- مجموعهی 24 تیم 2024 مجموعه داستانهایی از تیمهای حاضر در یورو 2024 به همراه نگاه کوتاه تاکتیکی و معرفی فانتزی تیم هاست. سایر قسمتها را در اینجا ببینید.
سال 1982. اسپانیا. تمام فرانسویها با شکست در اولین بازی جام جهانی مقابل انگلستان ناامید هستند. همهی فرانسه؟ نه... برای یک هوادار تیم سرخ و سفید و آبی، داستان عاشقی در آن بعد از ظهر داغ در بیلبائو آغاز میشود. داستان همراه همیشگی فوتبال فرانسه در تمام تورنمنتهای مهم تابستانی از دههی 80 میلادی. مردی به نام کلمن توماژفسکی ملقب به کلمن از آنتیب و البته خروس او بالتازار
برنامهی بازیهای فرانسه در یورو 2024
بازی |
تاریخ |
ساعت |
ورزشگاه |
چرا باید بازی را تماشا کنیم؟ |
اتریش - فرانسه |
28 خرداد |
22:30 |
مرکور اشپیل آرنا دوسلدورف |
از سال 1733 تا 1738 مجموعه جنگهایی میان آگوست سوم از وابستگان کارل ششم امپراطور اتریش و لویی پانزدهم پادشاه فرانسه در گرفت |
هلند - فرانسه |
1 تیر |
22:30 |
ردبول آرنا لایپزیش |
تماشای این بازی دلیل میخواهد؟ خب انتقام دو بازی دور انتخابی، تکرار بازی معرکه یورو 2008 و تقابل دشان و کومان دو قهرمان یورو در سالیان دور |
فرانسه - لهستان |
5 تیر |
19:30 |
وستفالن دورتموند |
آقای سارکوزی؛ این بار بازی چند چند خواهد شد؟
همچنین تجدید خاطرات یک دهه قبل طرفداران دیوار زرد با روبرت لواندوفسکی
|
عشق در اولین نگاه
کلمن توماژفسکی، متولد الجزایر است. از پدری لهستانی و مادری اسپانیایی.. کلمن در 35 ساله، در جام جهانی 1982 همراه یکی از دوستانش از آنتیب در فرانسه راهی باسک شد.
این یک ماجراجویی واقعی بود. ما با ماشین راه افتادیم. بدون آن که از قبل بلیتی خریداری یا اقامتگاهی رزرو کرده باشیم. ما در بازی اول 3-1 به انگلیس باختیم. اما برای من خاطرهات پررنگ تری وجود دارد. حرکتمان از بندر کوچک آنتیب به سمت مارسی. صدها طرفدار با پرچم فرانسه در انتظار سفر به اسپانیا... آن روز من شیفتهی دائمی فوتبال در تابستان شدم.
توماژفسکی در تمام طول سفر از وسایل نقلیه رایگان استفاده میکند، شب را در ایستگاههای قطار میگذراند و در طول سال پول قرض میگیرد تا بتواند آنجا باشد. حالا او بخش جدایی ناپذیری از تیم ملی فرانسه در مسابقات یورو و جام جهانی است. تمام خاطرات پیرمرد 77 ساله اکنون در بخش مخصوصی از اتاق نشیمن خانهاش نگهداری میشوند. از بلیت اولین بازی در بیلبائو تا یادگارهای بی نظیری از مسابقات یورو84 و جام جهانی 98 که در کشور خود کلمن، فرانسه برگزار شده.
من و پسرم کریستف از زمان پلاتینی لباس تیم ملی را میخریدیم. پلاتینی بت من بود. سپس به این فکر افتادیم که لباس را مخصوص خودمان بکنیم. همانطور که خود پلاتینی با آن شماره 10 عالی روی لباسش شناخته میشود. لباس شماره 12 آنری، یک 10 دیگر بر تن زیدان یا شماره 4 ویرا برای ما خاص است. قرار شد اسم کوچکمان را به همراه نام زادگاهمان پشت لباسها درج کنیم. بنابراین دو عبارت Clément d’Antibes "کلمن از آنتیب" و کریستف از آنتیب پشت لباسها نوشته شد.
