قصه اينجوری شروع شد…
که تو بیقراری من تو رسيدی منو دیدی…
مثل خورشيد تو تابيدی به تن مرده عشقم!
تو دميدی منو ديدی قصه اينجوری شروع شد!
اون سوار خسته راهي که کشيدی…
تا دم کوچه احساسو پريدی منو ديدی…
قصه اينجوری شروع شد…
قصه عشق منو تو قصه پاييز و برگه…
قصه کوچ و تگرگه قصه جنگل و رازه قصه درد و نيازه!
قصه اينجوری شروع شد…
حالا من موندم و احساس که يه دنياست!
آخر عشق منو تو يه معماست…
غصه ما رو نخور صبح غزل خون ديگه پيداست!
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───