طرفداری | پپ گواردیولا، مربی گری را با اهتمام در یادگیری فراگرفت و در آن پیشرفت کرد. او در برشای ایتالیا نیز به شاگردی خولیو ولاسکو (سرمربی اسبق تیم ملی والیبال ایران) و بهره گیری از تجاربش در مدیریت و مربی گری پرداخت، بدون توجه به اینکه رشته فعالیتشان مختلف است؛ زمانی که در آغاز راه بود و هنوز این پپ معروف در عرصه مربی گری نشده بود.
گواردیولا که در عرصه مربی گری باشگاهی، افتخارات ریز و درشت را پارو کرده است و بازیکنان بزرگی افتخار شاگردی اش را داشته و دارند و از آن مهم تر، ارائه سبک نوینی از فوتبال را به نام خود سند زده، این روزها با تیمش (منچستر سیتی) گرفتار بحران شده است؛ بحرانی که حتی می تواند به اخراج هر مربی ای منجر شود.
تیم پپ گواردیولا در یازده بازی اخیرش، هشت بار تن به شکست داده؛ شکست هایی که به قول خودش این قدر زیاد است که در ۲ فصل لیگ قهرمانان اروپا این تعداد شکست را متحمل می شده است. شاید دردناک ترین باخت برای او، بازیکنان و به ویژه هواداران منچستر سیتی، باخت اخیر به رقیب دیرینه و احیا شده توسط آموریم، یعنی منچستریونایتد باشد؛ آن هم در حالی که پیروزی را با شکست عوض کردند!
مربی سرشناس و پرافتخار فوتبال دنیا -پپ گواردیولا- پس از این باخت، بدون اینکه به زمین و زمان بتازد با واقع بینی انگشت قصور را متوجه خودش کرد و وضعیت بحرانی تیمش را حاصل خوب نبودن خودش دانست. او به رسانه ها و هواداران تیمش، متذکر نشد که من پپ گواردیولای معروف و پرافتخارم. هم چنین نگفت که بزرگترین افتخارات منچسترسیتی و نام و آوازه امروزی اش، مدیون حضور و عملکرد من است و آنها و تیم شان را حواله به دوران قبل و بعد حضورش در این باشگاه نداد، بلکه گفت:
رییس و سرمربی من هستم. من مربی خوبی نیستم که نتوانسته ام این شرایط را تغییر دهم و حرف درست این است.
این حرف ها را که می گوید؟ گواردیولایی که سابقه، افتخارات و توانایی اش بر همگان در فوتبال دنیا محرز است و اتفاقا در بین مربیان داخلی ما هم خواهان و مقلد، کم ندارد.
شاید و به عبارتی صحیح تر همین چندجمله پپ بعد از شکست برابر یونایتدها، درس مهمی در مربی گری و مدیریت است که از تجربه و واقع نگری او نشات می گیرد؛ درسی که مربیان و حتی مدیران و بازیکنان ما برای رهایی از خطر جهل، خود بزرگ پنداری های کاذب و درجا زدن، شدیدا محتاج تعمق و الگو برداری واقعی و کاربردی از آن هستند. مربیان و حتی مدیران و بازیکنان تیم های ما که پس از شکست و ناکامی، نقد یا اعتراض رسانه، هوادار و هر منتقد دیگری را برنمی تابند و به ویژه مربیانمان که بعضا در جواب این نقادی ها، از کیسه گواردیولا خرج می کنند و بعضا در اعتراض به انتقادات و اعتراضات، عملکردشان را به نوعی متاثر از سبک و مکتب این مربی اسپانیایی متصور می شوند، آیا چنین درس مهمی را هم از سبک و سیاق رهبری این مربی سرشناس می گیرند؟
مسلما هر مربی یا مدیری که در فوتبال ما، نگاه کاربردی به توضیحات گواردیولا پس از شکست برابر منچستر یونایتد و در بیان علت ناکامی تیمش، داشته باشد، خود و تیمش را یک گام به جلو هدایت کرده است و اساسا اگر فوتبال ما در سطوح مختلف حائز چنین تفکری شود یک گام مهم رو به جلو برداشته است. امیدواریم به جای ژست گواردیولا گرفتن، قدری نیز از سبک، تجربه و داشته های او بهره ای عملی کسب کنیم.