آنچه در ادامه می خوانید گفته های علیرضا معظمی نیا ، خریدار ناشناس پرسپولیس است که می گوید میلیاردها ثروت دارد و با پول شخصی پیش آمده بود تا یکی از دو تیم محبوب پایتخت را بخرد نه با پول بیت المال.
فاطمه پاقلعه نژاد : علیرضا معظمی نیا ؛ او این روزها پرسش بی پاسخ فوتبال ایران است. مردی که در سالن مزایده تیم های استقلال و پرسپولیس با تاخیر رسید و گفت به عکس رقبایش 300 میلیارد پول نقد برای خرید تیم قرمزپوش دارد و سرآخر هم همه نوشتند او کنار مانده چون دیر رسیده و بعد هم با پراید از جلسه مزایده رفته است. خبرآنلاین این چهره خبرساز را پیدا کرده و در گفت و گویی همه این چراها را از او پرسیده. مردی که می گوید هشتمین ثروتمند خاورمیانه است با لهجه شیرین کرمانشاهی برای مان سخن گفته و از داشته هایش گفته. این تنها حرف های اوست و تلاش خبرآنلاین برای داشتن سندی از او که نشان دهد گفته هایش تائید می شود ، تا لحظه انتشار گفت و گو بی نتیجه بوده است . حالا قضاوت با خود شماست. شما کاربران محترم سایت ما.
*نامه ای به باشگاه خبرنگاران جوان داده بودید و گفته بودید دلخور هستید و به خاطر همین دلخوری ها انصراف دادید؟
بله من انصراف خودم را اعلام کردم.
ماجرا چه بوده؟ با آنهایی که روز مزایده آنجا بودند می گویند شمامراحل قانونی را برای ورود به مذاکره طی نکردید؟
شاید راست بگویند! اگر مسلمان هستند حتما راست می گویند.
شما پدیده مزایده بودید. اینکه یک نفر برود و بگوید 300 میلیارد را نقد و یکجا می دهد.
مدارک من، درخواست قبل و بعدش و پاکتی که دادم، روی سایت ها هست، اما پول ورود به مزایده را یک روز دیرتر به حساب ریختم که این از نظر قانونی درست نیست. سازمان خصوصی سازی هم درکمال آرامش با همه متقاضیان برخورد کردند، برخوردی که در شان یک سازمان بود. به خصوص من از دکتر پوری حسینی ممنونم که یک همایش تقریبا خبری را - چون به جهت تعدادخبرنگاران بیشتر همایش خبری بود- در کمال ادب و آرامش و احترام برگزار کردند. من راضی هستم، خدای من هم راضی باشد. در کل مطلب خاصی نبوده، اما بعضی ها متاسفانه عقده شهرت و خودبزرگ بینی دارند و دوست دارند به شهرت برسند، یک عده هم خالص و مخلص هستند.
فعالیت شما دقیقا چیست؟ خیلی از مردم می خواهند در مورد شما بدانند، چون گفته بودید 300میلیارد پول نقد آورده اید؟
300میلیارد تومان پولی نیست. برای امثال ثروتمندانی تازه به دوران رسیده مثل (...) شایدخیلی پول است، برای من که سال 70، هزار میلیارد تومان پول در حسابم داشتم، رقمی نیست.
درباره تجارت تان نگفتید؟ در مدارکی که ارائه کردید نوشته بودید وکیل و مشاور حقوقی بین المللی. برای چنین سرمایه ای ، شغل تان خیلی نامتناسب نیست؟
من اصالتا کرمانشاهی، ساکن تهران، نیاوارن و مقیم اتریش و تحصیلکرده اروپا هستم. کار اصلی من هم بیزینس لودر، گریدر، قطعات سنگین کارخانجات است . اسم نمی برم اما صاحب چند هتل بزرگ در کشورهای همسایه مثل ترکیه، امارات و باکو هستم، اموال مختصری هم دارم که اگر خواستید برایتان اس ام اس می کنم.
چند سالتان است؟
47 سال.
بعد در سال 70 چنین سرمایه ای داشتید؟
بله داشتم . ارث پدری که سن و سال نمی شناسد.
