اختصاصی طرفداری | دربی شهر منچستر نیز در هفته دهم لیگ برتر انگلیس برگزار شد و نتیجه 3-0 باعث شد تا بخش قرمز این شهر در باتلاق خود بیش از پیش فرو برود. آنها نیمی از دیدارهای خود را واگذار کردهاند. اورتون، بورنموث، لوتون تاون، برنلی و شفیلد یونایتد 5 تیمی هستند که بیش از شاگردان اریک تنهاخ شکست خوردهاند. از طرفی نیمه آبی این شهر طبق معمول در ایام بسیار خوبی است و اختلاف دو امتیاز نسبت به صدر میتواند آنها را به رکورد جذاب ۴ لیگ برتر انگلیس پیاپی را امیدوار کند. آنالیز فنی این دیدار را ملاحظه میکنید:
جنگهای میانه زمین چگونه رقم میخوردند؟
منچستریونایتد با حالت 0-5-1-4 حالت Mid-Block را اجرا و فشاری سنگین را از دقایق ابتدایی به حریف خود وارد میکرد. اسکات مکتومینای همچون دیدارهای گذشته شیاطین سرخ در خط حمله و کنار راسموس هویلند دیده میشد. قاعدتاً دو وینگر شیاطین سرخ در این مسابقه (مارکوس رشفورد و برونو فرناندز) نیز به دو بازیکن مرکزی میپیوستند تا تمامی راهها را بسته نگهدارند. خولیان آلوارز سعی داشت تا با نزدیک شدن به سیستم خطی، توپ را دریافت کند و تیم خود را در یک موقعیت عالی قرار دهد اما سفیان آمرابط بازیکنی بود که با هوشیاری بالای خود این اجازه را به ستاره آرژانتینی نداد تا حرکت او بیاثر شود.
هنگامی که توپ به شاگردان اریک تنهاخ میرسید، منچسترسیتی پرس سنگینی را به حریف همشهری خود تحمیل میکرد. اینجا بود که بازیکنان در خط دفاعی نقشه اینترمیلان در فینال لیگ قهرمانان سال گذشته را به کار میگرفتند. استفاده از آندره اونانا. بیشک حضور سنگربان کامرونی در جریان بازیسازی منچستریونایتد احساس شده بود اما در این دیدار بیشترین بازی با او شکل میگرفت. در عکس زیر هم ملاحظه میکنید که با خارج کردن آمرابط از جریان بازیسازی، مگوایر تنها دو گزینه را دارد. جانی ایوانز و آندره اونانا. به نظر میآید دستور اریک تنهاخ مبنی بر این بود که آندره اونانا باید انتخاب اول بازیکنان در پاسهای روبهعقب واقع در نزدیکی محوطه جریمه خودی باشد.
برناردو سیلوای پرتغالی نیز نقشی جدید و در عین حال عجیب را بازی کرد. بیشتر درگیریهای میانه زمین با حضور این بازیکن شماره 20 رقم میخورد و این بازیکن خلاق وظیفه داشت تا حد امکان، هموطن خود یعنی برونو فرناندز را از جریان این دیدار حذف کند. هنگام تغییر فضای بازی و رساندن توپ به اونانا، این بازیکن پیشبینی خود را از توپ بلند سنگربان کامرونی شکل میداد و به کنارهها میرفت تا به سرعت توپ را تحت مالکیت تیم خود دربیاورد.
استفاده همزمان از اسکات مکتومینای چه در عقب و چه در جلوی زمین!
مجدداً ملاحظه میکنید که چگونه دو بازیکن با سفیان آمرابط درگیر میشوند تا اجازه صاحب توپ شدن این بازیکن را جهت اتصال خط دفاعی با خط حمله را ندهند. پس از اینکه توپ به کنارهها میرفت، اسکات مکتومینای به عقب بازمیگشت. اینجا بود که آمرابط چارهای نداشت جز اینکه نقش یک تله را بازی کند و با حرکت کردن به سمت جلو، دو بازیکن سیتی را با خود به حرکت درآورد تا فضای بسیار ایدهآلی در اختیار لیندلوف قرار بگیرد و اسکات مکتومینای صاحب توپ شود. به همین راحتی پرس سیتیزنها شکسته شد و راحتتر نیز حمله منچستریونایتد از دست رفت.
