در پنج سالِ اخیر تنها هشت تیم به مرحلهیِ نیمه نهاییِ چمپیونز لیگ رسیدهاند، حقیقتی که جذابیت و حسِ ماجراجوییِ این تورنمنت را به شدت پایین میآورد و موضوعیتِ دورهایِ اول را کم میکند
جاناتان ویلسون
رئال مادرید و بایرن مونیخ در پنج سالِ اخیر هر فصل به نیمه نهاییِ چمپیونز لیگ رسیدهاند. بارسلونا در این بازه سه بار به این مرحله رسیده و چلسی و اتلتیکو مادرید دو بار. در پنج سالِ اخیر تنها هشت تیم به نیمه نهایی رسیدهاند. سه تیم از اسپانیا، دو تیم از آلمان، دو تیم از انگلیس و یک تیم از ایتالیا. اگر احساس میشود که دورِ گروهی دیگر جذابیتِ سابق را ندراد به همین دلیل است.
البته امسال شاهد داستانهایِ جدیدی در چمپیونز لیگ خواهیم بود. اینکه لستر سیتی در اولین حضورش چه نمایشی خواهد داشت و اینکه آیا پپ گواردیولا موفق میشود منچستر سیتی را به قدرتی در اروپا که باید باشد تبدیل کند و نظرِ هودارانشان را که نسبت به این تورنمنت بیتفاوت هستند را تغییر بدهد؟
بعد نسخهای جدید از داستانهایِ قدیمی پیش میآیند. آیا یوونتوس و پاریس سن ژرمن میتوانند قدرتِ داخلیشان را به اروپا هم منتقل کنند؟ آیا رئال میتواند لقبِ اولین تیمی را به خودش بگیرد که از عنوانِ قهرمانیش دفاع میکند؟ آیا بوروسیا دورتموند با نوعِ فوتبالِ خاصِ خودش میتواند در اروپا نتیجه بگیرد؟
اما در نهایت تمهایِ اصلیِ چمپیونز لیگ سر جایشان هستند و تکرار میشوند. طیِ هفت ماهِ آینده شاید شاهدِ شگفتیهایی کوچک باشیم، شاید یکی از غولهایِ اروپایی سقوط کند، آرسنال حتما با بحران مواجه خواهد شد و سیدِ یک شدنِ لستر کمی ساختارِ همیشگی را به هم خواهد زد. اما حقیقت این است که این تورنمنت هم مثلِ فصلهایِ گذشته از یک چهارم نهایی در ماه مارس واقعا شروع میشود.
یوفا در یک دههیِ اخیر با شاهکارهایش دو تورنمنتِ اصلیش را نابود کرده است. کیفیتِ جام ملتهایِ اروپا با توسعهاش از 16 تیم به 24 تیم افت کرده است. هرچند خیلیها بر اساسِ نظرِ اختصاصی نبودن از این ایده دفاع میکنند و صعودِ ولز و ایسلند به نیمه نهایی و یک چهارم نهایی برایشان مدرکی برایِ نتیجه گرفتنِ مثبت از این طرح بوده است. البته حقیقت اینجاست که حتا در فرمتِ قبلی هم ولز و ایسلند به دور نهایی صعود میکردند. اگر 16 تیمِ اولِ دور مقدماتی را با 16 تیمی که به دورِ حذفیِ یورو 2016 رسیدند مقایسه کنید میبینید که تنها 2 تیم تفاوت دارند. یعنی ما دو هفته و 36 بازی را پشتِ سر گذاشتیم تا فقط جایِ چک و اتریش با ایرلند و مجارستان عوض شود.
در چمپیونز لیگ هم این طولانی بودن احساس میشود. البته مسئلهیِ این تورنمنت ورودِ تیمهایِ کوچکتر و از اختصاصی بودن در آمدن نیست. لودوگورتس رزگارد یا آپوئل قطعا نمیتوانند با رئال و بایرن رقابت کنند. مسئله اینجا تمرکزِ افراطیِ قدرت در بالایِ جدول است. آخرین باری که تیمی خارج از چهار لیگِ اسپانیا، آلمان، ایتالیا و انگلیس به نیمه نهایی رسید به هفت سال پیش باز میگردد.
