اختصاصی طرفداری | منچستریونایتد تحت هدایت اریک تنهاخ در فصل 2023/24 با کسب 12 امتیاز از 24 امتیاز، شرایط جالبی را سپری نمیکند و بدون امتیاز در قعر جدول گروه A لیگ قهرمانان اروپا قرار دارد. فارغ از انتقاداتی که به سرمربی هلندی در مسائل تاکتیکی وارد است، او روزهای سختی را پشت سر گذاشته است و نبود همزمان لیساندرو مارتینز، آرون ون بیساکا، تایرل مالاسیا، لوک شاو و سرخیو رگیلون باعث شد این تیم هیچ گزینهای به جز دیوگو دالو برای بخشهای کناری خط دفاعی نداشته باشد تا در نهایت از سفیان امرابط و در دیدار آخر برابر برنتفورد از ویکتور لیندلوف در این پست کمک بگیرد. نگاهی فنی داریم به تأثیری که نبود یک فولبک تخصصی برروی شیاطین سرخ گذاشته است.
در بازی سفیان امرابط چه خاصیتی وجود دارد؟
سفیان امرابط یک هافبک Deeplying Playmaker بود. اریک تن هاخ اصرار بسیار زیادی بر استفاده از این سبک هافبک دارد. وقتی که به آژاکس سال 2018/19 نگاه میاندازیم به حضور بازیکنانی همچون فرنکی دی یونگ و لاسه شونه پی میبریم. فرنکی دی یونگ یک هافبک هولدر (نگهدارنده) بود که با حرکت پا به توپ خود، تیم را از زیر پرس سنگین حریف خارج میکند. لاسه شونه نیز همچون سفیان امرابط عمل میکرد. در تاریخ فوتبال یکی از بهترین هافبکها در سبک Deeplying Playmaker، بیشک ژابی آلونسو است و بازیهای او برای این سبک هافبکها یک کلاس آموزشی است. اما سؤال اصلی اینجا مطرح میشود که این هافبکها در زمین چگونه عمل میکنند؟
وقتی به یک هافبک هولدر نگاه میکنیم از خواصی در بازیهای دفاعی بهرهمند است و در ادامه نیز وظیفه «نگهدارنده» را دارد. هافبک Deeplying Playmaker اما باز هم خواص نگهدارنده را دارد با این تفاوت که در امور تهاجمی به تیم خود کمک میکند. مهمترین تخصص این هافبک داشتن دید باز برای ارسال پاس است. پاسی که تیم را از زیر پرس خارج میکند یا باعث خلق موقعیت میشود. اغلب پاسهای این هافبک باید از طول زیادی برخوردار باشد تا بتواند بهخوبی عقب زمین را به بخش تهاجمی تیم وصل کند و این کار با پاسهای مورب (ضربدری یا جهت مخالف) و از بین بازیکنان حریف انجام میشود. اینها نکاتی است که در فضاهای بسیار تنگ، از بازی جورجینیو که هماکنون در تیم آرسنال توپ میزند، دیده میشود.
نکته دیگر DLP به مسائل دفاعی برمیگردد. این بازیکنان خیلی با حریف درگیر نمیشوند و بعید است که برای آنها محرومیتی با کارت زرد یا قرمز در نظر گرفته شود. این محرومیتها بیشتر برای هافبکهای تخریبگری مثل کاسمیرو یا Anchor Man چون فابینیو است. سفیان امرابط اما در دستهای استثنا قرار میگیرد. این هافبک مراکشی اغلب، در درگیریهای عقب زمین نیز بسیار به تیم خود کمک میکند. این هافبک دونده با قرار گرفتن در مرکز زمین سعی در حفظ مالکیت برای تیم خود دارد. دقیقاً همچون وظیفه فرد در منچستریونایتد و زیر نظر اوله گونار سولسشر که با دوندگی فراوان خود، خط هافبک حریف را تحت فشار قرار میداد و مالکیت را برای منچستریونایتد بدست میآورد. به نقل از رسانه Mastermind، شش اصل در چنین هافبکهایی دیده میشود:
- قدرت توزیع و پخش توپ
- قدرت تهاجمی که ممکن است اغلب درگیری در کارهای تهاجمی این هافبکها به یک سوم دفاعی تیم خود و میانه زمین برمیگردد؛ ولی این تصمیمگیریهای هافبک DLP است که پایهگذار حمله تیم میشود.