در حملات نیز با جابجایی وینگرها و رفتن رشفورد از سمت چپ به راست و برونو فرناندز نیز به حالت بالعکس، مکتومینای فرصت این را داشت تا به خط حمله برود و مارکوس رشفورد با ارسال پاس از عقب زمین، این بازیکن را کنار راسموس هویلند صاحب توپ کند. تمامکنندگی این بازیکن، مسئلهای است که این روزها اریک تنهاخ بر روی آن تمرکز میکند ولی هر چند بازی دادن به او نیز به یک چالش بزرگ تبدیل شده است. به نوعی این بازیکن اسکاتلندی تا پیش از رسیدن توپ به میانه زمین، در کمربند میانی قرار دارد و پس از آن بلافاصله به خط حمله میپیوندد تا شیاطین سرخ از تعدد بازیکن تمامکننده برخوردار باشد اما این مسئله باعث ضعف در خط هافبک میشود و حضور مکتومینای در خط حمله، در صورت نرسیدن توپ به او، هیچ فایدهای ندارد.
خروج از فضاهای کوچک؛ برگ برنده شاگردان پپ گواردیولا
پرس از کنارهها یکی دیگر از نکاتی بود که شاگردان اریک تنهاخ اهمیت زیادی به آن میدادند اما حضور حداقل یک بازیکن کمکی در کنار بازیکن صاحب توپ منچسترسیتی باعث میشد تا این پرس با برنامه بیاثر شود. در این عکس مشاهده میکنید که مارکوس رشفورد در کنار اسکات مکتومینای و ویکتور لیندلوف قرار دارد و سعی دارند با احاطه کردن فیل فودن، به این هافبک خوشتکنیک اجازه هیچگونه حرکتی را ندهند اما حضور به موقع رودری و کایل واکر باعث میشود که فودن از حمایت کافی برخوردار باشد و با پاس از بین خلاء های بین بازیکنان، توپ را از فشار خارج کنند.
در برخی صحنهها نیز خروج از زیر پرس که توسط فیل فودن شکل میگرفت، با اشتباه مواجه میشد. در صحنه زیر ملاحظه میکنید که فودن توسط آمرابط، مکتومینای و رشفورد احاطه شده است و با وجود حضور مجدد کایل واکر و رودری، این بازیکن سعی دارد که توپ را به مرکز خط دفاعی ببرد و با هدف گرفتن فضای بین مدافعان مرکزی، توپ را به اشتباه به راسموس هویلند میرساند اما مقاومت این بازیکن دانمارکی در آخرین لحظه از بین رفت تا موقعیت نیز از دست برود.
گل دوم منچسترسیتی و ارلینگ هالند؛ فاجعه شیاطین و درخشان همچون سیتیزنها!
ویکتور لیندلوف که نقش فولبک چپ را بازی میکرد، تصمیم گرفت که به هنگام حرکت فودن به سمت زمین سیتیزنها جهت دریافت توپ از سوی ادرسون مورائس، با او حرکت کند و توپ را قطع کند. عدم موفقیت در این قطع توپ موجب شد تا خولیان آلوارز از فضای خالی و پشت سر این مدافع بهرهمند شود. این سبک حرکات از ریسک بالایی برخوردار است و عدم موفقیت در آن میتواند، یک موفقیت تیمی را از بین ببرد. آلوارز آزادانه از نبود لیندلوف استفاده میکند و توپ را به جناحی دیگر میبرد که خبری از دیوگو دالو نیست.
