اختصاصی طرفداری | انگلیس تحت هدایت گرت ساوتگیت در حالیکه در دقایق ابتدایی با گل جانلوکا اسکاماکا از ایتالیا عقب افتاده بود، موفق شد تا با ارائه یک بازی زیبا و حسابشده، با نتیجه 3-1 برابر این تیم پیروز شود و صعود خود را با 16 امتیاز از 18 امتیاز ممکن به آلمان 2024 جشن بگیرد. برخلاف نیمه اول، در نیمه دوم ایتالیا نتوانست حضور چشمگیری در زمین داشته باشد و این انگلیس بود که شرایط را برای لوچانو اسپالتی سخت کرد. نگاهی فنی داریم به این جنگ تاکتیکی.
حملات دیدنی دو تیم که از فضاهای کوچک استخراج میشد!
ایتالیا برای حملات خود از کنارهها برنامهریزیهای لازم را شکل میداد. مارکوس رشفورد به عنوان وینگر چپ انگلیس به عقب رفته بود تا به کیران تریپیر در امور دفاعی کمک کند. ایتالیا اما با عبور توپ از بین این دو بازیکن، موفق شد به محوطه جریمه برسد تا از یارگیری فاجعهبار دکلان رایس استفاده کند. هافبک شماره 6 و جوان آرسنال، همانند تیم باشگاهی خود در تیم ملی نیز به محوطه جریمه میآید تا به تعدد مدافعان تیم خود قوت ببخشد اما حضور بیفایده او موجب فرار جانلوکا اسکاماکا میشود تا ایتالیا از چنین فضای ایجاد شدهای نهایت بهره را ببرد.
بار دیگر حملات ایتالیا را ملاحظه میکنید. دستینی اودوجی نیز همانند جیووانی دیلورنزو به خط حمله میرفت تا در کنارهها به کمک آتزوری بپردازد. اودوجی در یک کار بسیار ماهر است و آن هم استفاده از فضای ایجاد شده بین مدافع مرکزی سمت راست و فولبک راست است. گرت ساوتگیت اما با عقب آوردن وینگرهای خود، فضای مشابهای را در اختیار اودوجی قرار میداد اما فولبک آن سمت یعنی کایل واکر، بین جان استونز و فیل فودن قرار میگرفت تا اجازه عبور را از این فولبک سرعتی و باهوش بگیرد.
تا حدی روند دفاعی ایتالیا نیز شبیه به دستورات گرت ساوتگیت بود. با این تفاوت که سرمربی انگلیسی از دو فولبک خود برای تحت فشار گذاشتن بازیکنان در میانه زمین استفاده میکند اما فرانچسکو آچربی نقش یک مدافع سوییپر را بازی میکرد و دائماً در راستای دروازه قرار داشت و در لحظاتی پشت سه دفاع خود (اسکالوینی، اودوگی و دیلورنزو) را پوشش میدهد و در دیگر مواقع هم نقش یک هافبک تخریبی شماره 6 را بازی میکرد. دراین لحظات به نوعی ایتالیا از سیستم 3-3-1-3 استفاده میکرد. همانند تاکتیک کاتناچیو که توسط کارل راپان در سال 1932 شکل گرفت و افراد بزرگی همانند نرئو روکو و هلنیو هررا آن را در فوتبال ایتالیا رشد و پرورش دادند. برای عبور از این سبک سیستمها، ایده خاصی نباید از سوی مربی اتخاذ شود و این خلاقیت بازیکن است که به داد تیم تحت پرس میرسد. همانند پاس تکضرب جود بلینگام که شرایط را برای روند دفاعی ایتالیا، طور دیگری رقم زد.
در دقیقه پایانی نیمه اول، تجمع خیرهکنندهای از بازیکنان انگلیس دیده شد تا از دروازه خودی دفاع کنند اما روند بازیسازی ایتالیا، باعث میشد تا باز هم این تیم دست بالاتر را داشته باشد. در تصویر زیر شما 5 ناحیه را ملاحظه میکنید. متشکل از دو Wide-Area و دو Half-Space و در نهایت نیز یک Center-Area. دو بخش کناری فضاهایی هستند که فولبکها و بازیکنان کناری به کنشهای دفاعی و تهاجمی میپردازند و در راستای دروازه نیز بازیکنان مرکزی قرار دارند تا حرکات پایانی اغلب در این محدوده شکل بگیرد. میان فضای مرکزی و محدودههای کناری دو بخش ایجاد میشود که به نیمفضاها معروف هستند. این دقیقاً همان محدودهای بود که ایتالیا از آن استفاده میکرد تا با وجود شلوغی محوطه جریمه انگلیسیها، به آن نفوذ کنند. در نهایت هم ضربه زیبای دستینی اودوگی توسط سیو زیباتر پیکفورد دفع شد.
جود بلینگام توقف ناپذیر همه کاره انگلیسیها بود!
جود بلینگام این روزها داغترین بحث فوتبال اروپا است. این بازیکن انگلیسی با حضور در رئال مادرید، نقشی غیرقابل انکار را ارائه داده است. شماره 5 رئال مادرید و 10 انگلیس، در عقب زمین حاضر میشد تا بتواند جای دکلان رایسی حاضر شود که در خط دفاع قرار گرفته است تا با شکل دادن سیستم 5 دفاعه، از عبور توپ آتزوری جلوگیری کند. بلینگام با یک تکل تماشایی توپ را در اختیار کلوین فیلیپس قرار داد تا هافبک شماره 4 سیتیزنها با پاسی سریع توپ را در ضدحمله مجدداً به جود بلینگام بسپارد.
