مطلب ارسالی کاربران
هویت فوتبالی،تمام اثری که یک مربی در دوران حضورش بر یک باشگاه می گذارد.
شاید از نگاه کسانی که این روزها با فراگیری بازی های کامپیوتری خود را صاحب نظر درباره ی چگونگی اداره ی یک باشگاه می دانند،کمتر کسی پیدا بشود که دیدی فراتر از محیط "آن بازی کامپیوتری" داشته باشد. اما آیا همان طور که طیف اکثریتِ بی حوصله فکر می کنند،تاثیر یک سرمربی فقط تاکتیک 90 دقیقه ای انتخابی او برای بازی هاست؟
احتمالا باید بازیکنان خریداری شده را هم اضافه کنیم،البته که مصاحبه های سرمربی هم بسیار به یادماندنی خواهد بود. همان گونه که هواداران لیگ جزیره احتمالا کل کل های فرگوسن و مورینیو،فرگوسن-ونگر و مورینیو_ونگر را به خاطر دارند،گل سرسبد تمام اظهارنظرها هم که "پایین کشیدن لیورپولِ لعنتی" بود که این ماموریت با موفقیت برای فرگوسن به انجام رسید.
می خواهم توجه تان فراتر از مصاحبه ها هم برود،انتظار!
بله انتظار و البته اعتمادبنفس. یک سرمربی با تاکتیک ها و مصاحبه ها و فضایی که بر تیم حاکم می کند همیشه یک سری انتظارات را ایجاد می کند که احتمالا از انتظاراتی که قبل از ورود خودش به باشگاه وجود داشته اند،متفاوت است.مثلا کسی از دیوید مویس در ابتدای حضورش در وست هم انتظار نتیجه گیری سریع و بردهای پشت سرهم را نداشت،چرا که وست هم در آن زمان تنها می خواست روند باخت های 4 گله اش را قطع کند و در این لابه لا به بردن هم فکر کند. اما حضور گلوپ در لیورپول و یا مورینیو و گواردیولا یا کونته در باشگاه های کنونی اشان کاملا با انتظارات متفاوتی رقم خورده است. تقریبا تمامی آن ها با رویای قهرمانی به این تیم ها پیوستند. حالا بعد از یک سال و نیم کونته به قهرمانی لیگ رسید و احتمالا پپ گواردیولا هم این فصل_اگر اتفاق خاصی نیفتد_ به هدفش می رسد.اما شرایط برای مورینیو و کلوپ متفاوت است.آن ها دو جور ذهنیت را میان هواداران تیم های تحت هدایتشان به وجود آورده اند.
مورینیو تیمی پر از غول های قدرتمند ساخته که چندان جذاب و تهاجمی بازی نمی کند و البته در برابر تیم های قدرتمند لیگ کاملا عقب می نشیند و این حس بد ضعف را میان هوادارن تیم به وجود آورده،به گونه ای که تعداد بسیاری از ساکنین اولدترافورد کم کم به گزینه های جانشینی او فکر می کنند.شاید بیشتر زمانی که می بینند همسایه های پرسر و صدایشان تنها 4 امتیاز تاکنون از دست داده اند و در تئاتر رویاها هم تیم محبوب شان را زمین گیر کردند!
مورینیو به خوب یاین را می داند اما چه کسی است که نداند مورینیو در هر تیم یکه بوده تا آخرین لحظات حضورش در باشگاه خود را از هر ایراد فنی تبرئه کرده است و گناه را گردن هوادارن و بازیکنان و یا رئیس باشگاه انداخته است!
کلوپ اما کاملا از سمت دیگر بام افتاده است.تیمی که جذاب بازی می کند و حسرت آور گل می خورد،شاید بهتر است بگوییم احمقانه! گاهی هوادارن لیورپول حس میکنند با 6-7 بازیکن به دیدار برابر 15-16 بازیکن حریف رفته اند.چرا که تقریبا به هیچ یک از دروازه بانان یا مدافعان میانی تیم شان اعتماد کافی ندارند.
تمام اثری که مربیان در دوران حضور خود بر تیم تحت هدایت و فضای باشگاه می گذارند را کاملا می شود تشخیص داد.گواردیولا تیمی مالک و تمامیت خواه ساخته است که در طول تمامی 90 دقیقه حمله می کند و بهترین اتفاق ممکن یعنی گل زدن هرچه بیشتر را می طلبد. کونته تیم منسجمی ساخته که نسبتا محتاط بازی می کند و ترجیح می دهد تا جایی که امکان دارد نبازد.
مورینیو تیمی طلبکار ساخته که سعی می کند تمام 90 دقیقه نگذارد توپ به سطح زمین برسد و چه کسی می داند شاید در این میان توپ با اشتباه حریف یا برخورد به دکل های تیمش(لوکاکو،ابراهیموویچ،پوگبا،ماتیچ،فلینی و ...) به گل تبدیل شود. اگر احیانا توپی به سمت دروازه تیمش آمد هم خب،واکنش های دخیا بسیار سریع است!
کلوپ هم که سعی دارد اصرار کند تنها وظیفه بازیکنانش این است که بازی گل های بالایی داشته باشد،حالا دروازه خودی و حریف چندان تفاوتی نمی کند!
تمام این مربیان اثرات خوب و بد زیادی بر تیم هایشان می گذارند و این اثرات بیشتر زمانی خود را نشان می دهند که مربی بعدی روی کار بیاید.
پ.ن: در این نوشته به ونگر و پوچتینو پرداخته نشده است چون آن ها مدت زمان بیشتری هدایت تیم های فعلی خود را بر عهده داشته اند.