کتاب بر باد رفته نوشته خانم مارگارت میچل، نویسنده آمریکایی و یکی از مشهورترین رمان های عاشقانه تاریخ ادبیات جهان است که اولین بار در سال 1936 به چاپ رسید و تا به امروز بیش از 30 میلیون نسخه از آن در سراسر دنیا به فروش رسیده است.
رمان بر باد رفته از همان ابتدا با استقبال زیادی از سوی خوانندگان روبرو و طی سال های 1936 و 1937 به عنوان پر فروش ترین رمان آمریکایی شناخته شد. طی یک نظرسنجی در سال 2014 نیز مشخص شد این کتاب دومین اثر مورد علاقه خوانندگان آمریکایی بعد از کتاب مقدس می باشد.
معرفی و نقد کتاب بر باد رفته
کتاب بر باد رفته داستان زندگی عاشقانه و پر فراز و نشیب یک دختر زیبای جنوبی به نام اسکارلت را روایت می کند که در شرایط نابسامان جامعه و جنگ های داخلی توانست روی پای خود بایستد و کسب و کار خودش را راه بیندازد. او در زندگی خصوصی اش سه بار ازدواج می کند، با چالش های عاشقانه متعدد روبرو می شود و روابط نا موفقی را تجربه می کند در حالی که تا پایان کتاب بار یک عشق شکست خورده روی قلبش سنگینی می کند.
در این کتاب تصور جامعه جنوب از جنگ به خوبی بیان شده و نمونه بارز آن اشلی و نا امیدی هایش پس از جنگ می باشد که نمی تواند با شرایط آن زمان کنار بیاید و در مقابل آن افراد فرصت طلب و امروزی همچون رت باتلر قرار دارند که از جنگ به عنوان فرصتی برای افزودن سرمایه و ثروت خود بهره برده و خود را به خوبی با شرایط متفاوت جامعه پس از جنگ سازگار می کنند.
رمان بر باد رفته تنها کتاب است که خانم میچل در طول زندگی اش منتشر کرده است. این داستان زیبا الهام بخش آثار متعددی بوده که از معروف ترین آن ها می توان به فیلم بر باد رفته در سال 1939 با بازی کلارک گیبل و ویوین لی اشاره کرد، این اثر توانست جایزه اسکار بهترین فیلم را از آن خود کند.
خلاصه ای از کتاب بر باد رفته
بهار سال 1861 است و اسکارلت اوهارا دختر ناز پرورده و زیبای جنوبی در مزرعه بزرگ تارا در جورجیا زندگی می کند. او خواستگاران زیادی دارد اما عاشق اشلی ویلکز که از نجیب زادگان جنوبی می باشد است.
اسکارلت با شنیدن خبر نامزدی اشلی با دختر ساده و نحیفی به نام ملانی همیلتون به شدت شوکه می شود و روز بعد به مزرعه ویلکز می رود تا از عشقش به اشلی بگوید. اشلی در جواب عشق اسکارلت، اعتراف می کند که او نیز آرزوی ازدواج با اسکارلت را داشته اما آن ها به دو دنیای متفاوت تعلق دارند در حالی که روحیه ملانی شباهت زیادی به اشلی دارد.
ماجراجوی پر حاشیه و بی پروایی که رت باتلر نام دارد شاهد این صحنه است و به اسکارلت می گوید که مانند یک خانم رفتار نکرده است.
جنگ داخلی آغاز می شود و بعد از مدتی چارلز همیلتون (برادر ترسو و کسل کننده ملانی) از اسکارلت خواستگاری می کند. اسکارلت به امید انتقام و شکستن قلب اشلی این درخواست را قبول کرده و با چارلز ازدواج می کند…
معرفی شخصیت های اصلی کتاب بر باد رفته
اسکارلت اوهارا: دختری زیبا رو که سال ها قبل از شروع جنگ های داخلی در مزارع تارا در جورجیا بزرگ شده است. او خودخواه، زیرک و مغرور است و اراده قوی پدرش را به ارث برده اما آرزو دارد که مادر اصیل و نجیب زاده خود را نیز راضی نگه دارد. اسکارلت با شروع سختی ها مشکلات خانواده و دوستانش را به دوش می کشد. او همزمان به یک نجیب زاده جنوبی و یک مرد فرصت طلب علاقه دارد و در این میان بین متعهد ماندن به سنت های جنوبی و بقا در عصر مدرن سردرگم می شود.