شما گفته بودید پرسپولیس را می خرید و به مردم کرمانشاه هدیه می کنید؟
نه. اگر دقت کافی داشته باشید، من گفتم تیم را به مردم ایران، به ویژه مردم کرمانشاه هدیه می کنم. یعنی به افتخار این که کرد بودم، اول کلمه ایران را آوردم و بعد کرمانشاه. قصد امنتقال تیم نبود بلکه می خواستم عرقم به شهرم را نشان بدهم.
از زمانی که بسته ها باز شد همه می خواستند بدانند که این خریدار جدید چه کسی است. از کرمانشان و با این اسم فقط یک پزشک سرشناس در ایران د اشتیم.شما با آقای معظمی نیا رئیس بیمارستان پارس نسبتی دارید؟
معظمی و معظمی نیا دو طایفه بزرگ شامل حدود دو سه هزار خانواده هستند که بخشی در بروجرد و بخشی در کرمانشاه سکونت دارند. به همین دلیل تشابه اسمی زیاد است. اما شغل اصلی من امور هتلداری است و الان هم در ایران با موافقت اصولی و مجوزهایی که گرفته بودم، مشغول تاسیس یک ایرلاین بودم و من بیشتر کارهایم را بی سر و صدا انجام می دهم و آدم عقده ای نیستم که بخواهم التماس این خبرنگار و آن خبرنگار کنم که من را مشهور کنند. بارها شده این تشابه اسمی کار دستم داده. مثلا آمدم از کشور خارج شوم ، کسی با همین اسم بدهی مالیاتی داشته و مثلا لحظاتی مرا نگه داشتند و بعد عذر خواستند یا خیلی اتفاقات دیگر اما من نسبتی با بزرگواری که گفتید نداشتم.
در مورد شما گفتند برای شرکت در مزایده با پراید آمده بودید؟
دروغ است. من از فرودگاه امام با تاکسی ویژه فرودگاه آمدم؛ پروازم دو ساعت تاخیر داشت، یک ساعت و نیم هم ترکیه با ایران اختلاف ساعت دارد، به همین دلیل با راننده ام تماس گرفتم و گفتم شما برو در سازمان خصوصی سازی بایست تا من بیایم. چون جای پارک نبود، راننده ماشین من را سر یک خیابان بالاتر پارک کرده بود، شاید دیده باشید، یک بنز مشکی اس 500بود. منتها من آمدم بیایم، داخل آسانسور همکارهای شما هجوم آوردند، ترسیدم آسانسور سقوط کند. همکارهای حراست خصوصی سازی من را بیرون بردند. گیر کرده بودم که چطور بروم، مامورین انتظامی که آنجا بودند گفتند یکی از همکارهای ما می آید و تا کنار ماشین شما را می رساند. در حقیقت من اصلا راننده آن پراید را نمی شناختم.
قبل از شما مدیر شبکه پن از ترکیه برای دیدن باشگاه آمده بود، از طرف شما بود؟
نه من اصلا ایشان را نمی شناسم.
هدف شما این بود که ایرلاین پرسپولیس تاسیس کنید؟ خرید باشگاه چه سودآوری برای شما داشت؟ به هر حال شما یک بیزینس من قدیمی هستید و می دانید سودی برای شما نداشت؟
بله جز ضرر چیزی نداشت. ولی چون من از بچگی عاشق پرسپولیس بودم و علی پروین و حسن روشن در این تیم بازی می کردند، از بچگی ارادت و علاقه خاصی به این تیم داشتم.
حسن روشن در استقلال بود، شاید با کس دیگری اشتباه گرفتید؟
شاید! به هر حال علی آقا آنجا بودند. ناخودآگاه دلم سوخت؛ دیدم ورزش ایران ضعیف است، مصاحبه بچه ها را گوش می کردم، دلم می سوخت از این که یک هتل درست و حسابی ندارند. تیم ملی ایران امکانات ندارد، بودجه و اسپانسر درست و حسابی ندارد، این ناراحتم می کرد. من هم یک ایرانی هستم تعصب و غیرت دارم.
