بازسازی میجی یک انقلاب سیاسی و اجتماعی از 1866 تا 1869 بود که به قدرت شوگون توکوگاوا پایان داد و امپراتور را به موقعیت مرکزی در سیاست و فرهنگ ژاپن بازگرداند. این نام به خاطر موتسوهیتو، امپراتور میجی ، که به عنوان رهبر جنبش خدمت می کرد، گرفته شده است.
پیشینه بازسازی میجی
هنگامی که متیو پری از ایالات متحده در سال 1853 وارد خلیج ادو (خلیج توکیو) شد و از توکوگاوا ژاپن خواست به قدرت های خارجی اجازه دسترسی به تجارت را بدهد، ناخواسته زنجیره ای از رویدادها را آغاز کرد که منجر به ظهور ژاپن به عنوان یک قدرت امپراتوری مدرن شد. نخبگان سیاسی ژاپن دریافتند که ایالات متحده و سایر کشورها از نظر فناوری نظامی جلوتر هستند و (به درستی) از سوی امپریالیسم غربی احساس خطر کردند. از این گذشته، چین قدرتمند چینگ ، چهارده سال قبل از آن در جنگ اول تریاک توسط بریتانیا به زانو درآمده بود و به زودی در جنگ دوم تریاک نیز شکست خواهد خورد.
برخی از نخبگان ژاپن به جای اینکه دچار سرنوشت مشابهی شوند، در پی بستن درها در برابر نفوذ خارجی بودند، اما آینده نگرترها شروع به برنامه ریزی یک حرکت مدرنیزاسیون کردند. آنها احساس می کردند که داشتن یک امپراتور قوی در مرکز سازمان سیاسی ژاپن برای فرافکنی قدرت ژاپن و دفع امپریالیسم غربی مهم است.
اتحاد ساتسوما/چوشو
در سال 1866، دایمیو دو حوزه جنوبی ژاپن - هیسامیتسو از دامنه ساتسوما و کیدو تاکایوشی از دامنه چوشو - اتحادی را علیه توکوگاوا شوگونات تشکیل دادند که از سال 1603 به نام امپراتور از توکیو حکومت می کرد. توکوگاوا شوگون و امپراطور کومی را در موقعیتی با قدرت واقعی قرار دهید. از طریق او، آنها احساس کردند که می توانند به طور موثرتری با تهدید خارجی مقابله کنند. با این حال، کومی در ژانویه 1867 درگذشت و پسر نوجوانش موتسوهیتو به عنوان امپراتور میجی در فوریه به تاج و تخت نشست.
در 19 نوامبر 1867، توکوگاوا یوشینوبو از سمت خود به عنوان پانزدهمین شوگون توکوگاوا استعفا داد. استعفای او رسماً قدرت را به امپراتور جوان منتقل کرد، اما شوگان به این راحتی از کنترل واقعی ژاپن دست نمیکشید. هنگامی که میجی (با مربیگری اربابان ساتسوما و چوشو) فرمان امپراتوری مبنی بر انحلال خانه توکوگاوا را صادر کرد، شوگون چاره ای جز توسل به اسلحه نداشت. او ارتش سامورایی خود را به سمت شهر امپراتوری کیوتو فرستاد و قصد داشت امپراتور را دستگیر یا خلع کند.
جنگ بوشین
در 27 ژانویه 1868، نیروهای یوشینوبو با سامورایی های اتحاد ساتسوما/چوشو درگیر شدند. نبرد چهار روزه توبا-فوشیمی با شکست جدی باکوفوها پایان یافت و جنگ بوشین (به معنای واقعی کلمه، "سال جنگ اژدها") را آغاز کرد . جنگ تا ماه مه 1869 به طول انجامید، اما نیروهای امپراتور، با تسلیحات و تاکتیک های مدرن تر، از همان ابتدا دست بالا را داشتند.