این بازیکن در ضدحمله با یک دریبل سرپای زیبا و البته پاس خوب خود، مارکوس رشفورد را در یک موقعیت تماشایی قرار داد تا پایهگذار اصلی گل دوم انگلیسیها لقب بگیرد. فارغ از انتقال سریع توپ از دفاع به حمله توسط یک بازیکن، هوش این بازیکن برای جایگیری قابل ستایش است. این بازیکن با حرکتی متضاد با رشفورد، دستینی اودوجی را با خود از جریان بازی محو میکند تا ستاره منچستریونایتد یک فضای ایدهآلی را برای خود در اختیار داشته باشد و توپ را به گوشه دروازه جانلوئیجی دوناروما شلیک کند.
نقش محوری وینگرهای سهشیرها به خصوص مارکوس رشفورد و دیده شدن آنها در تمام نقاط زمین!
ایتالیا پس از اینکه توپ را در اختیار انگلیسیها قرار داد، عقبتر رفت تا از سیستم 2-3-5 استفاده کند. دستینی اودوجی نیز به طور مطلق نقش یک مدافع مرکزی در سمت چپ را بازی میکرد تا استفان الشعراوی همانند نقش چندکاره خود در رم، در ایتالیا نیز به عنوان فولبک سمت چپ قرار بگیرد. برایان کریستانته به همراه نیکولو بارلا دو هافبکی بودند که باید با ظرافت بسیار زیادی به امور خود میپرداختند. جلو رفتن بیش از حد آنها به راحتی یک فضایی را در اختیار انگلیسی ها قرار میداد تا به راحتی با خط دفاعی روبرو شوند و فاصله کم آنها نسبت به خط حمله نیز پرس از جلوی اسکاماکا و فراتسی را بیفایده میکرد. دومنیک براردی بازیکنی بود که نقش یک بازیکن رابط را بین هافبک و حمله بازی میکرد و سعی داشت تا فضای بین این دو پست را کنترل کند. اینجا بود که انگلیس از سیستم 3-5-2 استفاده کرد تا با بهرهگیری از جان استونز و هری مگوایر به عنوان دو مدافع بازیساز، از عقب تیم خود را هوشیار کند. کیران تریپیر نقش یک فولبک معکوس (Inverted Full-Back) را بازی میکرد و در کنار دکلان رایس و کالوین فیلیپس بازی میکرد. کایل واکر به سمت راست خط هافبک رفته بود و مارکوس رشفورد نیز جای خالی کیران تریپیر را بازی میکرد تا سه هافبک مرکزی به خط دفاع نزدیک شوند و به انتقال توپ بپردازند. جود بلینگام نیز به جای شماره 11 انگلیسیها یعنی مارکوس رشفورد در سمت چپ خط حمله قرار میگرفت.
در نیمه دوم و پیش افتادن سفیدپوشان، تیم آبیپوش میدان تصمیم گرفت که با استفاده از دو فولبک خود و البته دو هافبک شماره 8، به صورت 4 نفره از مرکز زمین فشار بیاورد و دومنیکو براردی نیز به خط هافبک آمده بود و جلوتر از فراتسی، بارلا و کریستانته به عنوان هافبک تهاجمی یا شماره 10 بازی میکرد. به همین دلیل هری کین، مارکوس رشفورد و فیل فودن به دایره مرکزی زمین میآمدند تا با تحت فشار گذاشتن بازیکن تحت فشار، توپ را دریافت کنند و به بیلدآپ سریع با جود بلینگام که جلوترین بازیکن انگلیسیها بود، بپردازند.
پس از تعویض جود بلینگام با جک گریلیش، مارکوس رشفورد به سمت راست زمین رفت تا همانند حضور در سمت چپ، در عقب زمین حاضر شود. با این تفاوت که هنگامی که پرس ایتالیا خط دفاعی انگلیس را تحت فشار قرار میداد، رشفورد نقش یک فولبک راست را بازی میکرد و بسیار نزدیک به خط دفاعی بازی میکرد.
در نهایت نیز وقتی که توپ توسط ایتالیا به کنارهها میرفت، ملاحظه میکنید که به نسبت نیمی از عرض زمین، به سمت راست میرفتند تا سمت چپ این تیم خالی باشد و مشخص شود که قصد پرس در کنارهها را دارند. جک گریلیش در مرکز زمین ایتالیاییها قرار گرفته بود و هری کین، فیل فودن، مارکوس رشفورد و جوردن هندرسون بازیکنانی بودند که در سمت راست قرار گرفته بوند.
نتیجه گیری
ایتالیا در نیمه اول به خوبی موفق شد که یک بازیخوانی دقیق داشته باشد و با استفاده از نقاط ضعف حریف به دروازه آنها نزدیک شود اما در نیمه دوم و با ایدههای جدید گرت ساوتگیت این تیم، فوتبال خوبی را بازی نکرد و باید لوچانو اسپالتی یک Plan B را برای آتزوری به نمایش بگذارد. انگلیس نیز با نقش کلیدی جود بلینگام و البته بازیکنان کناری، به خوبی راه را برای ایتالیا به خصوص در نیمه دوم بسته بود و گرت ساوتگیت موفق شد در نیمه مربیان پیروز شود.