اختصاصی طرفداری - روز عجیبی بود. حداقل در تمام دنیا برای ما. انگار فقط دوست داشتیم زودتر به نزدیکی های شب برسیم. کمی به عقب تر از آن روز برویم. همین که قرعه کشی شد و مشخص شد که ایران قرار است برابر آرژانتین قرار گیرد، شوخی ها و البته پیشبینی ها شروع شد. راستش را بخواهید بر خلاف مردم دیگر دنیا خیلی وقت ها ما به خودمان هم باور نداریم. شوخی های زیادی می کردیم و می گفتیم چطور ایران قرار است جلوی مسی و تیمش بایستد اما اینش خوب بود که همین که روز بازی رسید دیگر کسی شوخی نمی کرد. استرس ها بالا رفته بود. فوتبالی و غیر فوتبالی ها همه منتظر شروع بازی بودند. روز سرنوشت ساز فرا رسیده بود. یوز های ایرانی قرار بود برابر بهترین بازیکن جهان و تیمش به میدان بروند.
بالاخره نزدیکی های بازی شد. خیلی ها دور هم جمع شده بودند فقط برای این که با هم بازی را ببینند. خانواده ها، مادران و پدرانی که شاید خیلی کم از فوتبال می دانستند هم همگی دعا می کردند. به هر حال دو تیم وارد زمین شدند. نکونام و مسی برابر هم به عنوان کاپیتان توپ و میدان را مشخص کردند. هر وقت به آن صحنه نگاه می کردیم با خود می گفتیم یعنی کدام یک مرد اول میدان خواهند بود؟ البته بین این دو مازیچ، داور صربستانی هم حضور داشت که حداقل برای ما در آخر، او چهره اول میدان شد.
بازی شروع شد. دقیقه 3 شروع رویا سازی هایمان بود. موقعیت اول و ضربه سر خطرناک سید جلال همه ایران را نیم خیز کرد. توپ او به شکلی خطرناک به بیرون رفت. طبق انتظار آرژانتین در ادامه صاحب توپ و میدان بود و موقعیت ها را یکی پس از دیگری ایجاد می کرد. در این بین ایران هم ضد حملاتی می زد. دقیقه 12 هیگواین در موقعیتی تک به تک نتوانست دروازه ایران را باز کند. دروازه بان خوش سر و سیمای ایرانی ها توانست توپ را مهار کند. برابر این همه ستاره بدون شک ایران به دروازه بانی مطمئن احتیاج داشت. کاری که حقیقی به خوبی انجام می داد. موقعیت های آلب سلسته قدرتمند ادامه دار بودند. دقیقه 21 شوت درون محوطه آگوئرو را حقیقی به شکلی زیبا دفع کرد. حریف قدرتمند ظاهر شده بود و یکی پس از دیگر توپ ها را روی دروازه ایران می فرستاد.
بازی پر تنش دنبال می شد. اواسط نیمه اول همه انتظار گلزنی از آرژانتین را داشتنند اما یوز های ایرانی به خوبی آن ها را مهار کرده بودند. ضربه ایستگاهی مسی در دقیقه 31 هم راه به جایی نبرد. بازی 0-0 دنبال می شد و این نتیجه به نظر برای ما راضی کننده بود. دقیقه 42 ما هم روی یک کرنر فرصت گلزنی داشتیم اما ضربه سر سید جلال حسینی یا اختلافی کم به بیرون رفت. در نهایت بازی در این نیمه با همان نتیجه و بدون گل به پایان رسید.
با شروع شدن نیمه دوم، گزارشگر تلویزیونی های ما به آقای فردوسی پور تغییر کرد تا شاید یکی از تاریخی ترین گزارش های تاریخ ایران را رقم بزند. به هر ترتیب بازی پی گرفته شد. نیمه دوم شروع شد. معلوم نیست کیروش چه چیز هایی در رختکن به بازیکنان گفته بود اما انگار یوز های ایرانی جانی تازه گرفته بودند. مسی با همان دریبلی های همیشگی اش خط دفاع را آزار می داد. ایران خیلی خوب می دانست که بهترین راه برای دفاع کردن این است که گاهی حمله کند تا شدت فشار حریف کم شود. جدی ترین موقعیت ایران در دقیقه 51 شکل گرفت. دریبل سرپایی و یک پا دو پا های مسعود شجاعی برابر فوق ستاره های آرژانتین توپ را به پژمان منتظری رساند. همه از کار فوق العاده شجاعی نیم خیز شدند. منتظری توپ را سانتر کرد تا قوچان نژاد با ضربه سر دروازه حریف را تهدید کند. سرخیو رومرو، دروازه بان سلسائو از گل شدن توپ جلوگیری کرد.
