طرفداری- یک ضربه سنگین. یک نگاه لرزان پس از فهمیدن ماجرا، یک نا باوری همراه با درماندگی. تصمیم برای باز پس گیری توپ در چشمان او نمایان بود و تکلی که بدترین زمان بندی را در تاریخ فوتبال انگلستان داشت. تکلی که تاریخ فوتبال انگلستان را تغییر داد.
توماس برتولد، ضربه او را حس میکند و تئاتر گونه به زمین میافتد. ۳ بار دور خود در کنارهای زمین تورین میپیچد و بد تر از آنچه بود نشان میدهد. هر دو دست در آسمان. او میداند چه اشتباهی مرتکب شده است. نتیجه اما غیر قابل بازگشت بود. یک کارت زرد برای شماره ۱۹ انگلستان. این کارت فوتبال بریتانیا را تغییر داد.
نزدیکترین بازیکن به پل گاسکوئین، هم تیمی او که نمونه کامل فضیلت است، گری لینکر بود. در غروب گاسکوئین که با آن کارت فینال جام جهانی را از دست داد، اشکها سرازیر شد. صورتی سرخ که لبهای زیرینش میلرزید و چشمها نمناک بود.
لینکر دستش را در دست گاسکوئین گذاشت تا هم تیمی خود را آرام کند. او احساسات را سریعا مشاهده میکند. نگاهش به نیمکت است و به آنها میفهماند که بازیساز جوان در شرایط خوبی نیست. وقتی دوربین لینکر را نشان میدهد، چند کلمهای بین او و گازا در میگیرد و لینکر رو به بابی رابسون میگوید:" با او صحبت کن."
برای اینکه چنین زوجی نتیجه بگیرد، باید هم چنین اختلافات شخصیتی وجود داشته باشد. فلسفه یین و یانگ میگوید که تمام چیزها به هم مربوط است و بر عکس هم. با اینکه تسو این، زمانی که این فلسفه را معرفی میکرد به مهاجم نیوکاسل و لستر اشاره نمیکرد اما این دو، مثال بارز یک همکاری فوتبالی یین و یانگ بودند.
پل گاسکوئین یک بازیکن شدیدا با استعداد از نیوکاسل بود. کسی که عشقش به فوتبال، واگیر دار بود. او با قلبش فوتبال بازی میکرد و تکتیکهای زمخت، پاهای او را در بازی نمیبست. نمایشهای گاسکوئین در جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا، نمادی از تولد دوباره فوتبال انگلستان پس از فاجعه هیلزبورو بود. پیش از او فقط در جرج بست، چنین عشقی و استعدادی در فوتبال بریتانیا وجود داشت.
گری لینکر نمونه بارز یک شکارچی بود. او کارش را فقط در محوطه جریمه انجام میداد و کمک زیادی به تیم در خارج از آن نمیکرد. در دوران اوجش، لینکر، احتمالا بهترین مهاجم دنیا بود. این انگلیسی که جایزه کفش طلا را در جام جهانی برد آن هم در نهایت حرفهای گری؛ بدون گرفتن کارت، بدون درگیری. بر عکس لینکر، گاسکوئین همیشه میدانست کجای زمین باشد که به توپ برسد. بازیکنی که هیچگاه شما را نا امید نمیکرد.
این دو شخصیت متضاد اما در عین حال به شکل برابر موثر، تنها برای ۲ سال و نیم در بازیهای داخلی و بین المللی هم تیمی بودند. زمانی که آنها با هم بودند، فرصتهای زیادی پیش آمد تا در بزرگترین تورنمنت های فوتبال باشگاهی و ملی به موفقیت برساند. دانش آموز جوانی که دنیا را مقابل خود میدید و حالا توسط یک بازیکن با تجربه و پخته آموزش میدید. اگر ما یک نمونه از نیاز به تجربه برای آموزش جوان ترها سراغ داشته باشیم، این زوج مصداق آن بودند.
وقتی لینکر به وایت هارت لین رفت، گاسکوئین در آنجا توپ میزد. گازا تابستان ۱۹۸۸ با ۲.۲ میلیون پوند از باشگاه کودکی خود نیوکاسل به لندن آمده بود. تری ونبلز، در گاسکوئین پتانسیل کافی را میدید و با توجه به سابقه او در بازی دادن به جوانان و دادن آزادی عمل در زمین، خرید او را موقعیتی مناسب برای این کار میدید.
یک سال پس از رفتن گاسکوئین به تاتنهام، لینکر از بارسلونا و همراه با مربی که او را به اسپانیا برده بود به لیگ برتر بازگشت. لینکر حالا با تجربه تر شده بود و برای شما حتما گل به ارمغان میآورد. ونبلز، پتانسیل همکاری این دو را میدید و شروع فصل ۱۹۸۹/۱۹۹۰ پر از امیدواری برای گرفتن نتیجه بود.
اولین نمایش رقص کلاسیک این دو در بازی ملی و در زمین عربستان در سال ۱۹۸۸ بود. دومین بازی ملی گاسکوئین بود و یک دیدار دوستان در ریاض. او تنها ۱۰ دقیقه آخر بازی را در زمین بود و بازی ملی بعدی او ۵ ماه بعد بود. یک بازی مقدماتی جام جهانی برابر آلبانی که باز هم در آخرین دقایق بازی به زمین رفت. با این حال، آن بازی، لینکر و گاسکوئین را در کنار هم قرار داد و آنها ۵-۰ بردند.