عکس پایین هنگام ارسال توپ را در مقابل دروازه خالی آندره اونانا نشان میدهد. به طرز عجیبی خطرناکترین بازیکن منچسترسیتی مزاحمی ندارد و کریستین اریکسن بدون یار صرفاً درون محوطه جریمه حاضر شده است. اگر او با رودری درگیر میشد، قطعا جانی ایوانز نیازی نمیدید که منطقه حضور خود را تغییر دهد و ارلینگ هالند را خالی بگذارد. این چندمین بار طی فصل است که عدم آگاهی درست کریستین اریکسن نسبت به اطراف باعث شده است تا یونایتد ضربات جبران ناپذیری را در یارگیری دریافت کند. دیوگو دالو نیز حضور بسیار دیرهنگامی درون محوطه دارد و او نیز تلاشی برای یارگیری ندارد. این گل حرکات ماشینی و مدرسهای منچسترسیتی را نشان میدهد و در عین حال هیچ نگاه لیگ برتری نسبت به این شرایط بازی مخصوصاً در خط دفاعی منچستریونایتد وجود ندارد.
استفاده منچسترسیتی از خط هافبک تماماً منفی منچستریونایتد!
منچسترسیتی پس از اینکه توپ را در محوطه خودی میدید، خط دفاع خود را نزدیک به دروازه نگه میداشت و خط هافبک خود را یک واحد دیگر جلوتر میبرد. این مسئله باعث ایجاد چنین اختلافی میان خط هافبک و خط حمله میشود. کافیست تا با هدف قرار دادن چنین نواحی، تیم حریف را شوکه کنید و با یک بیلدآپ سریع به دروازه آنها یورش ببرید. اتفاقی که بارها دیده شد. نبود سفیان آمرابط در نیمه دوم و اصرار عجیب اریک تنهاخ بر استفاده از اسکات مکتومینای، بینظمی مطلقی را در میانه زمین به وجود آورد. پرس سنگین و بیبرنامه به همراه ایجاد اختلافی سنگین با خط هافبک و استفاده حریف از فاصله زیاد میان بازیکنان. اینها بخشی از ویژگیهای شیاطین سرخ در بینظمی خط هافبک بودند.
در صحنهای دیگر نیز سیستم خطی و Mid-Block سیتیزنها را ملاحظه میکنید. تیم آبیپوش فشاری را به حریف برای ارسال پاس وارد نمیکند. پشت سر دو مهاجم نزدیک به دفاع، سه هافبک منچسترسیتی حضور دارند و کافیست به جایگیری میسون مونت و کریستین اریکسن دقت کنید. آنها همانند کسانی هستند که به قفس دشمن رفتهاند و خود در آن را قفل زدهاند. حضور عجیب و غریب آنها در میان پرس خط هافبک منچسترسیتی، باعث شده است که آنها به صورت علنی از جریان بازی حذف شوند و کافیست یک بیدقتی از دفاع صورت بگیرد تا توپ در محدودهای خطرناک از دست برود و در اختیار تیم سریع پپ گواردیولا قرار بگیرد.
نتیجه گیری
شاگردان پپ گواردیولا یک نمایش خیرهکننده و دقیق را ارائه دادند و هر چند اشتباهاتی را نیز در زمین داشتند اما نمیتوان عملکرد فوقالعاده تیمی آنها را در نظر نگرفت. این تیم در نبود بازیکنی کلیدی همچون کوین دیبروین نیز بسیار گلزن و خشن در خط حمله ظاهر شده است و بیشک این تفکرات پپ گواردیولا است که شرایط را برای سیتیزنها طور دیگری رقم زده است. منچستریونایتد اما همانند امتیازات خود، از لحاظ عملکرد فردی و تیمی درون زمین نیز فاجعهبار عمل کرده است. تصمیمات عجیب و غریب به همراه جایگیریهای مبتدیانه، نکات نابخشودنی تیم اریک تنهاخ هستند و نمیتوان این تیم را با این سبک بازی به عنوان یک تیم لیگ برتر قبول داشت. خرید حدود نیم میلیارد پوند و دنده عقب تاکتیکی، شرایط اسفناکی بوده است که اریک تنهاخ با آن مواجه شده است و باید ببینیم که کاسه صبر مدیران منچستریونایتد چه زمانی لبریز خواهد شد!