طرفداری | چندی پیش، در مصاحبهای مفصل از «جاناتان ویلسون» نویسندهی معروف ورزشی به مسئلهی تفاوت ورزشها در آمریکا اشاره شد. ویلسون گفته بود:
بله، درآمد حق پخش در آمریکا به شکل برابرتری تقسیم میشود و سیستم درفت را دارید که تلاش دارد سیستم را عادلانه نگه دارد. بااینحال سیستمی غرق بدبینی و پولمحور برای انجام کارها دارند؛ چون خبری از باشگاههای واقعی نیست - آنها فرنچایزهایی هستند که شبیه به کارتلها عمل میکنند. کارتل پول در میآورد و در آن تقریباً امکان ندارد پول از دست بدهید، چون همه در یک سطح نگه داشته میشوند. حسی واقعی از تعلق به باشگاه در اجتماع مربوط به هر باشگاه وجود ندارد؛ چیزی که زیباییِ فوتبال در اروپا است.
آنچه در ادامه میخوانید نگاهی متفاوت به قضیه با قلم نشریهی اقتصادی معروف «اکونومیست» است که در فوریه 2023 منتشر کرد:
از شروع به کار لیگ برتر در سال 1992، تنها هفت تیم موفق به قهرمانی در آن شدهاند. 28 فصل از 31 فصل این مسابقات با قهرمانی یک تیم از بین منچستریونایتد، سیتی، چلسی و آرسنال همراه بوده است.
در سمت دیگر، در فوتبال آمریکایی «کانزاس سیتی چیفس» اخیراً برندهی سوپربول شد که توانست برای سومین بار به این افتخار برسد. در دورهی حیات لیگ برتر، 15 تیم مختلف برندهی سوپربول شدند؛ 20 تیم اگر از 1967 حساب کنیم. تنها چهار فرنچایز کنونی که دو مورد در دههی 1990 تشکیل شدهاند، هرگز توانستهاند به سوپربول، مهمترین بازی فصل فوتبال آمریکایی برسند.
در فوتبال انگلستان، بهترین تیمها قادر به خرید بهترین بازیکنان هستند؛ موفقیت سبب میشود اسپانسرهای بیشتری بیایند، پول پخش تلویزیونی بیشتر میشود و در نتیجه تیمهای موفق میتوانند باکیفیتترین بازیکنان را بخرند. فاینشنال تایمز سال 1997 در آماری نشان داده بود چهار تیمی که بیشترین دستمزدها را پرداخت میکردند، 50 درصد بالاتر از میانگین باشگاههای لیگ بودهاند. این تفاوت سال 2021 به 150% رسید. این پیشرفت همیشه به صورت منطقی نبوده است. منچسترسیتی، تیم مقتدر فصول قبل متهم شده که در 115 مورد قوانین مالی را شکست است و در آنها در واکنش گفتند از اتهامات شگفتزده شدهاند و میخواهند یکبار برای همیشه به مسئله فیصله بدهند.
از سمت دیگر لیگ NFL، صداقت و صراحت از دلِ چارچوب رقابتی آن میآید که نتیجهی مستقیم قانونگذاری است. هر تیم سقفی برای میزان دستمزد درد که این فصل 208 میلیون دلار سالیانه بود. از سمت دیگر، تیمی که بدترین شرایط را طی فصل داشته، این شانس را دارد که اولین انتخاب را از بین بازیکنانِ سطح دانشگاهی داشته باشد و این بازیکن را بهاصطلاح درفت کند. دومین تیم با بدترین آمار، دومین انتخاب را خواهد داشت. این شیوه تا قهرمان که انتخاب سیودوم را خواهد داشت ادامه پیدا میکند. بعد سری دومِ انتخاب به همین شیوه ادامه پیدا میکند. این سیستمی بر پایهی سوسیالیسم است. انگار کارل مارکس شخصاً گفته باشد هر بازیکن، با هر سطح از توانایی به تیمی اختصاص دارد که بیشترین نیاز را به وی دارند.
سیستم درفت در بیسبال، بسکتبال و هاکیروییخ هم حکمفرماست. در هر لیگ تفاوتهایی در قوانین وجود دارد. هرچند در بیشتر این لیگها، اوضاع کمتر از NFL سوسیالیستی است - مثلاً انتخابهای درفت با قرعهکشی تقسیم میشود و باعث میشود تیمهایی این بین موفقتر از سایرین باقی بمانند. بااینحال شباهتها با سوسیالیسم به اینجا ختم نمیشود. در لیگهای مهم آمریکایی، تیمی سقوط نمیکند. تیمها ممکن است شهر خود را عوض کنند و در شهرهای دیگر دنبال اوضاع اقتصادی قویتری باشند. لیگ NFL این بین مثل یک دولت رفاه عمل میکند. به این صورت که ضعیفترین تیمها هم شامل حمایت میشوند. سیستم داروینیِ اروپا اینطور عمل میکند که تیمی مثل دربی کانتی که زمانی تیم مطرحی بود، حالا بین سطوح بسیار پایین سرگردان است.
