یوهان کرایوف باور داشت فوتبال بیش از حد نسبت به اشتباهات بدیهی و چیزی که شرمآور به نظر میرسید، حساسیت نشان میدهد. او این پرسش را مطرح میکرد که اگر دروازهبان تیمش در طول فصل چند مرتبهای خارج از پست اصلی خود غافلگیر شود، چه اهمیتی خواهد داشت اگر فاصله گرفتن از دروازه، در کل ساختار بهتری را برای تیم فراهم کند؟ او مدام از این جملات برای دفاع از استنلی منزو، دروازهبان تیمش در اواخر دهه ۸۰ (در دورانی که مفهوم سوئیپر-کیپر هنوز تازگی داشت) در آژاکس استفاده میکرد.
طرفداری | تغییر در قانون پاس رو به عقب در سال ۱۹۹۲ به این معنی بود که دروازهبانها باید در پا به توپ شدن بهتر میشدند، چرا که روند استفاده از پرس از جلو رو به گسترش بود و بدین ترتیب توانایی بازی کردن در بیرون از محوطه جریمه، به مهارتی ضروری برای دروازهبانهای درجه یک تبدیل شد. آنها با این کار نه تنها میتوانستند فضای پشت سر خط دفاعی تیم را پوشش دهند، بلکه میتوانستند آغازگر حملات نیز باشند. این در آن زمان یک تحول اساسی بود ولی حالا کسی شکی ندارد که دروازهبانهایی همچون ادرسون، آلیسون، مانوئل نویر و مارک آندره تراشتگن در موفقیت سالیان اخیر تیمهای خود نقشی کلیدی ایفا کردهاند.
حالا دیگر حتی کسی دروازهبانها را بابت اشتباه در بازیسازی از عقب زمین مورد انتقاد قرار نمیدهد؛ این به عنوان پیامدی اجتناب ناپذیر از سبک مرسوم بازی کردن در نظر گرفته میشود. تساوی ۲-۲ لیورپول و برایتون در هفته قبلی مسابقات لیگ برتر جذاب بود؛ مسابقهای که به وضوح در سطح بالایی برگزار شد. تحرکات دائمی مربیان در کنار خط نشان از این داشت که چیزی سطح بالا در زمینه الگوهای پرس کردن در جریان بود؛ هر چند اگر روی صندلیهای ورزشگاه حضور داشتید، حقیقتا تشخیص دادن این الگوها دشوار بود. اما واکنش هر دو سرمربی، حکایت از میزان لذت هر دوی آنها از چنین چالشی داشت.
و در این حال، هر یک از دو تیم توانستند یکبار روی اشتباهات دروازهبان حریف به گل برسند. پس از آن که سایمون آدینگرا پاس ویرجیل فن دایک به الکسیس مک آلیستر را قطع کرد، آلیسون از پست خود فاصله گرفته بود. از آن طرف، پاس بارت فربروخن به پاسکال گروس در لحظهای که این هافبک تحت فشار قرار داشت، به یک پنالتی منجر شد. تا همین ۱۵ سال قبل، اگر یک مربی میدید که مدافعانش توپ را به پشت محوطه جریمه یا مرکز خط میانی پاس میدهند (چیزی که از سوی رافائل بنیتس و ژوزه مورینیو منع شده است)، از کوره در میرفت.
سپس آندره اونانا را داریم؛ دروازهبانی که به نمونهای در این عرصه تبدیل شده است. او به عنوان دروازهبانی بازیساز که قرار بود به اریک تن هاخ اجازه بدهد فوتبال ناب و به روز را ارائه کند، از زمان انتقال به منچستریونایتد از اینتر میلان در تابستان گذشته، شروعی افتضاح را تجربه کرده است. پاسهای او به طور مکرر اشتباه بوده است (شاید آشکارترین نمونه به بازی با گالاتاسارای برگردد) و از طرف دیگر دائما در موقعیتهای تک به تک، به طور عجیبی نامطمئن ظاهر شده و ناکام مانده است.
