اروپای شرقی
اروپا یک قاره تقسیم شده است. تفاوت های زیادی بین شرق و غرب وجود دارد. از جمله تفاوت های فرهنگی، مذهبی، تاریخی و اقتصادی است. اگرچه این قاره به طور فزاینده ای در حال ادغام شدن است و تلاش هایی برای نزدیک تر کردن این دو منطقه متمایز به یکدیگر صورت گرفته است، هنوز هم واگرایی های قابل توجهی وجود دارد. در واقع، یکی از قابل توجه ترین و سخت ترین تفاوت ها، سطح ثروت است. اروپای شرقی بسیار فقیرتر از اروپای غربی است. اما چرا این است؟ خب توضیح بدیم…
1. میراث کمونیسم
اولین دلیل فقیر بودن اروپای شرقی به خاطر میراث کمونیسم است.
در سال 1917 ولادیمیر لنین و حزب بلشویک او قدرت را در روسیه به دست گرفتند. پس از جنگ داخلی روسیه (22-1917) آنها اتحاد جماهیر شوروی را تأسیس کردند و یک سیستم اقتصادی کمونیستی را در این کشور راه اندازی کردند. پس از پیروزی روسیه بر آلمان نازی در جنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی دیکتاتوری کمونیستی را در سراسر اروپای شرقی برپا کرد. اینها تا سقوط کمونیسم در اروپا در سال 1989 و فروپاشی نهایی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 ادامه یافت.
کمونیسم میراث عظیمی در اروپای شرقی به جا گذاشته است و یکی از دلایل فقیر بودن آن امروز است. نظام اقتصادی کمونیستی نتوانست رونق بیاورد. همچنین نتوانست اقتصاد کارآمد، سرمایه گذاری کافی، روحیه کارآفرینی یا جامعه مدنی قوی ایجاد کند. هنگامی که کمونیسم در اروپای شرقی سقوط کرد، تلاش هایی برای استقرار یک نظام اقتصادی سرمایه داری در سراسر منطقه انجام شد. با این حال، تأثیرات پایدار کمونیسم باعث شده است که اروپای شرقی موفق نشود.
کشورهای مختلف در سراسر اروپای شرقی در دور شدن از کمونیسم موفق تر از کشورهای دیگر بوده اند. آنهایی که دورتر از اینها حرکت کرده اند - برای مثال لهستان، استونی و جمهوری چک، شروع به پیشنهاد می کنند. با این حال، کشورهایی مانند آلبانی که نتوانستهاند آسیبهای اقتصادی را که کمونیسم من برجای گذاشته اصلاح کنند، سرسختانه فقیر باقی میمانند.
2. مهاجرت دسته جمعی
دلیل دوم فقیر بودن اروپای شرقی به دلیل مهاجرت گسترده است.
از زمان سقوط پرده آهنین و پایان کمونیسم در اروپای شرقی در سال 1989، میلیون ها نفر از این منطقه مهاجرت کرده اند. بیشتر آنها به اروپای غربی نقل مکان کرده اند تا به دنبال شغل بهتر و استانداردهای زندگی بالاتر باشند. از زمانی که کشورهایی مانند لهستان، مجارستان و جمهوری چک در دهه 2000 به اتحادیه اروپا پیوستند و حق آزادی رفت و آمد در سراسر بلوک را دریافت کردند، مهاجرت از کشورهایی مانند اینها تنها افزایش یافته است.
مهاجرت اروپای شرقی را به دلایلی فقیر نگه داشته است. همانطور که اغلب افراد جوان، با استعداد و کارآفرین منطقه را ترک می کنند، مهارت ها و تخصص خود را با خود می برند . هنگامی که این افراد شروع به پیشرفت می کنند، اغلب ثروت خود را در کشورهای پذیرفته شده خود نگه می دارند. این امر بسیاری از کشورهای اروپای شرقی را از درآمد مالیاتی و سرمایه گذاری محروم می کند. نوآوری، کارآفرینی و کارکنان بسیار ماهر همگی با مهاجرت انبوه از اروپای شرقی تخلیه می شوند.
اگرچه برخی از افرادی که اروپای شرقی را ترک کردهاند، در نهایت به خانه بازمیگردند و ثروت، تحصیلات و دانش خود را با خود میآورند، اما بخش زیادی از آنها هرگز باز نمیگردند. این دلیل اصلی فقیر ماندن اروپای شرقی است.