در شروع فصل ۱۹۸۹/۱۹۹۰، لینکر و گاسکوئین در بخش جالبی از دوران ورزشی خود بودند. لینکر از اولین نفرات و معتمد بابی رابسون و حالا در اوج فوتبال خود بود. گاسکوئین، یک یار ذخیره که باید از استعداد بی نهایت خود استفاده میکرد تا در لیست بابی رابسون برای جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا باشد. در تاتنهام گازا فیکس و محبوب هواداران بود و لینکر تازه وارد و در تلاش برای اثبات خود در شمال لندن. در مدت دو سال آینده، این دو بهترین زوج را در مسابقات داخلی و بین المللی ایجاد کردند. زوجی که همواره ما را یاد دو تورنمنت باشگاهی و ملی میاندازد. یکی با تاتنهام و یکی با تیم ملی.
اولین فصل همراه بود با فیکس شدن لینکر در ترکیب ونبلز. او فصل را با ۲۴ گل در ۳۸ بازی تمام کرده بود و کفش طلا را هم در موزه داشت. گاسکوئین، بازیش را از همان جا که فصل قبل به اتمام رسانده بود شروع کرد و حالا هافبکهای بهتری هم پشت سرش بودند.
شخصیتهای که کاملا متضاد هم بودند حالا برای باشگاه و تیم ملی یک هدف مشترک را دنبال میکردند. لینکر به لطف پاسهای گاسکوئین محبوب هواداران تاتنهام میشد و گازا هم، در ترکیب انگلستان به مهره ثابت تبدیل شد؛ مخصوصا بعد از برد ۴-۲ برابر چکسلواکی.
۱۹۹۰ سندی بود بر حضور گاسکوئین در صحنه جهانی و تاییدی بر مهارت لینکر که حالا یکی از بهترین مهاجمان تاریخ انگلیس بود. از همان اوایل تورنمنت مهاجم تاتنهام یکی از بهترینهای تیم رابسون بود. گاسکوئین درون و بیرون زمین منحصر به فرد بود و لینکر از همان بازی اول قدرتش را نشان داد. همانطور که انگلیس از مراحل بالا میرفت، سطح بازی آنها هم افزایش پیدا میکرد. در بازی یک چهارم نهایی برابر کامرون، پاس ملیمتری گاسکوئین به لینکر رسید که با خطای حریف به پنالتی پیروزی بخش سه شیرها در این مرحله تبدیل شد. این فهم زوج انگلیسی بود که بارها مشابه آن را در لیگ برتر اجرا کرده بودند و انگلیس را برای اولین بار از سال ۱۹۶۶ به نیمه نهایی فرستاد.
پس از آن به لحظه اول باز میگردیم. یک خطا به خاطر اشتباه در زمان بندی. یک کارت زرد. اشکهای که روانه میشد و چهره بهت انگیز لینکر. تصویر که توسط دوربین شبکه رای ایتالیا گرفته شد. حالا ملتی منتظر رابسون بودند تا با لینکر صحبت کند.
از فینال و ضربات پنالتی و حذف رد شویم و برسیم به مردمی که در خیابانها به آنها تبریک میگفتند و لحظات هیجان انگیز Gazzamania. برسیم به شروع FA کاپ سال ۱۹۹۱ در تیم تاتنهام.
بار دیگر با تیمی روبرو بودیم که نبوغ گاسکوئین را در کنار استعداد گری لینکر داشت. در مراحل اولیه این شور و استعداد گاسکوئین بود که تاتنهام را بارها نجات داد. دو دابل مقابل آکسفورد و پورتسموث با یک گل طلایی در یک چهارم نهایی همراه بود که آنها را در نیمه نهایی مقابل آرسنال قرار داد.
مثل بازی تورین، این دیدار هم حول و حوش دو نفر میچرخید. چشمان مرگ بار لینکر و گلهای گاسکوئین. بری دیویس میگوید:
"اوه. فوق العاده. این یک گل مدرسهای بود."
پس از گل اول و فوق العاده گاسکوئین، حالا نوبت لینکر بود. اگر یک بازی را برای معرفی همکاری این دو غول فوتبال انگلستان معرفی کنیم، نیمه نهایی همین جام است. هر دو بهترینهای کشور بودند و هر دو با آهنگ بازی میرقصیدند.
متاسفانه فینال آن جام هم مثل جام جهانی برای این دو نا امید کننده بود. گاسکوئین بعد از ۱۴ دقیقه به خاطر مصدومیت بیرون آمد. او در همان ۱۴ دقیقه گل زد اما به اشتباه آفساید گرفته شد و پنالتیش هم توسط دروازه بان گرفته شد. گرچه هر دو قهرمان جام شدند اما مدال لینکر در جایگاه به او داده شد و مدال گازا روی تخت بیمارستان.
گرچه در آن زمان کسی نمیدانست اما آن جام آخرین هر کاری این دو بود. آنها برای ۲ سال و نیم در تیم ملی و باشگاه خود هم تیمی بودند. لینکر و گاسکوئین در آن دوره کوتاه فوتبال انگلستان را در مشت داشتند. اشکهای گاسکوئین انگلیسیها را دوباره عاشق فوتبال کرد و لینکر هم محبوب زنان خانه داری بود که آنها را مملو از گل میکرد.
شخصیتهای که نقطه مقابل هم بودند. سبکهای فوتبالی که گرچه هر دو موثر اما کاملا متفاوت بودند و پل گاسکوئین و گری لینکری که در اوایل دهه ۹۰ چهره اصلی تیم ملی انگلستان بودند. آنها به تنهایی در سطح جهانی بودند اما همراه با هم، منبع الهام بخشی از یک زوج کامل.