طرفداری- طی سال آینده، هادرزفیلد موفق شد برای سومین بار پیاپی قهرمان لیگ بشه اما چاپمن همون موقع، تیم رو ترک کرد. یه تیم به اسم «آرسنال» که به نظر پتانسیل بالایی داشت، تونست توجه چاپمن رو جلب کنه و اون رو به خدمت بگیره.
داستانی که در حال مطالعه آن هستید، بخشی از کتاب Inverting the Pyramid است و می توانید قسمت های قبلی آن را در اینجــــــا بخوانید.
البته قبل از هر چیز باید بگیم که اون موقع، کمتر کسی فکر می کرد آرسنال، تیم دارای پتانسیلی باشه. اون ها حتی برای موندن در لیگ هم مشکل داشتند. سر هنری نوریس، رییس باشگاه آرسنال اخلاق خیلی سلطه جویانه ای داشت. سرمربی قبلی آرسنال، یعنی لزلی نایتون، نمی تونست بیشتر از هزار پوند برای خرید بازیکن پرداخت کنه، اون هم تو دورانی که خرید بازیکن با 3 هزار پوند، یه چیز عادی بود. نایتون همچنین حق نداشت که بازیکن هایی کوتاه تر از 5 فوت و 8 اینچ بخره. نایتون یه دفعه برای خرید هیو «ریزه میزه» موفت این قانون رو زیر پا گذاشت. اون در سال 1923، موفت رو از ورکینگتون خرید اما نوریس قبل از اولین بازی موفت در لیگ، اون رو لیتون تاون فروخت. در پایان فصل 25-1924، نایتون اخراج شد و نوریس، دلیل این کارش رو نتایج ضعیفِ تیم اعلام کرد. البته نایتون گفت که باشگاه می خواست از پرداخت پاداش به او اجتناب کنه.
چاپمن با علم به اینکه ممکنه 5 سال طول بکشه تا جام ببره، با شرایط خاصی، سرمربیگری در آرسنال رو قبول کرد. در نهایت نوریس با اکراه پذیرفت که چنین محدودیت هایی برای سرمربی جدید خود نگذارد. اولین خرید چاپمن در آرسنال، چارلی بوچان، مهاجم ساندرلند بود. باب کایل، سرمربی ساندرلند اذعان کرد که این بازیکن، ارزش هزینه اش را دارد؛ زیرا مهاجمی است که می تواند در هر فصل، 20 گل بزند. سر نوریس به سرمربی ساندرلند گفت که اگه خیلی مطمئنه، پس یه شرایط جدید رو قبول کنه تا مبلغ پرداخت رو بر حسب عملکرد بوچان حساب کنند: 2 هزار پوند پرداخت اولیه و 100 پوند در ازای هر گل بوچان طی اولین فصل حضورش در آرسنال. کایل این شرایط رو قبول کرد و بوچان هم 21 گل زد تا 4 هزار و 100 پوند به ساندرلند برسد.
اما در ماه سپتامبر و بعد از شکست از نیوکاسل، اوضاع بوچان در آرسنال خیلی جالب نبود. بوچان، شخصیتی غیرحرفه ای بود و طی اولین روز تمرینی اش در آرسنال، تمرینات رو ترک کرد؛ چون معتقد بود پیراهن های این تیم به تعداد کافی موجود نیست. جالبه که بوچان در روز دوم هم تمرین نکرد؛ چون یه گُله وازلین منجمد شده رو تو جورابش، که قرار بود تازه شسته باشه، پیدا کرد.
ممکنه برخی سرمربی ها این موضوع رو به عنوان خیانت آشکار یا فریب دادن تیم قلمداد کنند اما چاپمن این رفتار رو نشونۀ استانداردهای بالای بوچان دونست. او همچنین تفکرات بوچان دربارۀ فوتبال رو می پسندید و باور داشت این تفکرات در بین بازیکنان اون دوره، خاصـه. جان لوییس، داور سابق فوتبال در سال 1914 می نویسه که اون دوران، هیچکس به دونستن چیزی دربارۀ تئوری فوتبال، اهمیت نمی داده و بیشتر تیم ها بدون تاکتیک قبلی وارد زمین می شدند و خبری هم از حرکات تمرین شده نبود. با اینکه چاپمن خیلی تلاش کرد این اوضاع تغییر کنه، اما اتفاق خاصی نیفتاد.
بوچان از همون آغاز فصل ادعا کرد که با قانون جدید آفساید، هافبک-مدافع ها باید پستی تدافعی تر داشته باشند و این موضوع توی شکست آرسنال برابر نیوکاسل واضح تر بود. هافبک-مدافع نیوکاسل در عمق موند و خیلی کم در حمله شرکت کرد اما تونست بارها و بارها حملۀ آرسنالی ها رو قبل از شکل گرفتن، خنثی کنه و همین کارش، توپ و میدان رو به نیوکاسل رسوند. چاپمن در آخر متقاعد شد چنین کاری بکنه. اما سوال اینه که با وجود علاقۀ چاپمن به ضدحمله، چرا این کار رو زودتر انجام نداده بود. چاپمن مردی نبود که به راحتی از جریمه شدن و مسئولین بترسه اما احتمالا صحبت های اتحادیه فوتبال بعد از فینال جام حذفی 1922 و البته رفع محرومیت مادام العمر او توسط اتحادیه، تاثیراتی در تاکتیک او داشتند.
قطعا آرسنال اولین تیمی نبود که تلاش کرد از هافبک-مدافع به عنوان فول بک استفاده کنه. اما اون ها اولین افرادی بودند که متوجه تاثیر این تغییر در نیمۀ دیگۀ زمین شدند. چاپمن ادعا داشت که عقب کشیدن هافبک-مدافع باعث میشه که تیم تو وسط زمین، بازیکن کافی نداشته باشه و همین موضوع باعث شد که چاپمن، بوچان رو عقب بکشه و به عنوان هافبک بازی بده؛ البته بوچان زیر بار استدلال های چاپمن نرفت. این ترکیب، نسخه ای بسیار متزلزل و نامتعادل از 3-3-4 رو ساخت.
البته چاپمن نمی تونست توانایی های بوچان در گلزنی رو نادیده بگیره پس دوباره اون رو به خط حمله برد و اندی نیل رو به عنوان مهاجم وسطِ عقب کشیده استفاده کرد. نکته اینه که نیل، بازیکن تیمِ سومِ آرسنال بود و بازی دادن او نه تنها باعث شگفت زدگی همه شد بلکه یک بار دیگه توانایی چاپمن در مفهوم سازی و ترتیب بندی در راهِ درکِ توانایی های لازم در نقاط مختلف زمین رو ثابت کرد. تام ویتاکر، یکی از قابل اعتمادترین افراد نزد چاپمن به خاطر میاره که سرمربی اش می گفت: «نیل مثل یه مراسم خاکسپاری، کُنده» اما اصرار داشت که «این چیزها مهم نیست؛ چون اون کنترل توپ رو در اختیار داره و می تونه با پاش، روی توپ بایسته و فکرهاش رو بکنه».