- ضریب هوشی
- وقتی که تیم در بخش تهاجمی نیاز به کمک دارد، این هافبکها باید نقش Anchor را بازی کنند. این هافبکها در زبان فارسی لنگر گفته میشوند، باید در هنگام هجومی شدن تیم خط هافبک تیم را یک تنه مدیریت و حمایت کند. چرا که در سیستم 3 هافبکه، دو هافبک به خط حمله ملحق میشوند. حمل توپ و لمس در یک سوم تهاجمی نیز نکات مهم این بخش هستند. چرا که جایگیری صحیح است که لمس زیاد را برای بازیکن به دست میآورد. هافبکی همچون فابینیو.
- دفاع
- کنترل ناهنجاری و خروج از سیستم. این یعنی گاهی اوقات این هافبکها باید از وظیفه خود خارج شوند تا بتوانند در نواحی متفاوت به تیم خود کمک کنند و این باعث ناهنجاریهایی همچون خطای منجر به پنالتی، گل به خودی یا کارت قرمز میشود. هر چند ممکن 180 درجه این مسئله متفاوت رقم بخورد و این بازیکنان در گل سهمی داشته باشند یا در دریافت یک ضربه پنالتی نیز مؤثر ظاهر شوند.
با خصوصیات امرابط، تن هاخ باید چه استفادهای از خط دفاعی میکرد؟
بیشک نام "Inverted-FullBack" یا همان مدافع کناری معکوس را شنیدهاید. بازیکنان کناری در 4 نفر ابتدایی تیم، گاهی اوقات موظف هستند تا برای قطع ارتباطها یا حتی بازیسازی و حرکت در عمق، به مرکز زمین بیایند و فعالیت خود را در آنجا شکل دهند. این دقیقاً همان کاری بود که اریک تنهاخ از امرابط میخواست. به دلیل خاصیتی که این هافبک مراکشی در بازی خود داشت، او موظف بود که در عقب زمین بازیسازی را شکل دهد. در عکس زیر نیز ملاحظه میکنید از همان دقایق ابتدایی، امرابط در سمت چپ صاحب توپ شده است و با حرکات عرضی خود، فضا را برای تغییر منطقه بازی مهیا میکند.
در دیدار لیگ کاپ برابر کریستال پالاس که با برتری سه گله شیاطین سرخ به اتمام رسید، امرابط اولین بازی خود را به عنوان مهره اصلی انجام داد. او در این دیدار نقشی اساسیتر با بازیکنان غیرثابت منچستریونایتد داشت. هنگامی که کریستال پالاس جنب و جوش خود را در خط هافبک شکل میداد، امرابط فوراً از سمت چپ به مرکز زمین میآمد و با نزدیک شدن به بازیکن تحت فشار، محیطی را در اختیار او قرار میداد تا با آرامش بیشتری در هنگام پرس حریف، تصمیم بگیرد. امرابط در دقایق ذکر شده به عنوان هافبک اصلی عمل میکرد. چرا که کاسمیرو با حضور جوردن آیو، مهاجم شماره 9 غنایی کریستال پالاس، از جریان بازی خارج شده بود.
منچستریونایتد در ضدحملات چگونه ضربه میخورد؟
امرابط آنطور که باید در امور دفاعی فوق العاده عمل نمیکند و 11 کارت زرد به همراه 2 خطای منجر به پنالتی در فصل 2022/23 سری آ ایتالیا به طور کامل شرایط این بازیکن 26 ساله را نشان میدهد. هنگامی که منچستریونایتد نیاز به بازیسازی برابر گالاتاسرای داشت، تنهاخ دو راه حال را پیش روی خود میدید. نقشه همیشگی با سفیان امرابط یا حضور ویکتور لیندلوف در میانه زمین. به دلیل اضافه شدن عناصر تهاجمی در تیم ترک، تنهاخ تصمیم گرفت خلاف دفعات قبل، لیندلوف را به خط هافبک بیاورد و به همراه او، خط دفاعی خود را نیز یک خط جلوتر آورد تا مدافع سوئدی را حمایت کنند.
امرابط بیشک بازیکنی نیست که در کنارهها بتواند یک بازیکن مهم را از جریان بازی خارج کند و او باید این وظیفه را در مرکز زمین به عهده بگیرد. همین مورد کافی بود تا با فرار باریش ییلماز از پشت سر امرابط و هدف گردن آن محدوده، همه چیز برای گالاتاسرای همانند یک پازل کنار هم قرار بگیرد. لیندلوف در مرکز زمین کنار کاسمیرو قرار داشت و امرابط نیز کامل از یار تازه نفس ترکها دور شده است. بنابراین کرم آکتورکوعلو با قرارگیری در فضای خالی که با بالا رفتن شماره 2 منچستریونایتد به وجود آمده بود، موفق شد گل تساوی را به ثمر برساند.