پس از آن، کلمن بیشتر از نام خانوادگی خود، با عنوان کلمن از انتیب شناخته میشود. شغل او گچ کار بیمارستانی است و اکنون پس از 9 جام جهانی و 7 یورو از دوران بازنشستگی خود از کار در بیمارستان لذت میبرد. خاطرات کودکی پسری که در سال 1948، درست آخرین سال جنگ دوم متولد شد، شنیدنی است:
نشاط در استادیومها من را به یاد خاطرات کودکی میاندازد. من در الجزایر به دنیا آمدم. چند سالی در تونس بودیم و وقتی 9 سال داشتم، به فرانسه آمدیم. پدر و مادرم در برژراک شهری در جنوب غربی فرانسه) مزرعهای خریدند. نوجوانی من در همان جا گذشت. در دههی 60 میلادی. ما در مزرعه میدویدیم. راگبی و بوکس بازی میکردیم و روزهای تعطیل در میدان روستا جمع میشدیم تا با اتوبوس به شهر برویم و در به سالن رقص برویم. آنجا بود که نخستین برخورد عاشقانه با دختران را تجربه میکردیم. مثل امروز خبری از چت و آشنایی در 10 سالگی نبود. اما برای من داستان بیش از اینها طول کشید. در سال 1968 از خدمت سربازی بازگشتم. و آنجا برای اولین عشق را تجربه کردم. من عاشق الی شدم و چند وقت با هم ازدواج کردیم.
بالتازار، خروس فرانسوی
در جام جهانی 1998 کارگردان تلویزیونی، تصویر کلمن را در جایگاه تماشاگران شکار کرد. نه فقط به خاطر لباس مخصوص که به خاطر سومین همراه کلمن و کریستف، بالتازار، خروس جنگی کوتوله ی فرانسوی.
قبل از بازی، حدود 40 نفر از طرفداران همراه خروسهایمان اطراف ورزشگاه پرسه میزدیم. هیچکدام از آنها نتوانستند خروس خود را به ورزشگاه ببرند چون پرندهها بسیار بزرگ بودند. اما من، بالتازار کوچک را همراه خودم به داخل بردم. ناگهان هنگام خواندن سرود ملی، دیدم تصویر من و خروسم روی صفحهی بزرگ تلویزیونی ورزشگاه نمایش داده میشود. پس از آن دیگر ماموران استادیوم نیز کاری با ما نداشتند. انگار من مجوز مخصوصی داشتم!
پس از آن، کلمن نامهای از فدراسیون میگیرد که به مجوز رسمی او برای ورود با خروسش به ورزشگاه تبدیل میشود.
ما او را به استاد دو فرانس بردیم. پسرم از من پرسید اسمش را چه بگذاریم و من بلافاصله گفتم بالتازار. به یاد یکی از دوستان صمیمی ام که مثل ما طرفدار پر و پا قرص تیم ملی بود و چند سال قبل درگذشت.
پس از آن بالتازار به همراه همیشگی کلمن تبدیل میشود. در یورو 2000 تصاویراو با ربانهای طلایی قهرمانی خوراک عکااسها و خبرنگاران است اما همیشه همه چیز بر وفق مراد کلمن نیست. در جام 2002 به علت شیوع آنفولانزای پرندگان و ممنوعیت ورود پرنده از کشورهای خارجی کلمن بدون بالتازار راهی کره جنوبی میشود.
و در جام جهانی 2006، به علت مخالفت انجمنهای حمایت از پرندگان کلمن مجبور است به این سوال پاسخ دهد که آیا یک خروس نیز به اندازهی ما انسانها از حضور در استادیوم فوتبال لذت میبرد؟ شایعاتی وجود دارد که بالتازار بیچاره مجبور بود برای ورود به ورزشگاههای آلمان دقایقی بی حرکت در شلوار کلمن بماند تا صاحبش از گیت های ورزشگاه عبور کند!
از آنجا که طول عمر عادی خروسها نهایتا 4 سال است، بالتازار فعلی در حقیقت وارث یک سلسه بالتازار طولانی از سال 98 است. بالتازار هفتم.
از آنجایی که همهی آنها از یک مرغ مادر متولد میشوند من نام کوچک بالتازار را رویشان گذاشتهام. متاسفانه در سیل اکتبر 2016 ریویرا در فرانسه بخشهای زیادی از مزرعه نابود شد و به لانهی مرغ و خروسها نیز آسیب رسید.
از طرفی همیشه بالتازار از فرانسه همراه کلمن نیست. او مجبور است به خاطر قئانین پروازی برخی کشورها، خروس خود را از همان جا خریداری کند
در جام جهانی 2010، بلافاصله هنگام پیاده شدن از هواپیما به دنبال خرید یک خروس برای خودم بودم چون نمیتوانستم بالتازار خود را از فرانسه به آنجا ببرم. یک مرد سیاهپوست محلی من را به محلی در 30 کیلومتری کیپ تاون برد. هیچ بانک یا جایی برای خرد کردن پول نبود. از طرفی مردم آنجا به سمت ما هجوم آوردند. میخواستند با چاقو به ما ضربه ای بزنند. دوان دوان از آنجا گریختیم و مجبور شدم برای خرید خروس جام جهانی 2010 خود، 40 دلار پرداخت کنم... لعنت به وقایع بعدی در رختکن تیم ملی فرانسه!
