{متن اصلی و ترجمه فارسی}
Finished with my woman 'cause
به خاطر زنم تمام شد
She couldn't help me with my mind
او نمی توانست با فکر من به من کمک کند
People think I'm insane because
مردم فکر می کنند من دیوانه هستم زیرا
I am frowning all the time
مدام اخم میکنم
All day long I think of things
تمام روز به چیزهایی فکر می کنم
But nothing seems to satisfy
اما به نظر می رسد هیچ چیز راضی نمی کند
Think I'll lose my mind
فکر کن عقلمو از دست میدم
If I don't find something to pacify
اگر چیزی برای آرامش پیدا نکردم
Can you help me
میشه به من کمک کنید
Occupy my brain?
مغزم را اشغال کند؟
Oh yeah
اوه بله
I need someone to show me
من به کسی نیاز دارم که به من نشان دهد
The things in life that I can't find
چیزهایی در زندگی که نمی توانم پیدا کنم
I can't see the things that make
من نمی توانم چیزهایی را که می سازند ببینم
True happiness, I must be blind
خوشبختی واقعی، من باید کور باشم
Make a joke and I will sigh
شوخی کن آه میکشم
And you will laugh and I will cry
و تو خواهی خندید و من گریه خواهم کرد
Happiness I cannot feel
خوشبختی که نمیتونم حس کنم
And love to me is so unreal
و عشق برای من خیلی غیر واقعی است
And so as you hear these words
و همینطور که این کلمات را می شنوید
Telling you now of my state
الان از وضعیت خودم میگم
I tell you to enjoy life
بهت میگم از زندگی لذت ببر
I wish I could but it's too late
کاش میتونستم ولی دیر شده