رت باتلر: شوهر سوم اسکارلت، مردی ماجراجو و فرصت طلب و در عین حال جسور که در طول جنگ به احتکار مواد غذایی روی می آورد و بعد از جنگ به عنوان مردی ثروتمند در آتلانتا زندگی می کند. مردم نظر مثبتی به او ندارند اما او خودش را به عنوان پدری دوست داشتنی و گاهی شوهر دلسوز به اثبات می رساند. او عاشق اسکارلت است اما غرورش مانع نشان دادن عشقش می شود. باتلر فردی صریح، شوخ طبع و تحقیر کننده محدودیت های اجتماعی است و از ریاکاری متنفر است. او را می توان نماد جامعه بعد از جنگ، جهانی واقع بین و سریع که افراد قوی در آن رشد کرده و ضعیف ها از بین می روند دانست.
اشلی ویلکز: وارث خوش تیپ، جوانمرد و شرافتمند مزارع نزدیک تارا که همواره اسکارلت را مسحور خود می کند. او بعد از جنگ روحیه غمگین و نا امیدی دارد و از ازدواج نکردن با اسکارلت احساس پشیمانی می کند. اشلی فردی متعهد به شرف و سنت های جنوبی است و نمی تواند با جنوب بعد از جنگ سازگار شود. می توان او را نماد ارزش های سنتی جامعه دانست.
ملانی همیلتون ویلکز: همسر ضعیف اما خوش قلب اشلی که مورد نفرت و حسادت اسکارلت قرار دارد اما پس از این که در طول جنگ داخلی دچار رنج های مشترک می شوند پیوندی عمیق بین آن ها ایجاد شده و در نهایت اسکارلت متوجه می شود که عشق و حمایت ملانی همیشه منبع قدرت او بوده است. ملانی نیز مانند اشلی مظهر ارزش های قدیم جنوبی است اما در مقابل رویا پردازی های پوچ اشلی، با قدرت درونی آرام اما قوی با دنیا روبرو می شود.
جملات زیبای کتاب
فردا روز دیگری است …
زندگی تعهدی نسبت به ما ندارد که آن چه را که انتظار داریم به ما بدهد. ما آن چه را که به دست می آوریم می گیریم و شکر می کنیم که بدتر از آن نشده است.
قلبم را برایت بریدم تا اگر خواستی آن را بپوشی.
اگر عذرخواهی را به تاخیر بیندازی سخت تر خواهد شد و در نهایت غیر ممکن می شود.
تو نسبت به کسانی که دوستت دارند بسیار بی رحمی اسکارلت، تو قلب آن ها را می گیری و آن را مانند شلاق بالای سرشان نگه می دارد.
کاش می توانستم به کاری که انجام می دهی یا جایی که می روی اهمیت دهم اما نمی توانم!
فقط می دانم که دوستت دارم، این از بد شانسی توست!
اگر مرا فراموش کرده باشد کاری خواهم کرد که من را به یاد بیاورد، کاری می کنم که دوباره من را بخواهد.
درباره نویسنده کتاب
مارگارت میچل نویسنده مشهور آمریکایی است که تنها با نوشتن رمان بر باد رفته به شهرت جهانی رسید.
میچل نیز مانند اسکارلت (قهرمان کتاب بر باد رفته) در جورجیا متولد شده و اهل جنوب می باشد. او در سن 26 سالگی شروع به نوشتن کتاب بر باد رفته کرد و ده سال بعد آن را به چاپ رساند.
مارگارت میچل در سن 48 سالگی و طی یک سانحه رانندگی از دنیا رفت.
|