خطوط هیروگلیف در یورو 2012!
کلمن، به جز لباس مخصوص فرانسهی خود با لوگو و عنوان تورنمنتهای مختلف و بالتازار، همراه همیشگیاش، گاهی تنها سفر میکند و گاهی با یکی از اعضای خانواده. از مزایای سفر تنها آشنایی با چیزهای تازه در طول سفر است:
من به همان اندازه که یک طرفدار هستم، یک گردشگر نیز محسوب میشوم. در یورو 2000 و در هلند با دختری آشنا شدم که متخصص آثار ونگوگ بود. یک ونگوگ شناس حقیقی. برای اولین بار از او شنیدم که ونگوگ هیچگاه در کارهایش از رنگ سیاه استفاده نمیکند. من عاشق نور در کارهای او هستم. خورشید گندم.... پس از آن در هر کشوری که میروم، به دنبال نمایشگاه ونگوگ میگردم.
سفرهای خانوادگی نیز داستان خود را دارند. کلمن معمولا یک نفر از اعضای خانواده را با خود به ورزشگاه میبرد. الی، همسر کلمن همان کسی بود که در کنار هم روی سکوهای ورزشگاه آمستردام گل طلای ترزگه را به ایتالیا تماشا کردند. در فینال 98 نیز کریستف، پسرش تماشاگر بازی فینال در پارک دو پرنس است. و در سال 2006، دخترش فابین در استادیوم المپیک برلین نظارهصحنههای تلخ خروج زیدان از ورزشگاه است.
از دست دادن جام در یک قدمی خاطرهی تلخ کلمن از آخرین سفر او به آمان است اما در عوض، کلمن در جریان بازیهای دور گروهی فرانسه در اشتوتگارت یک دوست خوبه به نام اووه پیدا کرد. دوستی که قرار است امسال هم میزبان کلمن باشد. رابطهی کلمن و اووه وقتی عجیب به نظر میرسد که هیچکدام به طور کامل بازبانی جز آلمانی و فرانسوی آشنا نیستند. کلمن میگوید:
درست است؛ این شرایط ایدهآلی برای سفر نیست. خصوصا در آفریقای جنوبی، برزیل یا روسیه. اما هیچ چیز برای من بدتر از یورو 2012 نبود. با رسم الخط روسی اکراین و لهستان برای من پیچیده ترین علائم دنیاست. همیشه در آنجا گم میشوم. ممکن است ناگهان در کیف سر از اسلوونی دربیاورم! این دقیقا همان سردرگمی است که فرانسه در یورو 2012 با آن مواجه بود. بنزما، ریبری و نصری به تازگی نفرات اصلی تیم شده بودند. دیگر خبری از آنری و زیدان و ویرا نبود و ما به بازیکنی چون ژرمی منز به عنوان مرد کلیدی خط حمله دل بسته بودیم. در هر صورت تنها واژه یوسی که من بلدم یک کلمه است: pivo! به معنی آبجو!
میخواهم سیگار بکشم
در سال 2016، اتفاق مهمی در زندگی کلمن افتاد. در آستانهی ورود به 70 سالگی و برگزاری سومین تورنمنت زندگی او در خاک فرانسه، کلمن اعلام نمود که قصد بازنشستگی دارد. کلمن در مصاحبهی مفصلی با مجلهی سوفوت در همان سال از رویههای حاکم بر بلیت فروشی مدرن، محدودیتهای حاکم بر استادیومها و همچنین دشواری سفرهای طولانی گفت.
“دلایل من؟ به پروتکلهای یوفا برای یورو 2016 نگاه کنید. درست است که ورزشگاههای فرانسه نسبت به یورو 84 قابل قیاس نیستند، نورافکنها چندین برابر قوی تر شده، مسیرهای ورودی و خروجی به سهولت در دسترس شماست، همه چیز شیک و مدرن است اما... وقتی نتوانید با خیال راحت هر جای ورزشگاه که خواستید سیگار بکشید، یا نتوانید بازیکنان را گیر بیاورید و عکسی با آنها بگیرید چه فایده ای دارد؟"
سپس کلمن تیغ انتقادات خود را سمت فدراسیون رسانهها و پخش زنده تلویزیونی میبرد:
ما طرفداران دوست داریم آواز بخوانیم. سر و صدا راه بیندازیم. اما آنها ترجیح میدهند بنری پیدا کنند و آن را نشان دهند "دومنک را اخراج کنید" امباپه را به مادرید بیاورید"...ما دوست نداریم پشت بنرهایمان دیده شویم. ما دوست داریم هنگام پخش تلویزیونی، صدای سرودهایمان شنیده شود.
همچنین همسر او الی نیز از این موضوع استقبال نمود.
اینکه تابستانها او در کنار ما باشد خبر خوبی است!
