در روایات آمده است که در قیامت صور اصرافیل دو بار در صور می دمد.
در اون روز در هیچ صوری دمیده نشد اما اعراب قیامت را به چشم دیدند. هلاکو خان مغول چنان بلایی بر سر اعراب آورد که در تاریخ اسلام همتا ندارد و نخواهد داشت
در آن سال ها منگو خان برمغول ها فرمانروایی می کرد و هلاکو برادر کوچکش به خاطر بی رحمی اش در بین مغول ها معروف و محبوب می بود
روزی منگو به هلاکو نامه ای می زند و به هلاکو دستور می دهد به حکومت های اسلامی (اسماعلییون و عباسیان)حمله کن دلیل این حمله سر پیچی و شورش حکومت های اسلامی بوده.
هلاکو با ارتش عظیم ۱۲۰ هزار نفره به سمت قلعه الموت که متعلق به حشاشین (اسماعیلیون) بود حمله ور شد. ولی قبل آن از عباسیان درخواست نیرو کرد که خلیفه عباسیان به جای نیرو به هلاکو طلا و سکه داد.همین قضیه باعث شد هلاکو بشدت عصبانی شه
و نامه ی دیگری به حکومت عباسی ارسال کرد که در تاریخ همتا ندارد و همینطور جزو معروف ترین نامه های تاریخ به حساب می رود
بخشی از نامه :اگر ارتشم را با تمام خشم به بغداد بیاورم فرقی نمی کند که کجا پنهان می شوی حتی اگر در آسمان هم پنهان شوی قسم می خورم که تو را پیدا خواهم کرد تو را مثل یک شیر تکه تکه خواهم کرد در دیار تو حتی یک نفر را هم زنده نخواهم گذاشت شهرت و خاکت را خواهم سوزاند
خلیفه نیز دیس بکی می دهد که برای طولانی نشدن پست ازش می گذریم
خلاصه هلاکو به این قلعه حمله می کنی و با استفاده از باروت قلعه رو منفجر می کنه و تموم حشاشینی که اونجا بودند رو می کشه و بعد با ارتشش به همدان و تبریز می ره و واسه یه سال در اونجا استراحت می کنه:/
توی این مدت خلیفه عباسی به تموم اعراب مسلمون نامه می زنه که به کمک ش بیان ولی درخواستش رو رد می کنن
بلخره زمان جنگ فرا می رسه و هلاکو خان با ارتش ۱۲۰ هزار نفره اش حمله می کنه و طی یک غافلگیری ارتش عباسیان رو در هم می کوبه
و به بغداد می رسه خلیفه عبدالله بن منصور بن محمد المستعصم مثل چی از کرده ی خودش پشیمونه و توی یه نامه با لحن نرم و آروم پیشنهاد سکه و طلای زیاد داد ولی مغول ها قبول نکردن
پس به مدت ۱۸ روز ارتش این دو حکومت در حال جنگ بودن که سر انجام خلیفه خودش رو تسلیم می کنه
هلاکو مخ خلیفه رو می زنه و خلیفه به مردم دستور می ده خودشون رو تسلیم کنن
ولی اینجاست که هلاکو یه بیلاخ به خلیفه نشون می ده و سربازانش شروع به قتل و غارت کردن مردم می کنه
مغول ها تنها به همسر خلیفه و سایر مسیحی های که آنجا بودند کاری نداشتن ولی باقی مردم پیر و جوان زن و مرد حتی نوزادان رو هم می کشن
هزاران کتابخانه را سوزاندند تعداد کتاب ها ب قدری زیاد بود که مغول ها سایر کتاب ها را به رود دجله انداختن، طبق روایات رنگ رود عوض شده بود
مغول ها به حدی آدم کشتند که هلاکو نتوانست در شهر بماند(به خاطر بوی بد اجساد)
خلیفه را نیز به روشی خاص و عجیب کشتند : دهانش را پر سکه کردند درون گونی انداختند و سربازان مغول با اسب هایشان ازش رد می شند
به طور تقریبی و در بهترین حالت در این جنگ حدود ۵۰۰ هزار آدم کشته شدند