طرفداری- قرار نیست به خاطر اولین شکست استقلال در لیگ قهرمانان آسیا یقه این تیم و دست اندرکاران این مجموعه را بگیریم و آنها را وسط میدان شهر به دار بیاویزیم. نه این نه معرفتی است نه رسم درستی است. شکست در خانه آن هم در بازی های گروهی و آن هم در اولین بازی به خودی خود فشارهای زیادی را به اعضای هر تیمی وارد می کند و البته هواداران هم جزیی از این مجموعه هستند.
دیروز حال همه آنهایی که طرفدار استقلال بودند خوب نبود. در نگاه اول همه حق داشتند. نگوییم استقلال بد بازی کرد که اتفاقا نسبت به بازی های اخیر این تیم در لیگ برتر آبی پوشان عملکرد بهتری داشتند و حتی می توان گفت که اضافه شدن بازیکنی مثل مبعلی به پیکره این تیم تا حدودی توانسته بود ضعف بازیسازی این تیم را پوشش دهد ولی باختن آن هم مقابل یک تیم عربستانی این قدر ناخوشایند هست که کسی دیگر به بازی خوب و مسائل دیگر فکر نکند.
البته از حق هم نباید گذشت که داور چینی حداقل می توانست برای تیم ایرانی که ما مدافع و طرفدارش هستیم یک پنالتی مسلم بگیرد. چه بسا گل شدن این پنالتی می توانست ورق را برای مردان قلعه نویی برمی گرداند و این تیم پیروز میدان می شد. در چین شرایطی علاوه بر اینکه امیر قلعه نویی همچنان «ژنرال» آبی دوست ها بود بازیکنان با غیرت ترین بودند و قلعه نویی هم ممنوندار همه عوامل تیم بود اما متاسفانه این چنین نشد تا اتفاقات دیگری رقم بخورد.
* بازی هایی که استقلال از دست داد، رفاقتهایی که گم شد!
بهتر است منطقی باشیم تا احساسی. بهتر است به جای به کار بردن واژه بی غیرت برای بازیکنان به بررسی شرایط تیم بپردازیم. به اینکه چه عواملی دست به دست هم می دهند تا استقلال به شیوه ای بسته شود که نتیجه اش اینی که اکنون هست شود.
به اینکه در طول تمرینات این تیم چه اتفاقاتی رخ می دهد؟ چه تمریناتی باعث ایجاد انگیزه در بازیکن می شود؟ حتی باید به این پرداخت که چرا باید استقلال در طول فصل سه بازیکن کلیدی خود را به راحتی از دست بدهد و آیا ایراد از نوع قرارداد بستن با آنهاست یا مسائل دیگری دخیل است؟ بعدتر باید به این مسئله رسید که اساسا دلیل این همه مصدومیت در این تیم برای چیست؟ استقلال یک تیم پزشکی قوی دارد و کمتر کسی است که برای دکتر نوروزی دست و پا نزند، آیا دیر شروع کردن این تیم به تمرین در ابتدای فصل و یا عدم فرصت برای تمرینات مناسب بدنسازی عوامل این مصدومیت هستند؟مسئله مهم دیگر به نوع روابط در استقلال باز می گردد. استقلال به نظر گمشده ای دارد. گمشده ای به نام رفاقت و همدلی. شاید امیر قلعه نویی بهتر از هر کسی بتواند به این پاسخ دهد که چرا استقلال مدل 92 با همه استقلالی هایی که هدایتش را برعهده داشته فرق دارد.
بهتر است از اینجا شروع کنیم. استقلال جام حذفی را شاید بتوان گفت در عین ناباوری از دست داد. سپس در لیگ روند لاکپشت گونه خود را ادامه داد تا اینکه در انزلی مقابل ملوان با 4 گل به سوی آسیا بدرقه شد.
آیا در حافظه تاریخی خود سراغ دارید تیمی که هدایت آن بر عهده امیر قلعه نویی بوده این چنین وا دهد؟ امیر قلعه نویی خود ذاتا مربی جنگجو و پیروزی طلبی است اما به نظر می رسد همه این روحیات خوب و خاص را پشت درِ این فصل جا گذاشته است. حتی می توان رد پای این جا گذاشتن را در بازیکنان جذب شده این تیم دید. شاید هر کدام از بازیکنان جدید استقلال در نوع خود پتانسیل های فنی خوبی داشته باشند اما آنها در استقلال چندان جواب نداده اند.