۳. تاریخچه درگیری
دلیل سومی که چرا اروپای شرقی فقیر است، سابقه درگیری است.
در طول تاریخ، جنگهای بسیاری در سراسر اروپای شرقی صورت گرفته است. همه آنها میراثی ماندگار در منطقه به جا گذاشته اند. اخیراً، جبهه شرقی جنگ جهانی دوم شاهد درگیریهای عظیم ارتش آلمان و شوروی در سراسر اروپای شرقی بود. مرگ، ویرانی و آسیب ناشی از این درگیری عظیم را می توان در سراسر اروپای شرقی حتی تا به امروز احساس کرد.
حتی اخیراً کشورهای اروپای شرقی شاهد جنگ بوده اند. در دهه 1990، تجزیه یوگسلاوی شاهد درگیری هایی در سراسر اسلوونی، کرواسی، بوسنی، صربستان، کوزوو، مونته نگرو و مقدونیه شمالی بود - که برخی از آنها برای بهبودی تلاش کردند. در سال 2014، روسیه به اوکراین حمله کرد . به دنبال آن افزایش تهاجم در سال 2022 انجام شد که منجر به بزرگترین جنگ در اروپا از سال 1945 شد. این جنگ احتمالاً اوکراین - بزرگترین کشور اروپای شرقی - را برای دهههای آینده فقیر نگه میدارد.
تعارض یکی از بزرگترین عواملی است که یک کشور را فقیر می کند. خانه ها، مشاغل و زیرساخت ها را ویران می کند و زخم های اقتصادی عمیق و ماندگاری بر جای می گذارد. جنگهایی که اروپای شرقی در طول تاریخ خود شاهد بوده است، بهطور چشمگیری در این امر نقش دارد که چرا این منطقه مرفه نیست.
۴. عدم صنعتی شدن
یکی دیگر از دلایل فقیر بودن اروپای شرقی به دلیل فقدان صنعتی شدن است.
از اواخر قرن هجدهم و تا قرن نوزدهم ، اروپای غربی انقلاب صنعتی را پشت سر گذاشت، جایی که از فناوری برای ایجاد اقتصادهای مبتنی بر تولید استفاده شد. این باعث تولید ثروت عظیم شد. با این حال، این روند در اروپای شرقی اتفاق نیفتاد، یا حداقل به همان میزان نبود. در واقع، اروپای شرقی تا قرن بیستم عمدتاً غیرصنعتی باقی ماند .
هنگامی که اروپای شرقی صنعتی شدن را پذیرفت، عمدتاً تحت رژیم های کمونیستی بود که پس از جنگ جهانی دوم بر منطقه حکومت می کردند. این دولت ها بر صنایع سنگین تمرکز کردند و از مدل های اقتصادی متمرکز برای توسعه پایگاه صنعتی خود استفاده کردند. این با یارانه های عظیم دولتی همراه شد. در نتیجه، زمانی که کمونیسم سقوط کرد، اروپای شرقی وارد دوره صنعتی زدایی شد، زیرا صنایع ناکارآمد و ناپایدار در معرض نیروهای بازار فروپاشیدند.
اروپای شرقی تا به امروز از نظر صنعتی شدن از اروپای غربی و آمریکای شمالی عقب است. برخی از کشورهای منطقه مانند لهستان، استونی و جمهوری چک در حال عقب نشینی هستند و به ویژه در حال استفاده از فناوری رایانه برای توسعه اقتصادهای پیشرفته هستند. با این حال، بیشتر منطقه فاقد صنعتی شدن لازم برای ثروتمند شدن است.
5. حکومت داری ضعیف
یکی از دلایلی که اروپای شرقی فقیر است، فقدان حکمرانی خوب است.
نحوه اداره یک ملت نقش حیاتی در شکوفایی آن دارد. حکمرانی چیزی فراتر از نظام سیاسی یک ملت است - همچنین شامل کنترلها و موازنههایی است که از تحکیم قدرت جلوگیری میکند، و همچنین مکانیسمهایی که مسئولیتپذیری را در داخل سیستم تضمین میکنند. حکمرانی همچنین به نگرش ها و باورهای رهبران یک کشور و همچنین تمایل آنها برای سوء استفاده نکردن از قدرت خود گسترش می یابد.
