ای تو کار نبود حتی وقتی مهران مدیری رفت پیش باباش قسمت اول برره شیر فرهاد زیاد لهجه نداشت انگار
جواد رضویان و اینا نبودن و فقط ماجرا تو خونه مهران مدیری با زنش و مادر پدر زنش بود و از طرفی اینکه میرفت شرکت و ماجراهای اونجا
قشنگ هم بود ولی اونقدر خنده دار و جذاب که بعدا شد نبود
لوکیشن سریال سعادت آباد بود و چون اون زمان خونمون اونجا بود زیاد میرفتم سر صحنه ی روز که رفتم به مهران مدیری گفتم مهران این مجموعه از اون مجموعه هاست که روزانه فیلم برداری میکنیم میره رو پخش دیگه (یکی از کارای من سر صحنه فیلمبرداری و دکوراسیون بود) خب برای اینکه ته نگیره باید تغییراتی ایجاد کنیم البته مجموعه خوب هست ولی به مرور باید شاخ و برگ بیشتری بهش بدیم حتی نظر من اینکه شخصیت های جدیدی وارد کنیم
مهران مدیری به من گفته عجب ذهنی داری تو پسر
من گفتم این مجموعه پتانسیل داره برخلاف کارای قبلیت که چند ساله دیگه هیچکس یادش نیست ماندگار بشه
گفتش آره پتانسیل این مجموعه زیاده نباید فرصتی از دست بدیم
منم گفتم این مجموعه فقط تو تهران پخش میشه (واقعا هم اینطور بود و فقط تو استان تهران پخش میشد) آمل کاری میکنم کل ایران و جهان بشناسنش!
بعد من و مهران نشستیم ایده پردازی کردیم ی کیک و نوشابه هم میخوردیم کلمانی مثل ورچلنگ، وگوعه و این چیزا اختراع کردیم همشم حواسمون بود کلمه ای پیدا نشه که شبیه یکی از گویش های داخل ایران باشه دردسر شه
بعد گفتیم شخصیت های جدید بیان و از این بگیم گه این برره چیه ریشه اش کجاست پیشنهاد من جواد رضویان بود
بعد دیدیم که چطور ترکوند و از وقتی اون اومد خیلی خنده دار شد
اون قسمت بود که یارو میاد یخچال تعمیر کنه مهران مدیری پریز رو اشتباهی میکشه و یارو رو برق میگیره شاید براتون جالب باشه از اون قسمت هایی بود که کل ایده،اش از من بود فقط مثلا تیم قاسمخانی اینا یبار از رو ایده ی من رونوشت میکرد
خلاصه این شخصیت ها اضافه شدن روند مجموعه تغییراتی کرد و از اونجا اوج گرفت!
حتی بعدا اینکه سیامک انصاری هم اومد و دیگه به یار ثابت مهران مدیری تبدیل شد ایده ی خودم بود گفتم مجموعه احتیاج داره بهش و باید. همچین شخصیتی که برادر مهتاب بود که جوون هست بیاد تا این کلکل ها بیشتر و باحالتر بشه
سلام داشت میرفت خارج و الان سالها باید خارج بود اینکه من برای پاورچین پیشنهادش دادم مسیر زندگیش عوض شد
یا دیگه بخش هایی مثل زو بازی کردن و... اینا هم من گفتم چون بچه که بودم زو بازی میکردیم
اون بزه هم که داشتن بز ننه بزرگم بود
کلا خیلی از ایده های پاورچین و... از من بود
یعنی مردم فک میکنن قاسم خانی بیشتر سهم داشته درحالی که اون بیشتر تفکرات من و مهران مدیری رو یبار رو نوشت میکرد بازیگرا از روش دیالوگ بخونن تازه بعضی از کارا بداهه بود و چیزی که میومد رو صحنه خیلی پربار تر و بهتر از اون متن رو کاغذ میشد
یا مثلا ی قسمت هم بود که کارت بازی میکردن اون کارتها هم من ی روز برده بودم صر صحنه بازی کنیم بعد گفتیم ی قسمت بسازیم راجب این کارت بازی کردن که داوود میگفت مک منه من مال من بیده
کلا مثال خیلی زیاده و خیلی خاطرات هستش که یسریشو بعدا میگم
چقدر مردم خندیدن سر پاورچین و این مجموعه هنوزم پخش میشه خیلی خنده داره و من به یاد خاطراتم میوفتم این که چقدر ما دنبال خنداندن بودیم
شاید براتون جالب باشه که ایده نقطه چین هم من داخلش سهم داشتم ی روز که مهران مدیری تو پاورچین همین عینک رو گذاشته بود گفتم چقدر بهت میاد خیلی میخوره به ی نقش کارآگاه و اینا و همشم تاکید داشتم که این ساعد هدایتی خیلی پتانسیل داره همین شد که بعدش مهران مدیری شاهکاری به نام نقطه چین ساخت که کارآگاهی بود ساعد هم دستیارش بود و...
حالا در مورد این تو ی نقاله دیگه جداگانه توضیح میدم که یهو پلیس حمله کرد سر صحنه و گفتش باید کارآگاه بازی تعطیل کنید و...
بگذریم
بعدا هم شب های برره ساخته شد که اسپین آف پاورچین بود
من خیلی تاثیر داشتم خلاصه ولی مردم از من نمیدونن
اما مهران مدیری قراره تو کتابش اسم من رو بیاره و من صمیمی ترین دوستشم حتی با مهران مدیری و مرحوم عارف لرستانی تیم فوتبال داشتیم و میرفتیم تو زمین بازی میکردیم و خلاصه که خیلی کارا کردیم و حتی تاریخ ایران رو تحت ناثیر قرار دادیم کلماتی مثل پاچه خواری رو ما وارد ادبیات کردیم