اختصاصی طرفداری- جایگاه فلورنتینو پرز میان مدیران همه تیم های اروپایی جایگاهی ویژه و متفاوت است. شاید این ادعا که با شروع هزاره سوم همو بود که برای نخستین بار با وعده های تابستانی مهیج نام یک مدیر را هم پای نام سرمربی و بازیکنان بر سر زبان ها انداخت، ادعایی چندان واهی نباشد. همین جایگاهِ ویژه در کنار تصمیمات مستقیم او مبنی بر امضای قرارداد با یک ستاره و یا فروش آن صرف نظر از نظرِ سرمربی، اهمیتی دو چندان به شخصیت او بخشیده، اینکه خودش تصمیم گرفت ردوندو، ماکه له له و دی ماریا را بفروشد و کاکا و رونالدو را به پیگرینی هدیه بدهد، اینکه مدیر برنامه های بیل در خصوص شریط فنی او مستقیما سراغ پرز می رود، اینکه رونالدوی برزیلی بارها و بارها بجای سرمربی، مسائلش را مستقیما با او در میان می گذاشت، همه و همه نشانه هایی از امپراطوری پرز در مادرید دارد، پادشاهی که با وضع قوانین خودساخته اش، هر روز پایه های مستحکم تری به امپراطوری خود بخشیده است. خاکستری ترین شخصیتِ مدیریتی یک باشگاه که برخی از هواداران کماکان همه ناکامی های رئال در هزاره سوم (و حتی موفقیت های بارسلونا) را به پای او می نویسند. هر چه باشد مثل همه پادشاهان دیگر درصدی از خودکامگی و خودسری از ویژگی های ذاتی اوست و احتمالا اگر نقدی به او وارد باشد، به نحوه دوست داشتنِ سرزمینی است که از کودکی به همراه پدر عادت داشت یکشنبه ها از آن سان ببیند و البته عادت داشت بهترین ها را توی صبحگاه آن ببیند.
پیش تر در یادداشتی که یک سال پیش در همین تارنما منتشر شد توضیح داده بودم که چرا پرز شایسته این همه بی احترامی نیست. اگرچه نگارنده این سطور، به عنوان کسی که متجاوز از 18 سال وقایع باشگاه مادریدی را با وسواس رصد کرده خود نیز معتقد است پرز دارای اشتباهات نابخشودنی من جمله از بین بردن ستون های تیم قهرمان (ردوندو و ماکه له له در کهکشانی های یک و ژابی و دی ماریا در کهکشانی های دو) است اما با در نظر گرفتن زمینه ای که در آن پرز مشغول مدیریت است، یعنی باشگاه رئال مادرید و هواداران خاص و متفاوت آن و سطح بالای انتظارات و سطح پایین صبر و انتظار، به نظر می رسد حداقل میان گزینه هایی که دیدیم پرز اصلح ترین باشد. به ویژه آن که می بینیم در سال های اخیر، رده ای از عقلانیت زیر بسیاری از تصمیمات تابستانی پایتخت نشین ها سایه می زند و سایه ای از آینده نگری بر تک تک تصمیمات استراتژیک باشگاه افتاده که این خود به خوبی بیان کننده دگرگونی مردی است که وقتی برای اولین بار از باشگاه محبوبش رفت، رسانه های کاتالان با شادی زائد الوصفی نوشتند: خداحافظ اختاپوس! حالا این اختاپوسِ پیر در واپسین سال های کاری خود دچار دگرگونی شده است، دچار یک استحاله، "استحاله یک اختاپوس"
رئال پس از یک تابستان آرام و یک تابستان ناموفق این بار با عقلانیت حداکثری در حال چیدن ستاره هایی است که می توانند رئال را به مجموعهای قدرتمند تر از آن چه هست بدل کنند. در حالی که هنوز اشتباهات عمدی یا سهوی رخ داده بر سر پرونده دیوید دخه آ سوژه بسیاری از فوتبالی های گوشه و کنار دنیاست، این بار فلورنتینو پیش از شروع رسمی فصل نقل و انتقالات در حال منفجر کردن بمب های تابستانی خود است بمب هایی که این بار صرف نظر از ارزش تبلیغی و اقتصادی بر اساس نیازهای باشگاه در حال تزریق به بدنه مجموعه هستند و رئال را هر لحظه به تیمی جوان تر و آینده دارتر تبدیل می کنند. تیمی که پرز در کهکشانی های دو ساخته و برای هفتمین سال پیاپی به جمع 4 تیم پایانی چمپیونز لیگ رسیده و برای دومین سال پیاپی با دروازبانی در اندازه های کیلور ناواس در فینال مهم ترین تورنمنت اروپایی حضور دارد و بی هیچ شک و تردیدی، یکی از اصلی ترین رئوس مربع قدرت در فوتبال اروپاست.