اروپای شرقی فقیر است زیرا بسیاری از کشورهای منطقه فاقد حکمرانی خوب هستند. اگرچه برخی از کشورها در اروپای شرقی به اتحادیه اروپا پیوستهاند و بنابراین معیارهای حکمرانی خاصی را رعایت کردهاند ، هنوز هم سیستمهای سیاسی و اقتصادی در اروپای شرقی به طور کلی فاقد شفافیت، پاسخگویی و فراگیری هستند.
فساد در اروپای شرقی بیشتر از اروپای غربی است. این نشان دهنده فقدان حکمرانی خوب در بسیاری از مناطق است. این نیز یک دلیل اضافی برای ضعیف بودن آن است.
۶. اقتصادهای ناکارآمد
دلیل دیگری که چرا اروپای شرقی فقیرتر است به دلیل اقتصاد ناکارآمد آن است.
برای اینکه یک ملت موفق شود، باید اقتصاد کارآمد داشته باشد. کارایی اقتصادی به این معناست که منابع از جمله افراد، کالاها و بنگاهها را میتوان به جایی که مورد نیاز است تخصیص داد. داشتن یک اقتصاد کارآمد به این معنی است که ارتباطات مورد نیاز برای عملکرد خوب یک اقتصاد می تواند ایجاد شود. اساساً کارایی اقتصادی محرک رشد اقتصادی است – بدون آن یک کشور فقیر باقی خواهد ماند.
اروپای شرقی گرفتار ناکارآمدی اقتصادی است. اقتصاد بسیاری از کشورهای منطقه زخم های عمیق ناشی از پذیرش سریع سرمایه داری پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی را حفظ کرده است. اقتصاد آنها همچنین فاقد پویایی و تنوع لازم برای ثروتمند شدن منطقه است.
مانند بسیاری از عواملی که اروپای شرقی را فقیر نگه میدارد، بین ملتهای منطقه نیز تفاوتهای زیادی وجود دارد. کشورهایی که به اتحادیه اروپا پیوسته اند، عموماً توانسته اند کارایی اقتصادی خود را افزایش دهند و در نتیجه ثروتمندتر شده اند. با این حال، سایر کشورهای اروپای شرقی مانند کوزوو و مقدونیه شمالی به دلیل اقتصاد ضعیف خود فقیر باقی می مانند.
7. جغرافیا
آخرین دلیل فقیر بودن اروپای شرقی به دلیل جغرافیای آن است
جغرافیا یکی دیگر از عواملی است که بر توانایی یک کشور در تولید ثروت تأثیر بسزایی دارد. به عنوان مثال، زمین های قابل کشت وسیع برای رشد مواد غذایی و حفظ جمعیت مورد نیاز است. رودخانه های قابل کشتیرانی و دسترسی به دریاچه برای جابجایی مردم و کالاها و توسعه تجارت حیاتی است. کوه ها، رودخانه ها و جنگل ها دفاع طبیعی را فراهم می کنند و به حفاظت از مراکز جمعیتی کمک می کنند.
اگرچه اروپای شرقی دارای جغرافیای مفیدی است ، اما فاقد طیف وسیعی از ویژگیهایی است که ممکن است در طول تاریخ به آن کمک کرده باشد که موفق شود.
بسیاری از اروپای شرقی، به ویژه لهستان، بلاروس و اوکراین، بسیار مسطح است. این برای تولید غذا عالی است، اما حمله ارتش های مهاجم را آسان می کند. این یکی از دلایلی است که چرا اروپای شرقی در طول تاریخ دچار درگیری شده است. بخش جنوبی منطقه، از جمله بالکان، کوهستانی است که ساخت زیرساخت ها را دشوار می کند. بسیاری از بخشهای اروپای شرقی نیز دسترسی به دریا ندارند، که امکان تجارت بینالمللی را محدود میکند.
اروپای شرقی با بدترین جغرافیای جهان فاصله زیادی دارد. با این حال، همراه با عوامل دیگر، محدودیتهایی که جغرافیای منطقه برای کشورهای اروپای شرقی ایجاد میکند به دلایل فقیر بودن آنها می افزاید.