رتبه آندره اونانا در مقایسه با دروازه بان های لیگ برتر به ازای هر ۹۰ دقیقه
- گل خورده: هجدهم
- گل مورد انتظار پس از شوت: هفدهم
- میانگین طول پاس: دوازدهم
- موفقیت پاس آغازین: بیستم
- مهار ارسالها: نوزدهم
- امور دفاعی خارج از محوطه جریمه: پانزدهم
منبع: FBRef
اونانا مقابل برنتفورد، درست مثل بازی با بایرن، اجازه داد تا توپ از زیر دستش در برود و این زیر سوال رفتن تکنیک دروازهبانی او را به همراه داشت. در آژاکس، مربیان متوجه شدند که او نسبت به جایگاه نرمالش درون دروازه، بیشتر به کنار مایل میشود ولی زمانی که آنها برای تغییر این وضعیت دست به کار شدند، اونانا مخالفت کرد. در نتیجه آزمایشها هم مشخص شد که حق با او بود: این متمایل شدن به کنار، به اونانا اجازه میداد تا سریعتر شیرجه بزند. مشکل اینجاست که وقتی او در جایی که باید باشد حضور ندارد، همچون موارد بازی با برنتفورد و بایرن مونیخ، این جایگیری متفاوت باعث میشود چیزی در حرکتش، در نظر هواداران و خبرنگاران اشتباه به نظر برسد که شاید منجر به انتقادات گسترده از او شود. البته این به معنی آن نیست که شروع او فاجعهبار نبوده است؛ او همیشه دروازهبانی مستعد لغزش در فرم و افت اعتماد به نفس بوده است.
اما این ایده که یونایتد با عبور از داوید دخیا اشتباه کرد، درست نیست و این را صرفا به خاطر این نمیگویم که این دروازهبان اسپانیایی پس از سالها خدمترسانی خارق العاده، سال قبل فصل پر التهابی داشت. دخیا در کار با پاهایش خوب نیست و به همین دلیل پس از جام جهانی ۲۰۱۸ از اسپانیا کنار گذاشته شد و تن هاخ هم به دلیلی مشابه، پس از باخت مقابل برایتون و برنتفورد در ابتدای فصل قبل، مجبور شد سبک بازی خود را تغییر دهد.
نگه داشتن دخیا، تن هاخ را زیر سوال میبرد و اگر قرار بر این بود که چیزی شبیه سبک آژاکس در تیم پیاده شود، عوض کردن او ضرورت داشت. عوض کردن او با دروازهبانی که تن هاخ در آژاکس سابقه کار کردن با او را داشت، حتی بیشتر با عقل جور در میآمد. قضیه این است که انگار اعتماد به نفس اونانا شاید کمی هم به خاطر پاسهای اشتباهش که آن هم ناشی از تحرک ناکافی مدافعان پیش روی اوست، آسیب دیده.
و در هر حال، این که یک دروازهبان با دوران سختی مواجه شود، دلیلی بر تغییر سیاست نخواهد بود. مشکلات اونانا در گفتمانی بزرگتر به چیزی بر میگردد که در آمکس نمایان شد و آن هم خطری است که علاقه مدرن به بازیسازی از عقب زمین، به همراه دارد. همانطور که خورخه والدانو در ال پایس نوشته: «حالا که همه از مدلهای xG با خبر هستند و میدانند که یکسری شوتها به ندرت خطرساز هستند، بعضا اینطور به نظر میرسد که این روزها بازیکنان در محوطه جریمه خودی، نسبت به محوطه حریف، ریسکپذیرتر هستند».
حتی در نبرد بسیار محتاطانهتر آرسنال و منچسترسیتی در ورزشگاه امارات، تعلل داوید رایا تقریبا یک گل را تقدیم خولیان آلوارز کرد. این وقایع به طور قابل ملاحظهای رایج شدهاند و به نظر میرسد پارامترهای این که چه ریسکی پذیرفتنی است نیز، دستخوش تغییر میشوند.
- ترجمهای از یادداشت جاناتان ویلسون برای گاردین