دگرگونی پرز در کسوت مدیر و تصمیم گیر اصلی مادریدی ها کاملا مشهود است. به عنوان مثال در همین فصل در حالی که بارسلونا به واسطه نداشتن نیمکتی قابل اعتماد نتوانسته نمایش های جالبی در بازی های متوسط و آسانی داشته باشد که بعضا بازیکنان رزرو به میدان رفته اند رئال مادرید به مدد نیمکت قدرتمند خود با آسنسیو، وازکز، موراتا، خامس، ایسکو، ناچو و ... توانسته است ضریب اطمینان بالایی به ضرب آهنگ این تیم در بازی های اخیر ببخشد و برای بازیکنان پا به سن گذاشته ای نظیر رونالدو و مودریچ فرصت ایده آلی برای تجدید قوا فراهم کند. پرز به خوبی با درک این نکته که فشار موجود در برنابئو فرصت بال گشودن به استعدادهای جوان را نمی دهد، سیاستی را اتخاذ کرده که ثمره اش شکل گیری ستارگانی مثل موراتا، کارواخال، وازکز و آسنسیو بوده که دیگر صرفا یک استعداد نیستند و حتی در بزرگترین بازی ها نیز مهره های قابل اعتماد زیدان هستند. بازیکنان قابل اعتمادی که زمان رشد را در استادیومی به غیر از سانتیاگو برنابئو طی کردند و زمانی که چون گلوله برفی در حرکت در حال رشد و تعالی بودند به خانه بازگشتند تا درمقابل عاشقان کم حوصله خودی بدرخشند. لیست بلند بالای جوانان رئالی که با موراتا، خامس و وازکز شروع می شود و با آسنسیو و وایخو ادامه پیدا می کند امروز نام های جدیدی نظیر وینسیوس جونیور و تئو هرناندز را به خود می بیند که با هر متر و معیاری که به آنها بنگریم خریدهایی ایده آل و تحسین برانگیزی هستند.
در حالی که نداشتن یک دفاع چپ رزور در سال های اخیر پاشنه آشیل رئال بوده است خرید تئو را باید در زمره بهترین خریدهای رئال دانست. جوان، سریع، تکنیکی با قدرت حمل توپ و دریبلینگ بالا با فیزیک مناسب ویژگی هایی است که این مدافع کناری در آلاوز با آنها توصیف شده است. فیلتر غیر قابل چشم پوشیِ"جوانی" که به نظر می رسد غیر قابل مذاکره ترین اصل برای پرز در خرید های اخیر بوده این بار توانسته یکی از بهترین مدافعین کناری اروپا را به تور بیندازد که پیشتر مورد توجه بایرن، بارسا و سیتی نیز بوده است. وینسیوس جونیور ستاره 16 ساله برزیلی برای همه آن هایی که بازی هایش را دیده اند در 16 سالگی در فرمی بهتر نسبت به نیمار و گابریل ژسوس قرار دارد. هر چند انتظار این که یک استعدادِ جوان آن هم برزیلی با همان شیبی که تا 16 سالگی رشد کرده است به رشد خود ادامه دهد منطقی نیست اما این سیاست که ستاره های احتمالی آینده را به دست بیاورید قبل از آنکه مجبور شوید به ده برابر قیمت آن ها را بخرید نیز نمی تواند سیاست غلطی باشد، استراتژی که هم در خرید اودگارد و هم در خرید وینسیوس جونیور دستور کار پرز را تشکل می دهد. در واقع پرز پس از شکست در خرید نیمار، مثل فرعونِ عهد باستان در حال شکار همه کودکانی است که می توانند موسی بعدی فوتبال اروپا باشند.
همین چند وقت پیش اخبار رسمی حکایت از بازگشت پسرِ نیک برنابئو در جایگاه مشاور نقل و انتقالاتی پرز داشته اند. خبری که نه تنها وجود هر گونه مشکل میان پرز و رائول را تکذیب می کند، بلکه نشان از گرایش فلورنتینو به جوان سازی مجموعه مدیریتی و چابک سازی آن دارد. پیش تر زیدان و حالا رائول پروژه بازگشت کهکشانی های بازنشسته را به خانه هدایت می کنند که به حق تاریخ رئال هستند. هویتی که مادریدسمو برای حرکت به آن نیازمند است و دیر یا زود تحت هر نام و عنوانی باد به خانه بازگردند، کما اینکه دیر یا زود پرز رفتنی است و با همه ایرادات و اشکالاتی که به او وارد است همو بود که پس از سال هایِ سکان داری متوسط های بین المللی نظیر خوان ده راموس و شوستر رئال را مقصد نام دارانی نظیر ژوزه، کارلتو و حالا زیدان کرده است. حالا صحبت از خریدن کیلین امباپه به گوش می رسد، پر فروغ ترین استعداد این سال های اروپا که پالس های عاشقانه او به سمت مادرید هر روز از گوشه ای از دنیای نامحدود مجازی به بیرون درز می کند ، حق با زیدان است که بزرگ ترین ها اول و آخر باید به رئال بیایند و در این جایگاه بی نهایت متعالی و رفیع، حداقل برای من سهم پرز همیشه محفوظ است.