شوک برج ۲۲؛ چهار روز بعد
چهار روز از حمله مرگبار پهپادی به پایگاه سرّی آمریکا در اردن گذشت و پنتاگون با وجود ضربه حیثیتی و هیاهوی فراوان درباره حمله به گروه های مقاومت، هنوز نتوانسته به نحوی عملیات کند که در باتلاق پیامدهای دردناک آن گرفتار نشود.
فرماندهان سنتکام پس از انکار اولیه موفقیت های ایران، از دو سال قبل اذعان کردند پیشرفت های پهپادی و موشکی ایران، برتری ۷۵ ساله آمریکا را به چالش کشیده است. بخش کوچکی از این توانمندی که پیش از جنگ اوکراین، از سوی روسیه خریداری شده بود، به اعتراف محافل غربی، سرنوشت این جنگ را در قلب اروپا تغییر داد.
اما شوک بزرگ تر، هنگامی بود که آمریکایی ها دریافتند اضلاع جبهه مقاومت، از لبنان و فلسطین تا یمن و عراق -با شدت و ضعف هایی- همگی مسلح به پهپاد ها و موشک های جنگی پیشرفته هستند بلکه حتی تولید می کنند.
پهپاد های متنوع به همراه موشک ها، در طول چهار ماه جنگ غزه، بارها بنادر راهبردی رژیم صهیونیستی در ایلات و اشدود و حیفا را هدف گرفتند و ثبات و امنیت اقتصادی اشغالگران را به شکل موثر -مثلا تا مرز تعطیلی ایلات- به خطر انداختند.
سپس به اعتبار پشتیبانی همه جانبه آمریکا از جنایات صهیونیست ها، پایگاه های پنتاگون بود که بیش از ۱۶۰ بار، هدف حملات متناوب قرار گرفت. تا آخرین و پیچیده ترین حمله به پایگاه برج ۲۲ که به کشته شدن چهار نظامی و مجروحیت بیش از ۴۰ نفر دیگر انجامید.
ضربه از ابعاد گوناگون اطلاعاتی و امنیتی و نظامی چنان بزرگ بود که پنتاگون ناچار شد بگوید سامانه راداری و پدافندی پایگاه، پهپاد مهاجم را با پهپاد خودی اشتباه گرفته و غافلگیر شده است! رزمندگان مقاومت البته در این حمله خویشتنداری به خرج دادند وگرنه حدود ۳۰۰ نظامی حاضر در پایگاه، کاملا در دسترس بودند.
آمریکا بر حسب ظاهر، دو گزینه کاهش یا تشدید تنش در منطقه را در اختیار دارد، اما واقعیت همان است که "فارین پالیسی" مجله تخصصی سیاست خارجی در آمریکا نوشت؛ اینکه صلاح آمریکا در کاهش تنش و کاستن از نیروها و پایگاه های آسیب پذیرش در خاورمیانه است. مشابه همین تحلیل را دیوید ایگناتیوس در واشنگتن پست نوشت و دیروز در رادیو فردا بازتاب یافت.
چهار کشته در پایگاه سرّی برج ۲۲ حتما برای دولت آمریکا دردناک است و موجب سرزنش های تند از سوی رقبای جمهوری خواه شده است، اما اولا این چهار کشته، کمترین هزینه در مقابل ده ها شهید رزمندگان جبهه مقاومت است که در حملات پنتاگون در عراق و سوریه و یمن به شهادت رسیدند و آمریکا باید تقاص پس بدهد، ثانیا دولت ترامپ هم که سر کار بود نتوانست در مقابل مقاومت کاری از پیش ببرد (مانند هارت و هورتی که درباره حمله به سوریه کرد و نتوانست).
این سوال را که آمریکا عقلانیت به خرج می دهد و از تصاعد تنشی پر ابهام و خسارت پرهیز می کند یا برگ تازه ای بر بیخردی اش مییفزاید، گذر زمان معلوم می کند.
در عین حال، روشن است که مقامات آمریکایی در این چهار روز، در عین رجزخوانی فراوان، هر بار که پیامدهای زد و خورد جدید را محاسبه کرده اند، بیشتر یقین کرده اند پای شان گیر است و اضلاع جبهه مقاومت بر مبنای راهبرد "اتحاد میدان ها" این بار بی دریغ و بدون هیچ خط قرمزی، از خجالت ناوها و پایگاه ها و نظامیان و منافع اقتصادی آنها در خواهند آمد.
این محاسبه سخت، راز چهار روز خویشتنداری مقامات آمریکایی است، چرا که یقین دارند در صورت ورود به فاز جدید بحران، خویشتنداری جبهه مقاومت هم به پایان خواهد رسید و دیگر هیچ خط قرمزی در گرفتن تلفات و خسارات از آمریکایی ها جلودارش نخواهد بود.