بازشنستگی کلمن فقط یک تابستان طول کشید. تابستان 2017 که در واقع تورنمنت مهمی برگزار نمیشود. سپس و در سال 2018 او بار دیگر به کار خود بازگشت! یک بالتازار جدید از روسیه خرید و بار دیگر شاهد قهرمانی فرانسویها در تابستان بود.
حالا و در آستانهی 80 سالگی کلمن مهیای یک سفر دیگر است. او بلیت دوسلدورف، لایپزیگ و دورتموند را رزرو نموده، لوگوی آلمان 2024 را به لباس قدیمی خود اضافه کرده و آمادهی ایستادن روی سکوهای استادیومهای آلمان برای تماشای جدال دیدنی فرانسه – هلند و همچنین دو بازی دیگر برابر لهستان و اتریش است.
اینبار دیگر خبری از محدودیتهای اخلاقی که برای ملاقات قطر داشتیم نیست. به علاوه سفر با هواپیما که از آن متنفرم. من عاشق بازیهای یورو هستم. به این دلیل که اولین افتخار فرانسه در سال 84 را در این تورنمنت دیدم، به این دلیل که میتوانیم از سفر با قطار و ماشین و اتوبوس لذت ببریم و مهمتر از اینکه میتوانم آخرین بالتازار را از فرانسه به آنجا ببرم.
نگاه کارشناسان:
پیشگامان فوتبال ملی در یک دههی اخیر اروپا، کمتر شبیه اسلاف خود در تورنمنتهای ملی یا قدرتهای تراز اول باشگاهی، نمایشهای پر زرق و برقی را ارائه مینمایند. رویکرد عملگرایانه دیدیه دشان به شکل افراطی فوتبال زیبا، شامپاین فوتبال قدیمی فرانسه در دهه 80 یا هر چیز دیگری را که باعث شود تماشاگران بی طرف فرانسه را به عنوان تیم دوم خود انتخاب کنند، تحتالشعاع قرار داده. پس از فینال لوسیل لوریس و واران خداحافظی کردهاند اما با حضور سالیبا هنوز انتهای میدان فرانسویها دچار تزلزل نشده. در جلوی زمین نیز امباپه، گروهی از مهاجمان تراز اول جهان را رهبری میکند اگرچه با رویکرد دشان قرار نیست تمام مهاجمان یک نمایش خیره کننده را عرضه کنند. فقط آنهایی که کارایی دارند، نه چندان زیبا و فانتزی اما کارامد و بیرحم. به نظر استفاده از ژیرو در نوک خط حمله، گریژمان پشت سر او و دمبله و امباپه در دو سمت کارامد ترین ترکیب خط حمله خواهد بود.
رافائل ژاکوبن نویسنده گاردین میگوید:
"با وجود چند بازنشستگی به نظر میرسید روند جانشینی در تیم به خوبی انجام شده اما شکست برابر آلمان در ماه مارس با نمایشی متوسط نگران کننده بود. "
درسهای انتخابی
فرانسه همچنان قدرت عبور از هر رقیبی را دارد. در گروهی که سه تیم آن قهرمانان ادوار قبل یورو بودند، فرانسه با 7 برد از 8 بازی بالاتر از هلند و یونان ایستاد. همچنین رکورد برد تاریخ فرانسه نیز با برد 14-0 برابر جبل الطارق ثبت شد. نکته اساسی انتخاب های مناسب دشان و عملکرد یکسان انتخابهای اول و دوم در هر پست است.
نقاط قوت
نقاط ضعف
فرانسه فاقد یک دفاع راست برجسته است. زول کونده در حقیقت یک مرد میانی است. جاناتان کلاوس در داستانی فوق العاده اولین بازی اش را در 28 سالگی انجام داده و این یعنی پاشنه آشیل فرانسه همین جاست. کاش مانوئل آموروسو اسطوره فرانسه در یورو 1984 اینجا بود!
آنچه احتمال دارد
رونق گرفتن یک سرود دیگر در رختکن به عنوان آهنگ غیررسمی تیم در طول تورنمنت. Gala’s Freed From Desire در جام جهانی 2022 به این عنوان دست یافت.
آنچه بعید است رخ دهد
ناله و غر زدن کارشناسان درباره سبک عملگرایانهی دشان. پس از 8 سال و حضور در دو فینال جام جهانی ویک فینال یورو.
آرزوی آنها
آخرین ضیافت شام با امانوئل مکرون، در کنار جام آنری دلونی و گریزمان با موهای رنگ شده. چقدر فراسوی!
تا کجا پیش میروند
یک جدال سخت و نفسگیر با انگلیس در نیمه نهایی. یک برد نزدیک و سپس شکست پرتغال در برلین با بهره گیری از روح سال 2006...