وکلای شما پارسال برای این که اسپانسر باشگاه استقلال شوید، پیشقدم شده بودند؟
اصلا. خیر.
ولی نامه ای با امضای شما به باشگاه استقلال رفته بود؟
بله بابت خرید نامه ای فرستاده بودم. چون نمی دانستم باید با سازمان خصوصی تماس داشته باشم، مستقیما اقدام کردم. یک ماهی هم گذشت، اما به دلیل عدم مدیریت، باشگاه استقلال جوابی به من ندادند. من در پایین نامه هم ایمیل، هم صندق پستی و هم شماره تماسم را گذاشته بودم. اما متاسفانه استقلال جواب به من نداد و من هم یک ماه بعد نامه ای نوشتم که پیرو نامه فلان به دلیل عدم مدیریت باشگاه، نامه قبل را کان لم یکن تلقی فرمایید، الان هم کپی نامه ها هست.
اسم هتل هایتان را می گویید؟
خیر. اینها کار حرفه ای است و باید رعایت شود، عذرخواهی می کنم. منتها چیزی که هست، من نه به دنبال شهرت و نه پول هستم و الحمدلله به حدی خدا به من عنایت داشته که نیازی ندارم بخواهم خودم را مطرح کنم یا بخواهم به خاطر پول بجنگم. فقط می خواستم پرچم مملکتم همیشه بالا باشد، آمدم ثواب کنم، حالا باید کباب شوم. چهارتا نادان آمدند مطلبی در روزنامه ورزشی از قول آقای پورحسینی نوشته اند که صلاحیت معظمی نیا رد شد. وکلای من فردا آن خبرنگار را به دادسرای رسانه می کشند و حکم جلبش را می گیرند و پدرش را هم در می آورند. هم زور دارم، هم پول دارم، هم پشت دارم، اما توکلم به خداست. چرا این خبرنگار دروغ گفته و تهمت زده؟ چرا یک مدیر دولتی را ضایع کرده ؟
البته آقای پوری حسینی گفته بودند شما دیر رسیدید؟
من دیر رسیدم اما چرا خبرنگاران دروغ نوشته اند؟
یک بحث دیگر هم این بود که می گفتند شما به نمایندگی از آقای مدلل پا پیش گذاشتید تا تیم پرسپولیس را بخرید ، درست است؟
یک آقایی ن که مرتبط با یکی از این آقایان است و از همشهری های من استاین حرف را زده. البته این بزرگواری که اسمش را گفتید ، انسان شریفی است و من هم او را می شناسم اما من آذم خودم هستم. ثروت و دارایی خودم را دارم و خدا را شکر اگر بیشتر از او نداشته باشم کمتر از او هم ندارم. اگر فقط یکی از برج هایم در نیاوران را بخواهم بفروشم، برای خرید تیمی مثل پرسپولیس بس است. من یک قایق تفریحی دارم که حداقل سه میلیون دلار قیمت دارد، جت خصوصی دارم. در اروپا یک امپراتوری دارم، باید ایرانی به وجود ماها افتخار کند و ما به ایرانی بودن خودمان افتخار می کنیم.
معظمی نیا فامیلی اصلی شماست؟ با جستجوی این اسم به جایی نرسیدیم، به هر جال کسی که این همه دارایی و شهرت دارد باید بتوان اثری از او در اینترنت پیدا کرد؟
من را به نام شهرت دیگری در اروپا می شناسند
به ما نمی گویید؟
مستحضر هستید که یک سری بیکار هستند...
ما یک خبرگزاری هستیم و باید یک مقدار مطمئن شویم؟
فامیلی ما قبلا چیز دیگری بوده و تغییر نام داده ایم.
