طرفداری | «هرگز با او کنار نیامدم». این اظهارنظر صریح از سوی دیوید بکام نشان میدهد باعثوبانی غم هجران تسکین نیافتهاش را کارلوس کی روش میداند؛ تاکتیسین پرتغالی که در تابستان 2002 بهعنوان جایگزین استیو مک لارن به کادر رهبری یونایتد اضافه شد.
فصل 03-2002 همان فصل پرکش و قوسی بود که پرونده بکس را در اولدترافورد بست و او را با قرارداد 25 میلیون پوندی راهی رئال مادرید کرد. فصلی که برای فوتبال انگلیس با حماسه پرتاب کفش فرگوسن پس از باخت به آرسنال در جام حذفی به یاد آورده میشود و نزول بکام تا پرچ نیمکت شدن برای پنج بازی پیاپی و بیرون ماندن از لیست نبرد مهیج با رئال مادرید.
درحالیکه بکام با دستیاران قبلی فرگوسن همچون برایان کید و مک لارن همپیاله بود و چندین سال با اسون گوران اریکسون در تیم ملی تعامل مناسب داشت؛ رویکرد جدی و متفاوت کارلوس کیروش تا جایی برایش نچسب بود که اینگونه بیمحابا در موردش میگوید:
هرگز نفهمیدم سروکلهاش از کجا پیدا شد، واقعاً نفهمیدم... هر که بود و از هرکجا آمد، هرگز با او کنار نیامدم.
اما سمت دیگر ماجرا یعنی کارلوس کی روش کلید معمای این جدال را چنین برملا میکند:
دیوید از شهرت و در کانون توجهات بودن بیش از فوتبال لذت میبرد. موقعیت سلبریتی وارش فرای فوتبال به تعهدش به تیم درون زمین سایه افکنده بود... کلیه مشاهدات و آنالیز کادرفنی افت عملکردش را نشان میداد؛ اما موضوع آزاردهنده که همه کادرفنی را برآشفت، دریافتن ریشه مشکل یعنی آگهی مشهور تبلیغ پپسی بود که چندین فوتبالیست معروف در آن به شمایل گلادیاتورها درآمدند. دیوید برای بازی در آن نقش بالاتنه خود را تراشید و با 4-5 کیلویی که با عضلهسازی به وزنش افزود، مختصات فیزیکی و نقطه ثقل بدن خود را برای همیشه مختل کرد در نتیجه هرگز دیوید سابق نشد... او دیگر فوتبالیست نبود؛ بلکه تبدیل به یک شرکت تجاری شد که گیرودار فعالیتها و اولویتهایش با الزامات باشگاه همسویی نداشت.
واکنش بکام ضمن تکذیب ادعای کی روش این پاسخ قاطع است:
من هرگز موقعیت حرفهای خود را در چنین مخاطرهای قرار ندادم.
به هر روی، تاریخ رقم خورد و با زیر سؤال رفتن تعهد حرفهای بکام و درز پیدا کردن ماجرای خشم فرگوسن و تنبیه با کفش پرانی، راه دیگری برایش نماند جز اینکه دلچرکین رهسپار سانتیاگو برنابئو شود. بازی تقدیر زمانی با طعنه آمیخت که همزمان با بکام، کارلوس کیروش نیز راهی رئال مادرید شد این بار بهعنوان سرمربی، چالشی ناخوشایند برای هر دو نفر که خود حکایت جداگانهای درباره آزمون خویشتنداری و رفتار حرفهای میطلبد.
یک فصل بعد از زمینگیر شدن پروژه عجیب کهکشانیهای ناقصالخلقه فلورنتینو پرز با زیدانها و پاوون هایش، کارلوس کیروش برای چهار سال دیگر نزد فرگوسن بازگشت و هدایت شماره 7 جدیدی را برعهده گرفت که از قبل خودش به منچستر آورده بود؛ جوانکی بنام کریستیانو رونالدو. دورانی که به فتح دو لیگ برتر و قهرمانی باشگاههای اروپا انجامید. مرد جدی پرتغالی سپس به جرگه مربیان عرصه ملی کوچ کرد و در چهار قاره مختلف دست به ماجراجویی زد که طولانیترینش ایران بود؛ جایی که تیم رتبه 67 فیفا طی شش سال زیر دست کیروش چهل پله صعود کرد.
جالب اینجاست در مورد حواشی 2003 کسی که بیش از همه تا به امروز حق را به کارلوس کی روش میدهد، اوله گونار سولسشر است که همچنان ستایشگر مربی سابقش باقی مانده و با هیجان از ایامی یاد میکند که در پست هافبک راست بهعنوان جانشین دیوید بکام در ترکیب اصلی تثبیت شد.
ارسالی از کاربر ویلی [][][]