به جز شیوهی نقلوانتقالاتی مبتنی بر درفت، لیگ NFL تضمینکنندهی جمعی گستردهتر از تیمهای موفق است. در بیشتر فصول، تیمها تنها 17 بازی پیش از دور حذفی بازی میکنند، چیزی که سبب میشود عامل شانس نقش پررنگتری پیدا کند. 32 تیم در لیگ هستند و این یعنی لازم نیست با نیمی از رقبا روبرو شوند. در سیستم اروپایی، هر تیم باید با تمام تیمهای لیگ دومرتبه بازی کند که بهاینترتیب، نقش شانس در قهرمانی کاهش پیدا میکند و تیمهای ثروتمند با ترکیبهای قوی شانس بیشتری خواهند داشت. نیاز به گفتن نیست که دور حذفی - که در لیگهای اروپایی وجود ندارد -، خود داستان دیگری است.
تمام این جزئیات باعث میشود تیمهای NFL از هر گوشهی ایالات متحده، شانس دیدن قهرمانی تیم خود را داشته باشند. هیچ تیمی در تاریخ این مسابقات سه فصل پیاپی قهرمان نشده است. همینطور تیمهایی از 14 ایالت تاکنون رنگ قهرمانی را دیدهاند. در انگلستان از سمت دیگر، قهرمانی محدود به مراکز مهم فوتبالی کشور یعنی لندن و شمال - غرب است. در واقع قدرت در تمام فوتبال اروپا امری متمرکز است. در اسپانیا، مادرید و بارسلونا مسلط هستند. آخرین قهرمانی تیمی خارج از ین دو شهر که مربوط به والنسیا بود، سال 2004 اتفاق افتاد. در آلمان 11 سال است که بایرن قهرمان میشود، در فرانسه هم «نه» مرتبه در 11 سال اخیر، پاریسنژرمن قهرمان شده است.
سیستم NFL در فوتبال اروپا قابلاجرا نیست، حتی آن جنبههایی که ربطی به سوسیالیسم ندارد؛ در درجهی نخست به این دلیل که سیستم استخدام بازیکن از کالج و درفت در اروپا بعید است کارایی داشته باشد. بااینحال دولت بریتانیا میخواهد قدمهایی در این زمینه بردارد. در 22 فوریه 2023، خبر از تأسیس یک گروه مستقل قانونگذار در فوتبال انگلستان داده شد. یکی از اصولی که بهعنوان هدف این گروه ذکر شده، پیدا کردن شیوهای برای عادلانه سازی تقسیم درآمد بود.
بخشهای دیگری هم از شیوهی آمریکایی وجود دارد که در فوتبال انگلستان مورد تنفر خواهد بود. اگر تیمی در فوتبال آمریکایی بازیهای زیادی را در ابتدای فصل ببازد، بازیهای انتهای فصل برایش بیمعنی خواهد بود. بدتر اینکه انتخاب اول درفت ممکن است عاملی انگیزهبخش باشد و تیمها بهعمد در اواخر فصل بد نتیجه بگیرند. در فوتبال اروپا، چنین تیمهای برای سقوطنکردن میجنگند. از سمت دیگر در فوتبال آمریکایی چیزی شبیه به جام حذفی وجود ندارد که تیمهای کوچک شانس حذف تیمهای بزرگ را داشته باشند. اما در پایان، چه کسی گفته که سوسیالیسم بینقص است؟
برای اینکه سرچ نکنید؛
- سوپربول: مسابقهی فینال فصل در فوتبال آمریکایی. به صورت تکبازی برگزار میشود و مهمترین رویداد ورزشی یک روزه در ورزش آمریکا است.
(سوپربول 55)
- فرنچایز: در واقع لیگهای آمریکایی «باشگاه» ندارند. فرنچایز دارند. مانند فرنچایز هری پاتر که در اختیار برادران وارنر است. بخشی از اختیار این فرنچایزها در اختیار لیگ است. یعنی اگر لیگ ببیند تیم در یک ایالت خوب نتیجه نمیگیرد، هوادار ندارد، نمیتواند اسپانسر بومی جذب کند؛ آن را به ایالت مشتاق دیگری که برای داشتن یک تیم درخواست داده، واگذار میکند.
- دولت رفاه: دولتی که وظیفهی خود میداند هیچ قشری از جامعه گرسنگی یا بیماری نکشند و بیسرپناه باقی نمانند. مثلا در انگلستان سیستم سلامت عمومی به این صورت است که درمان برای اقشار کمدرآمد رایگان تمام میشود. این در حالی است که در آمریکا، چنین توجهی به اقشار کمدرآمد وجود ندارد.
- سیستم داروینی: فردِ قدرتمند لیاقت رسیدن به قدرت را داشته و اگر مانند حیوانِ قدرتمندِ در جنگل، حیوان ضعیف را بخورد، مشکلی به وجود نیامده است. این سیستم تا ابتدای قرن بیستم در تمام زمینههای زندگی انگلیسیها هم رواج داشت اما بعد که جنگ بوئر پیش آمد، ماجرا تغییر کرد. دولت متوجه شد که اقشار ضعیف و کارگر، به قدری به لحاظ قوای بدنی ضعیف هستند که برای جنگ نمیتواند روی آنها حساب کند. دولت رفاه، از آنجا متولد شد. این یکی از دلایلی بود که باعث شد انگلیسیها در جنگ اول جهانی پیروز شوند.