می خواهم بتوانیم بگوییم که ما تحقیق کردیم، حرف های شما حقیقت است. طرف های دیگر می گویند شما فقط به دنبال مطرح کردن نام خودتان بودید؟ مثلا می گویند ما فلان شرکت را داریم و معظمی نیا فقط با یک اسم جلو آمده؟
من هر چه دارم از خودم است، آنها از بیت المال دارند. شما حساب هایشان را چک کنید، ببینید بدهی های بانکی آنها چقدر است؟ من برای همه شان احترام قائل هستم و صورتشان را هم می بوسم و هیچ دشمنی هم ندارم. اما اگر بخواهند پررویی کنند، از قانون کردی خودم استفاده می کنم و بلایی سرشان می آورم...
اگر تیم را می خریدید...
(او در این بخش حرف هایی جنجالی می زند اما دقایقی بعد در تماس با خبرنگار خبرآنلاین تقاضا می کند به خواهش خانواده اش این بخش از حرف هایش منتشر نشوند و به رسم امانت پیش ما باقی می ماند)
بعد اگر پرسپولیس را می خریدید برنامه ای هم داشتید؟برای مربی، بازیکن و مدیریت؟
یک تیم قوی از پیشکسوت های قرمز در ذهنم بودند که از آنها کمک بگیرم.
مثل آقای پروین و بقیه؟
آقای پروین، آقای عابدینی و سایرین. در ذهنم این بود که به سراغ بزرگان فوتبال بروم، دستشان را ببوسم و دست یاری دراز کنم و کمک کنند کشورمان یک تیم موفق داشته باشد.
الگوی باشگاهی شما مثل باشگاه های ترکیه بود؟
بله. بازیکنان باید خوابگاه داشته باشند، سرویس داشته باشند، حقوق، رختکن، دوش درست حسابی، خورد و خوراک درست و حسابی و اتاق های وی آی پی در اختیارشان باشد. یک ورزشکار به همین چیزها دلخوش است. اما من را آزرده خاطر کردند. این شب، شب مولود کعبه است، امیدوارم خدا همه را به راه راست هدایت کند. من خودم، آنها و سایرین را به تقوای الهی دعوت می کنم. دلم شکست، اشکالی ندارد، به خدا سپردم و سرمایه ام را هم جای دیگر در کار خیر دیگر که عام المنفعه باشد، هزینه می کنم.
الان تیم ملی مشکلات عدیده دارد، کمپش ناقص است، زمین چمن درست و حسابی ندارند و ... شما که این قدر می گویید به دنبال کمک به ورزش هستید چرا برای تیم ملی هزینه نمی کنید؟
کسی از من نخواسته.
کسی شما را نمی شناخته؟
خیلی عذر می خواهم، آقایانی که می گویند من را نمی شناسند، چرت گفتند. آقایانی که از دهه 60 تا 80 راس کار بودند، از سرایدار دم در تا بالاترین فرد من را می شناسند.
در ورزش؟
نه در کل مملکت.
شما گفتید 47ساله هستید، سال 60 چند ساله بودید؟
13ساله بودم؛ آن زمان فرمانده گردان و در جبهه بودم. این آقایان که مدعی هستند، بیایند مدرک جبهه را رو کنند و مدرک جبهه من را هم ببینند.
کدام گردان بودید؟
22شهید صدوقی، تیپ نبی اکرم کرمانشاه.
سپاه؟
بسیج؛ آن موقع من خیلی بچه بودم. هدف خدمت است، همه ما سرباز ولایت هستیم و عشق به مقام معظم رهبری داریم و هدفمان هم خدمت و خدمتگزاری است.
یک شایعه ای در مورد شما وجود دارد، می گویند یکی از شبکه های ماهواره ای پرطرفدار که سریال های ترکیه ای پخش می کنند، برای شماست؟
من سکوت اختیار می کنم، نمی توانم جواب بدهم.
تکذیب نمی کنید؟
جواب نمی دهم. ولی باز می خواستم از آقای پوری حسینی و تیم سه نفره شان برای برگزاری پاک مزایده تشکر دارم. به هر کسی هم که برنده مزایده می شود، تبریک می گویم و اگر کمکی هم خواستند در خدمتم و از خبرنگارها هم تشکر می کنم. چون آرامشم را با دنیا عوض نمی کنم و چون نیاز مالی ندارم، به کلی فوتبال را از ذهنم پاک کردم.