شاید اگر کارلو آنچلوتی برای یک چیز خوشحال باشد آن این است که چه خوب که دربی مادرید در سانتیاگو برنابئو نبود. مرد ایتالیایی خوب میداند که اگر بازی در سانتیاگو برنابئو بود چه میشد. حتی گردنگرفتن مسئولیت این شکست نیز چیزی را درست نمیکند. در مادرید هیچچیزی سر جای خود نیست. جود بلینگهام که تنها نقطهٔ روشن رئال است اگر مهار شود مادریدیها هیچ برنامهای برای حمله ندارند. رودیگر اصلاً به درد بازی با چهار مدافع نمیخورد. و اکنون در چنین شرایطی اعتراض به داور برای چیست؟
ضعف 20 دقیقه ابتدایی
نگاهی به لالیگا اسپانیا در فصل گذشته هم نشان میدهد که تیمهای مدعی قهرمانی در «جنگیدن تا دقیقه 90» اشتراک داشتهاند. ریسکی که باعث شده تا آنها در 15 دقیقه ابتدایی بیشترین گل خورده را داشته باشند اما با گلهایی که زدند سرنوشت خود را از بقیه تیمهای لیگ جدا کردند.
از 6 گلی که رئال در این فصل خورده است پنج گل آن در بیست دقیقهٔ اول بازی بوده است. این مورد نشان میدهد که چقدر تیم آنچلوتی در ابتدای بازیها سردرگم بازی میکند. چیزی که در دربی نیز پیدا بود این بود که بعد از دریافت دو گل در دقایق ابتدایی مسابقه شیرازهٔ مادریدیها از هم پاشید. اتلتیکو راه پیروزی را پیدا کرده بود. آنها جود بلینگام را مهار کردند و بهاینترتیب تیم کارلتو در حملات فلج شد. بعد از آن نیز اشتباهات رودریگر نشان داد که برای او تیم ملی آلمان و تیم باشگاهی فرق ندارد. او مدافع بازی در 4 دفاعه نیست.
ضعف روی ارسال ها
در دربی اتلتیکو سه ارسال کرد و سه گل زد. آماری که نشان از عملکرد ضعیف کپا دارد. البته از خط دفاعی که در کنارهها بسیار ضعیف بود نیز نباید غافل شویم. کناره ها باز بود و مودریچ و کروس ناچار به آن سمت حرکت میکردند. حرکات موراتا و گریزمان نیز باعث شده بود که ضعف تیم کارلو آنچلوتی در کناره ها بیشتر از قبل خود را نشان دهد. چیزی که کارلتو نیز به آن اشاره کرد و گفت: کنترل بالها به خصوص در زمین خودی برای ما دشوار است. باید بیشتر بر روی آن کار کنیم. تا دربی فقط ۳ گل دریافت کردیم اما در این بازی فراموش کردیم چگونه دفاع کنیم.برای مثال تصویر زیر را ببینید.
نمایی از اشتباهات خط دفاعی رئال مادرید
|
بازی دادن به بازیکن غیر تخصصی در نوک حمله
صحبت مارکا را مرور کنید. اولین اشتباه آنچلوتی از نظر این باشگاه، عدم استفاده از بازیکن تخصصی در پست شماره 9 در ترکیب اصلی این تیم بود که باعث شد آنها در خط حمله با مشکلات بسیاری مواجه شوند و نتوانند از موقعیتهای به وجود آمده استفاده کنند.
استفاده از رودریگو و بلینگام در نوک حمله عجیب بود. اما اینکه ریال در تابستان هیچ مهاجمی جز خوسلو نخرید و هری کین را بهراحتی از دست داد عجیبتر است. نه بلینگهام و نه رودریگو بازیکنانی نبودند که ذاتاً مهاجم نوک باشند و بتوانند از موقعیتها استفاده کنند. اما فوتبال به همین سادگی نیست. اگرمادریدی ها یک مهاجم نوک به خدمت میگرفتند، آیا میتوانست همان بازیای که برابر ختافه انجام داد را به نمایش بگذارند؟ آیا برای آنها ممکن بود که چنین کنترلی بر خط میانی داشته باشند؟ فوتبال کارلو آنجلوتی شاید نیاز به مهاجم نوکی داشته باشد که تا خط میانی عقب بکشد تا یار اضافی در این منطقه باشد و فضایی برای دیگران ایجاد کند که از آن استفاده کنند. اما برای رسیدن به چنین سطحی از کنترل، برای داشتن این تسلط بر مناطق و مالکیت توپ، هزینهای باید پرداخت شود و این هزینه، نداشتن یک شماره 9 برای تسخیر محوطه جریمه است.
دربی مادرید نبرد مهاجم نوکی در جستجوی سیستم مانند موراتا و سیستمی در جستجوی مهاجم نوک است. شاید این صرفا به تعادل بستگی داشته باشد. کنترل بدون داشتن قدرت کافی برای تمام کنندگی میتواند ناامیدکننده باشد و ممکن است در صورت عدم اعتماد بازیکنان به سیستم باعث تضعیف تیم شود. با این وجود، داشتن سبک و ساختار مطمئنا به تکیه بر یک بازیکن ارجح است. اما خب مشکل وقتی است که تیم رقیب این را بفهمد و سوپرمن تیم شمارا مهار کند. مانند همان کاری که اتلتیکو انجام داد.
حتی در دیداری که خط میانی از هم پاشیده و مدافعین راست و چپ تیم به طور مدام هدف حمله قرار گرفته و اشتباه میکند، او از شانسی نصفه و نیمه برای گلزنی برخوردار بود. جود بلینگام در موقعیتی پر از ریسک و غیرقابل پیشبینی میتواند تاس را به سود شما بچرخاند. اما سوال این است که آیا باشگاهی بزرگ که در تلاش است تا فوتبالی مدرن را به نمایش بگذارد باید خودش را در چنین موقعیتی قرار دهد یا خیر. آیا این باشگاه نباید کنترل بیشتری داشته باشد تا بتواند موارد غیرقابل پیشبینی را تا حد ممکن از بین ببرد؟ تا زمانی که جود بلینگام خوب بازی نکند هیچکس در مادرید خوب بازی نمیکند. شاید این دلیل خوبی برای این باشد که شکست مقابل اتلتیکومادرید را بتوان به گردن رهبر نصفه و نیمهٔ رئال مادرید انداخت.
|