این نقش آیا تاثیری بر بازی امرابط میگذارد؟
بیشک این اتفاق رخ میدهد. امرابط نمیتواند که دائماً در مرکز زمین قرار بگیرد و در این محدوده که تواناییهایش به حداکثر میرسد، بازی خود را به نمایش بگذارد. هنگامی که حملات منچستریونایتد شکل میگیرد، این بازیکن به جای حضور در منطقه 14 (پشت محوطه حریف) باید در منطقه 18 (محدوده سمت چپ خارج از محوطه جریمه حریف) قرار بگیرد تا نقش خود را به عنوان یک فولبک نفوذی ارائه دهد. همین مسئله تواناییهای او را محدود میکند و او نمیتواند در منطقه ذکر شده قرار بگیرد تا برای خروج از شلوغی به همتیمیهای خود کمک کند.
نبود یک فولبک تخصصی چگونه یک وینگر را در بازی از بین میبرد؟
در دیدار برابر برنتفورد، بیش از پیش به بازی مارکوس رشفورد انتقاد شد. علاوه بر مسائل روانی و فشاری که به او تحمیل شده است، این وینگر انگلیسی از نبود یک زوج در کنارهها رنج میبرد. اریک تنهاخ که پس از شکست برابر گالاتاسرای تصمیم گرفت تا از امرابط در سمت چپ استفاده نکند، ویکتور لیندلوف را در این پست قرار داد تا جانی ایوانز و هری مگوایر، جای خالی رافائل واران و لیساندرو مارتینز را پر کنند. یکی از مهمترین تفاوتهایی که در بازی یک فولبک تخصصی و دیگر بازیکنان دیده میشود، به نفوذها و همکاریهایی که با وینگر شکل میدهد، برمیگردد. لیندلوف در نفوذ بسیار بد عمل میکرد و پشت سر رشفورد قرار میگرفت. با حضور اریکسن در نیمه دوم به جای کاسمیرو، این هافبک دانمارکی به سمت چپ میرفت تا به حمایت از رشفورد بپردازد و لیندلوف نیز به داخل محوطه جریمه برود اما باز هم اریکسن در راستای حرکت رشفورد قرار نداشت تا بتواند تعدد مدافعان برنتفورد را پشت سر بگذارد. بدین شکل بود که مارکوس رشفورد بازیهای بدتری را نسبت به ابتدای این فصل، در نبود بازیکنی چون سرخیو رگیلون و لوک شاو به نمایش گذاشت.
هنگامی که به دقایق پایانی این دیدار برگردیم، متوجه میشویم که کریستین اریکسن در خط دفاع و در کنار هری مگوایر قرار گرفته است و 8 بازیکن متحرک (غیر از دروازهبان) دیگر منچستریونایتد، دور تا دور محوطه زنبورها را احاطه کردهاند. جانی ایوانز نیز به داخل محوطه جریمه میرفت تا بتواند در ارسالها تاثیری را برروی توپ بگذارد. نبود یک بازیکن برای کمک به وینگرها باعث میشد تا وقتی که توپ به عقب زمین میرود، این وینگر باشد که به عقبتر برود و مدافعان تا هنگام بازگشت او، مسیرها را برای او ببندند. بنابراین فارغ از بحث زمانی، در بحث عبور از مدافعین نیز و البته نزدیک شدن به محوطه جریمه حریف، بازیکنان منچستریونایتد کار خود را سختتر میدیدند.
نتیجه گیری
منچستریونایتد هماکنون با صدر جدول 8 امتیاز و با رتبه سوم 6 امتیاز فاصله دارد. پیروزی دقیق پایانی برابر برنتفورد، پیش از آغاز دومین فیفادی فصل 2023/24 باعث شد تا این تیم از لحاظ روحی سر و سامان بگیرد تا به ادامه فصل کمی امیدوارانهتر نگاه کند.
در مقدمه ذکر شد که اریک تنهاخ فارغ از اشتباهات دفاعی بدشانس بوده است ولی در حین این بدشانسی نیز این سرمربی میتوانست تصمیمات بهتری بگیرد. به عنوان مثال آوردن دیوگو دالو به سمت چپ باعث میشد تا هم دالو عملکرد بهتری را در امور تهاجمی به نمایش بگذارد و هم رشفورد یک وینگر بهتری برای خط حمله شیاطین سرخ باشد. چرا که دالو کنار خود یک وینگر کاذب یعنی برونو فرناندز یا میسون مانت را میدید و رشفورد نیز پشت سر خود یک فولبک معکوس یعنی ویکتور لیندلوف و سفیان امرابط را میدید. باید ببینیم که پس از فیفادی و با بازگشت سرخیو رگیلون و تایرل مالاسیا، شرایط برای تکتک افراد در باشگاه منچستریونایتد چگونه رقم خواهد خورد.