خدا می داند که حال یک ملت در آن زمان چگونه بود. خیلی از ما ها در همان زمان مانند قوچان نژاد با دست جلوی چشمانمان را گرفتیم و حسرت خوردیم. حالا دیگر معلوم بود که ایران روحیه گرفته است. این بار توپ و میدان در اختیار یوز های کیروش بود. پر بحث ترین صحنه جام جهانی قبلی برای ایران بدون شک در دقیقه 54 همان بازی شکل گرفت. جایی که دژاگه صاحب توپ شد اما زابالتا هم توپ و هم پای او را زد. صحنه به نظر خطا می رسید. مازیچ در موقعیتی عجیب گرفتار شد. بازیکنان ایران سرش ریختند و به شدت اعتراض می کردند. شاید بعد از این صحنه کمتر کسی از ایران از مازیچ خوشش بیاید! به هر حال تشخیص داور، ادامه بازی بود.
حملات ایران ادامه داشت. اما مسی در صحنه ای در دقیقه 60 توپ را در اختیار گرفت و با ضربه پای چپ دروازه ایران را به شدت تهدید کرد. یادمان است که فردوسی پور دقیقا چی گفت: "یک بار دیگه موقعیت برای لیونل مسی. نکونام می تونه اونجا یه خطا هم بکنه. مسی... چه توپی... از کجا رد شد..." همه می دانستیم که این بی دقت حمله کردن ها و تنها گذاشتن مسی می تواند کار دست تیم دهد. به هر حال بازی ادامه داشت بازی ای پر تنش و در عین حال فوق العاده جذاب!
موقعیت های ایران در این فواصل زمانی یعنی دقایق 50 تا 70 بیشتر بود. دقیقه 67 سانتر دوباره پژمان روی سر دژاگه نشست. صحنه ای که باز هم کل ایران را نیم خیز کرد. ضربه سر دژاگه را رومرو به طرزی عجیب به کرنر فرستاد تا این توپ هم راه به جایی نبرد. دقیقا همان جا بود که جمله "چقدر خوبیم ما" از دهن عادل فردوسی پور درامد. واقعا هم راست می گفت. ایران به شدت آرژانتین را تحت فشار قرار داده بود. همان جا فهمیدیم که چه کار های بزرگی از ما برمیاد فقط اگر به خودمان باور داشته باشیم. دوربین مارادونا و دخترش را نشان می داد. انگار آن ها هم ترسیده بودند. ترس از این که شاید تیم ملی کشورشان با این بازی مغلوب شود.
ترس به جان تیم آرژانتین افتاده بود اما ای کاش ما هم مانند آن ها منطقی بازی می کردیم. مسی و یارانش کم کم بازی را ارام کردند و به یک باره نبض بازی را دوباره در دست گرفتند. چندین موقعیت خوب این تیم را علیرضا حقیقی به خوبی و به زیبایی هر چه تمام تر مهار کرد تا دروازه ایران بسته بماند. با این حال ایران هم دوباره صاحب موقعیت شد. آقایی کردن علیرضا جهابخش در میانه میدان توپ را به قوچان نژاد رساند. شوت او از درون محوطه جریمه را رومرو باز هم برگرداند تا بار دیگر حسرت بخوریم.
به هر حال بازی به دقایق پایانی اش رسیده بود. دقیقه سرنوشت ساز بازی فرا رسید. همه ایران به این عملکرد و البته نتیجه راضی بودند اما یک نفر در میدان بود که می دانست چه وقت خودش را نشان دهد. لیونل مسی در دقیقه 91 توپ را گرفت. توپی که روی اشتباه بد موقع نکونام گرفته شده بود. فردوسی پور این گونه شرح داد: " موقعیت برای بازیکنان آرژانتین هست، لیونل مسی... اوه اوه اوه! چه دقیقه ای گل خوردیم از لیونل مسی"
مسی خیلی ریلکس تر از همه ما، توپ را با کاتی فوق العاده وارد دروازه ایران کرد. احتمالا در آن زمان همه ما جلوی تلویزیون خشکمان زد. از حسرت موقعیت هایی که می خوردیم تا فکر کردن به پنالتی ای که آقای مازیچ می توانست بگیرد و نگرفت. از تلاش فوق العاده یوز هایمان تا دعا دعا کردنمان برای بردن و یا حتی یک مساوی. مسی رویای یک ملت را با شوتش نابود کرد. جالب بود. به جرات می توان گفت تنها گلی که یک بارسلونایی و یک طرفدار مسی اهل ایران، از آن ناراحت شده بود همین گل بود. به هر حال ما از شجاعت بچه هایمان راضی بودیم. شاید الان هم باید آن زمان را به یاد بیاوریم و با خود بگوییم که با شوخی کردن به قرعه اسپانیا و پرتغال فقط روحیه بازیکنانمان را خراب می کنیم. ما می توانیم دوباره با قدرت ظاهر شویم. باخت و برد بعضی وقت ها مهم نیست مهم این است که مدتی بعد از شما به عنوان یک قهرمان یاد شود. یک قهرمان که حتی اگر هم باخته باشد، باز هم در یاد ها می مانند نه به خاطر باختش به خاطر جنگندگی اش و به خاطر قهرمان شدندش!
در این باره بخوانید؛
گروه مرگ، من به کی روش اعتماد دارم؛ خداحافظ روسیه؟ آمده ایم برای ورق زدن تاریخ!
نمرات بازیکنان در پایان بازی
آمار پایانی بازی
فیلم خلاصه بازی