توکوگاوا یوشینوبو تسلیم سایگو تاکاموری از ساتسوما شد و قلعه ادو را در 11 آوریل 1869 تسلیم کرد. برخی از ساموراییها و دایمیوهای متعهدتر برای یک ماه دیگر از دژهای شمال دور کشور جنگیدند، اما واضح بود که بازسازی میجی غیرقابل توقف بود.
تغییرات رادیکالی عصر میجی
هنگامی که قدرت امپراطور میجی تثبیت شد، او (یا دقیق تر، مشاوران او در میان دایمیوهای سابق و الیگارش ها) تصمیم گرفتند ژاپن را به یک کشور قدرتمند مدرن تبدیل کنند. آنها:
ساختار طبقاتی چهار طبقه را لغو کرد.
یک ارتش اجباری مدرن ایجاد کرد که به جای ساموراییها از لباسها، سلاحها و تاکتیکهای غربی استفاده میکرد.
دستور آموزش ابتدایی جهانی برای پسران و دختران.
تلاش برای بهبود تولید در ژاپن، که بر اساس منسوجات و سایر کالاهای مشابه بود، به جای آن به سمت تولید ماشینآلات سنگین و ساخت سلاح تغییر مکان داد.
در سال 1889، امپراتور قانون اساسی میجی را صادر کرد که ژاپن را به یک سلطنت مشروطه با الگوبرداری از پروس تبدیل کرد.
در طی چند دهه، این تغییرات ژاپن را از یک کشور جزیرهای نیمه منزوی که توسط امپریالیسم خارجی تهدید میشد، به یک قدرت امپریالیستی تبدیل کرد. ژاپن کنترل کره را به دست گرفت ، چینگ چین را در جنگ چین و ژاپن از 1894 تا 1895 شکست داد و با شکست نیروی دریایی و ارتش تزار در جنگ روسیه و ژاپن از 1904 تا ۱۹۰۵، جهان را شوکه کرد.
ترکیب باستان و جدید برای ساختن جدید
بازسازی میجی گاهی اوقات به عنوان یک کودتا یا انقلابی توصیف می شود که به سیستم شوگونی برای روش های دولتی و نظامی مدرن غربی پایان می دهد. مورخ مارک راوینا پیشنهاد کرده است که رهبرانی که رویدادهای 1866-1869 را ایجاد کردند این کار را فقط برای تقلید از شیوه های غربی انجام ندادند، بلکه برای بازسازی و احیای مؤسسات قدیمی ژاپنی نیز اقدام کردند. راوینا میگوید، به جای درگیری بین روشهای مدرن و سنتی، یا بین شیوههای غربی و ژاپنی، این نتیجه تلاش برای پل زدن این دوگانگیها و ایجاد نهادهای جدیدی بود که میتوانست هم منحصر به فرد بودن ژاپن و هم پیشرفت غربی را تداعی کند.
سیاسی جهانی در جریان بود که شامل ظهور ناسیونالیسم و دولت-ملت ها بود. امپراتوریهای چند قومیتی با سابقه طولانی - عثمانی، چینگ، رومانوف و هاپسبورگ - همگی رو به زوال بودند و دولتهای ملتی جایگزین آنها شدند که یک نهاد فرهنگی خاص را ادعا میکردند. یک دولت-ملت ژاپنی به عنوان دفاعی در برابر غارتگران خارجی حیاتی تلقی می شد.
اگرچه بازسازی میجی باعث آسیبهای روحی و نابسامانی اجتماعی زیادی در ژاپن شد، اما این کشور را قادر ساخت تا در اوایل قرن بیستم به صفوف قدرتهای جهانی بپیوندد. ژاپن تا زمانی که در جنگ جهانی دوم در برابر آن قرار گرفت، قدرت بیشتری در شرق آسیا داشت . با این حال، امروز ژاپن سومین اقتصاد بزرگ جهان و پیشرو در نوآوری و فناوری است - تا حد زیادی به لطف اصلاحات بازسازی میجی.