این یک فرضیه تقریبا اثبات شده است، بازیکنان پرسپولیس و استقلال وقتی به تیم رقیب می روند هیچگاه کارایی لازم را نداشته اند و اگر مروری به عملکرد بازیکنانی که در این دو تیم جا به جا شده اند به جز اندک مواردی متوجه می شویم که موفقیت کمابیش بوده است. ضمن اینکه همان ابتدای فصل این خرده به امیر قلعه نویی و استقلال گرفته شد که این تیم پیر بسته شده است.
شاکله استقلال به نوعی بد بسته شد اما همچنان به این حرف خود معتقدیم که امیر قلعه نویی حتی در چنین شرایطی می توانست بهتر از این نتیجه بگیرد.
*قلعه نویی متفاوت نسبت به سالهای گذشته
شاید بهتر باشد روی صحبت اختصاصی ما با امیر قلعه نویی باشد. آیا قلعه نویی در این مدت خودش به این نتیجه رسیده که با امیر سال های گذشته فرق دارد؟ آنچه که این روزها از قلعه نویی شاهد و سامعیم این است که این امیر، امیر همیشگی نیست. او این روزها به یک فرد پرخاشگر تبدیل شده که انگار مادر درونش برای تاختن به دیگران تازه بالا آمده است.
در اینکه روی امیر قلعه نویی هم فشار است شکی نیست اما آیا او تا به حال در خلوت خود به این فکر کرده است که خودش چقدر در به وجود آمدن این فشارها نقش داشته؟ به نظر می رسد این روزها دور قلعه نویی هم خیلی شلوغ است هم خیلی خلوت. آیا این روزها کسی نیست تا به قلعه نویی مشاوره ای برای بهتر شدن و متعالی شدن بدهد؟ از رفتارهای قلعه نویی و مصاحبه های بعد از بازی و اتفاقاتی که بعد از شکست انزلی در محافل ورزشی و غیز ورزشی پیچید می توان همه این ها را فهمید.
اما آنچه که حلقه گمشده این روزهای استقلال است رفاقت و ارتباط خوب بین بازیکن و سرمربی است. خیلی دور نیست بلکه خیلی نزدیک هم هست و آن این است که امیر قلعه نویی همیشه در باروری انگیزه در بین بازیکنانش زبانزد بود ولی این روزها از این امیر قلعه نویی سراغی نداریم. اینکه سران باشگاه بیشتر خود را درگیر این کردند که جاسوس چه کسی است بهتر نبود به واکاوی دلایل بروز چنین اتفاقی می پرداختند و جلوی ضرر را می گرفتند؟
آیا انتقاد کردن از بازیکنان در هر شرایطی جواب می دهد؟ این بازیکنان بیش از هر چیزی این روزها به آرامش فکری و رفاقت با سرمربی نیاز دارند. چیزی که به نظر این روزها در استقلال دیده نمی شود. امیر قلعه نویی مربی بود که همیشه بازیکنانش جنگجو و حریص برای بردن بودند اما امروز...
* و اما هوادار و شعارهای همیشگی
هوادار ناراحت است. باید به هوادار همیشه حق داد. آنها فوتبال را می فهمند و درک می کنند. آنها با چشم دل خود می بینند. وقتی هم که پای چشم دل وسط باشد دیگر منطق جایی ندارد.
آنها شاهد بوده اند که از ابتدای فصل بازیکنان خود را از دست دادهاند یا با جدایی یا با مصدومیت. آنها هم تحت شرایط خاص به ورزشگاه می آیند آیا بازیکنان استقلال همان اندازه که می خواهند هواداران شرایط آنها را درک کنند خود را جای این علاقه مندان گذاشته اند؟ درک باید متقابل باشد. چیزی که باز به نظر می رسد این روزها در استقلال بین تیم و هواداران به چشم نمی خورد و این چیز خوبی نیست. استقلال تا قبل از پایان فصل دو بازی دیگر در لیگ قهرمانان دارد و اکنون وقت درجا زدن نیست.