تام هاردی یا همان پسر بد سینما، پسر بدی که اولین جایزهٔ خود را در سال ۱۹۹۹ گرفته بود حالا تبدیل به یک کارگردان عالی شده است. فردی که در نوجوانی به علت اعتیاد به الکل از جامعه طرد شده بود حالا قهرمان همان جامعه شده است. با او میتوان از دیدن فیلم های ترسناک لذت برد و در عین ترسیدن خوشحال بود، با نقش مثبت «کلانتر» همزادپنداری کرد. و سرانجام خود را در هزارتوی جنایت تصور کرد... در این بین قطعاً این فیلم ها در بین خود بهترین هایی داشته اَند.
لیستی از بهترین فیلم های تام هاردی
Lawless
بی قانون نام فیلم ساخته شدهٔ جان هیلکات است؛ فیلم در فضایی پر هرج و مرج رقم میخورد. در خلاصهٔ فیلم چنین نوشته شده است: فیلم داستان قاچاقچیانی را در ایالت ویرجینیا روایت می کند که پول های کلانی از معاملات غیرقانوی شان به جیب زده اند و حسابی هم در این راه موفق بوده اند. اما با ورود کلانتر جدید به شهر و اختلافاتی که پدیدار می شود، این گروه و منافعشان به خطر می افتد… مسلما کمتر کسی نسبت به تماشای فیلمهای گنگستری بی میل است. فیلم نه هنری است که طرفداران فیلم های اکشن و گنگستری آن را نبینند و نه کاملاً گنگستری است که طرفداران فیلم های هنری از تماشای آن بیزار باشند. در اولین نقد فیلم بی قانون این چنین دربارهٔ فیلم نوشته شده بود: جایگاهی که بی قانون اشغال کرده جایگاه نادر و ارزشمندی است. فیلم هنری تر از آن است که طرفداران سینمای اکشن را خوش بیاید و غیر هنری تر از آن است که مورد پسند طرفداران سینمای هنری قرار بگیرد. اگر شما تماشاگری هستید مابین این دو طیف، پس حتماً از تماشای این درام پر تنش بی رحمانه لذت خواهید برد. بی قانون شرح داستانی شدهای از زندگی پدربزرگ مت بوندورانت رمان نویس است. بوندرانت بر اساس زندگی پدربزرگاش در دورهٔ بحران بزرگ اقتصادی آمریکا در اوایل دههٔ سی میلادی رمان وست کانتی در جهان را نوشت که این رمان به نوبهٔ خود توسط نیک کاساویتس به یک فیلمنامهٔ فوق العاده عالی تبدیل شد؛ فیلمنامهای که به حق باید آن را بزرگترین مزیت فیلم بی قانون لقب داد. مزیت دیگر فیلم، گروه خیره کنندهٔ بازیگراناش و بازیهای درخشانی است که تک تک آنها ارایه کردهاند.
Black Hawk Down
سقوط شاهین سیاه، این نام فیلم ساخته شدهٔ ریدلی اسکات است. سبک فیلم درام و اکشن است و تماشاگر را به خود مجذوب میکند. فیلم راجب یک گروه است که برای دستگیری دیکتاتور سومالی به آن کشور میروند. بهتر بگویم، ۱۲۳ تفنگدار ویژه ارتش امریکا به موگادیشو فرستاده می شوند تا دو ستوان ارشد ارتش سومالی را در عملیاتی برق آسا دستگیر کنند. اما در یک غافلگیری با خیل عظیمی از سربازان سومالی مواجه می شوند و جنگی سنگین آنها را زمینگیر می کند. نقطهٔ عطف فیلم جاه طلبی و هیجانی است که به بیننده منتقل میکند. در نقد فیلم چنین گفته شده: فیلم سقوط شاهین سیاه، یکی از آثار سینمایی است که تحت تاثیر دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش قرار داشته است. با اینکه این فیلم به عنوان یک اثر ضد جنگ به نمایش در آمده، باید گفت که در مرکزیت آن، این فیلم در حقیقت یک اثر طرفدار جنگ محسوب میشود.
Vanom
نقطهٔ عطف فیلم های این لیست فیلم «ونوم» است. فیلمی که با سیلی از انتقادات مواجه شد. حتی در وبسایت IMDb نمره 6.7 را دریافت کرد. اما با فروش ۸۵۶ ملیون دلاری گیشه مواجه شد. بازی تام هاردی نیز تحسین های زیادی را به همراه داشت. حتی ایمی پاسکال راجب این نقش گفت: من اکنون میتوانم بگویم که تام هاردی باز خواهد گشت. او این نقش را باشکوه و بینقص بازی کرد و هیچکس دیگری نمیتواند جای او را بگیرد. زمانی که شما به ونوم فکر میکنید و اگر تنها یکبار تام هاردی را در این نقش مشاهده کرده باشید، هرگز قادر به فکر کردن به شخص دیگری در این نقش نیستید.