وقتی جام باشگاههایِ اروپا شروع به کار کرد حسی از ماجراجویی داشت و برایِ همین مربیانی مثلِ جاک استاین، مت بازبی و برایان کلاف علاقهیِ وسواسگونهای برایِ فتحش پیدا کردند. خودِ حضور در این تورنمنت امری مشکل بود و وقتی در آن حاضر میشدی لازمهیِ فتحش سفرهایی طولانی و گاهی خطرناک به نقاطی غریبه و بازی مقابلِ تیمهایِ مستعدی که هیچ شناختی ازشان نداشتی بود. جهانیسازی تمامِ این عناصر را نابود کرده و در این راه رومانس تورنمنت از بین رفته است.
تنها هشت تیم حاضر در نیمه نهایی در پنج سال کمترین تعداد در کلِ تاریخِ تورنمنت است. مثلا بینِ فصولِ 1983-1982 تا 1987-1986 در مجموع 18 تیم به نیمه نهایی رسیده بودند.
اما مسئله صرفا خودِ چمپیونز لیگ نیست. خارج از لیگِ برتر اگر در بوندسلیگا بایرن قهرمان نشود عجیب است. اگر در سریِ آ یوونتوس قهرمان نشود و در لیگِ یک فرانسه پاریس سن ژرمن قهرمان نشود یک شوکِ بزرگ است. این تیمها بسیار ثروتمندتر از رقیبانشان هستند و فقط یک مدیریت و مربیگریِ خیلی بد میتواند مکانشان در صدر را به دوم تغییر دهد. در اسپانیا هم اگر یک بارِ دیگر شاهد معجزهیِ اتلتیکو مادرید نباشیم، بینِ بارسا و رئال یکی قهرمان خواهد شد. برایِ این تیمها قهرمانیِ اروپا است که حکمِ تاییدِ نهایی را دارد و البته درآمدی که از فتحش حاصل میشود هم دیگر انگیزهیِ جنگیدن برایش است.
در حالِ حاضر تنها لیگِ برتر است که رقابت واقعا همچنان در آن جریان دارد. با اینکه کیفیتِ لیگ و تیمهایش در چند سالِ اخیر افت کرده ولی درآمدشان بالاتر رفته است. رئال فصل پیش در مجموع 81 میلیون پوند از قهرمانیِ اروپا سود برد، در حالیکه 10 تیمِ لیگِ برتر درآمدی بیشتر داشتند. تخمین زده میشود که این فصل حتی تیمِ آخرِ لیگ هم درآمدی نزدیکِ 97 میلیون پوند داشته باشد. یعنی فوتبال از منظرِ اقتصادی به نقطهای رسیده که برایِ تیمهایِ انگلیسی منطقی است تمرکزشان را بیشتر رویِ لیگ بگذارند تا بازیهایِ اروپایی.
البته هنوز سودهایِ غیرِ مستقیمِ زیادی از فتحِ چمپیونز لیگ حاصل میشود و این حسِ که افتخارِ نهایی بالایِ سر بردنِ این جام است همچنان وجود دارد. باشگاههایِ بزرگِ اروپایی در این میان به ثروتِ تیمهایِ انگلیسی به شدت حسادت میکنند، حسی که پشتِ پیشنهاد برایِ فرمتِ جدیدِ تورنمنت از فصلِ 2019-2018 به بعد است. در این فرتِ جدید چهار لیگِ اولِ اروپا هر کدام چهار تیم در دورِ گروهی خواهند داشت تا نظمِ حاکم مستحکمتر از پیش بشود.
این راه باز هم کمکی به شعلهور شدنِ دوبارهیِ رومانسِ چمپیونز لیگ نمیکند و برعکس کار برایِ تیمهایِ خارج از اسپانیا، آلمان، ایتالیا و انگلیس را سختتر میکند. با توجه به مسیری که سیاستهایِ اقتصادی فوتبال از شروعِ چمپیونز لیگ در سالِ 1992 طی کرده این امری اجتنابناپذیر است. کنایهیِ داستان اینجاست که هرچه این تورنمنت موفقتر میشود جذابیتش محدودتر میشود و این حقیقت میتواند در نهایت موجبِ نابودیِ کاملش شود.