اما تمام اینها باعث نشده است که فیلم بهتر شود. فیلم انگار که در اوایل قرن ۲۱ ساخته شده، بعد در یک آرشیو گذاشته شده است و سرانجام در سال ۲۰۱۸ انتشار یافتهاست.
داستان یک داستان مارول است. موجودات فرازمینی و کسانی که باید با آنها بجنگند. اما فیلم حتی یک مارول خوب هم نیست. چیزی که زوجی در نقد فیلم نوشته بود این بود. با هدفِ ثبت بدترین اقتباسی که تاکنون براساسِ دنیای «مرد عنکبوتی» ساخته شده، منتشر شده است. و با اختلاف به این هدف هم دست پیدا میکند. در نتیجه «ونوم» فقط یک زبالهی معمولی که شبها با احترام به سر کوچه منتقل میشود و قبل از اینکه بوی گندش بلند شود جمعآوری میشود و برای سوزاندن به نقطهی دورافتادهای وسط بیابان منتقل میشود نیست، بلکه همچون زبالهای است که بعد از اعتصابِ کارگران شهرداری، آنقدر در سطل زباله مانده است و آنقدر آفتاب خورده است و آنقدر تحتِ فشار زبالههای بالا سرش قرار گرفته است که آب مایع لزجی از آن راه افتاده است و بوی تعفنِ جنازهی یک حیوان از آن بلند میشود. در حالی که هیچکدام از اینها نباید اتفاق میافتد.
از زمانی که یادمان میآید حرفهایی دربارهی ساخت فیلم «ونوم» به گوش میرسید. از وقتی که گفته میشد دولف لاندگرنِ سوئدی قرار بود نقشِ اِدی براک را در سال ۱۹۹۷ بازی کند و دیوید اس. گویر هم قبل از «بلید» قرار بود فیلمنامهاش را به نگارش در آورد که نتیجه نداد تا زمانی که سرانِ سونی سم ریمی را مجبور کردند تا ونوم با بازی توفر گریس را به «مرد عنکبوتی ۳» اضافه کند و با این کار نه تنها تمام برنامههای ریمی برای به پایان رساندنِ سهگانهاش در اوج را خراب کردند، بلکه نتیجه به ونومی منتهی شد که در فیلمی که در قالب سندمن و هری آزبورن، دو آنتاگونیست اصلی داشت، آنتاگونیستِ سومِ اضافهای بود که همچون تافتهی جدابافته احساس میشد و در حد و اندازهی یکی از مشهورترین و چالشبرانگیزترین دشمنانِ مرد عنکبوتی ظاهر نشد. ونوم بعدا قرار بود در دنیای سینمایی «مرد عنکبوتی شگفتانگیز» حضور پیدا کند که کنسلِ شدن این مجموعه هم باعث شد تا هیچوقت چشممان به جمالِ انگلی او روشن نشود. ولی حالا که سونی بعد از همکاری با مارول، خیالش از مرد عنکبوتیاش راحت شده بود و او را به لطف کوین فایگی، از بحران خارج کرده بود و به جایگاه مطمئن و پایداری رسانده بود، میتوانست به سراغِ دیگر کاراکترهای دنیای «مرد عنکبوتی» برود.
Layer Cake
فیلم کیک لایه ای یا همان هزارتوی جنایت، این فیلم راجب یک قاچاقچی حرفه ای است که باید دختر یک تاجر را نجات دهد و تعدادی قرص هم پیدا کند. داستان فیلم این است... «قاچاقچی حرفه ای کوکائین تصمیم به بازنشستگی گرفته است ولی رئیس او جیمی پرایس یک ماموریت سخت برای او در نظر گرفته، پیدا کردن دختر گمشده ادوارد ریدر که مرد ثروتمندی است… »
ایکس[در حال صحبت با تلفن]: دراگون؟
دراگون: بله
ایکس [با حالتی بسیار مضطرب]: یه چیزی به ذهنم رسید بیا یه صبحانه ای بخوریم مثل دو تا آدم عاقل در باره مشکلاتمون حرف بزنیم چطوره؟
دراگون:خیلی مهمون نوازی .
ایکس:می دونی کجا زندگی می کنم؟
دراگون:نه...
پراکندگی نقش ها و بازیگران، داستان جذاب و کاراکترهای کاربلد چیزی است که این فیلم را تبدیل به یک فیلم عالی کرده است. و حالا یک سوال مهم، چگونه یک طرد شده تبدیل به یک بازیگر و کارگردان عالی شد؟
|