طرفداری | یوفا به صورت جدی، در حال بررسی حذف وقت اضافه است، حداقل در مراحل حذفی لیگ قهرمانان اروپا؛ این تصمیم، یکی دیگر از سنتهای دیرینه فوتبال را به خطر انداخته و نشان میدهد که چگونه فوتبال نیز مانند سایر جنبههای زندگی، به سمت تجاریسازی و افزایش درآمد سوق پیدا کرده است.
به نظر میرسد که همه چیز، حتی زیبایی و هیجان بازی فوتبال، فدای تولید محتوای بیشتر و کسب درآمد بیشتر میشود. اما قبل از هر چیز، باید این سوال را مطرح کنیم که آیا علاقه ما به حفظ سنت وقت اضافه، به دلیل سن و خاطراتمان از بازیهای گذشته است؟
اولین فینال جام حذفی [FA cup] که من تماشا کردم، در سال 1982 برگزار شد. بازی بسیار کسل کنندهای بود تا اینکه در دقیقه 110، گلن هادل برای تاتنهام گلزنی کرد و پنج دقیقه بعد، تری فنویک بازی را مساوی کرد. شش هفته بعد، در نیمهنهایی جام جهانی 1982، شاهد یک بازی دراماتیک بودیم که تا دقایق پایانی به طول انجامید و سرانجام با ضربات پنالتی به پایان رسید. سال بعد نیز، فینال جام حذفی [انگلیس] به وقتهای اضافه کشیده شد و لحظات هیجانانگیزی را برای هواداران رقم زد.
از همان کودکی، یعنی حدود شش سالگی، برایم کاملاً جا افتاده بود که وقت اضافه یعنی هیجان و یک اتفاق مثبت؛ حتی با وجود این واقعیت که در پنج فینال جام ملتهای آفریقا که به عنوان تماشاگر حضور داشتم، بازیها با تساوی بدون گل به پایان رسید و با ضربات پنالتی مشخص شد، این باور من چندان متزلزل نشد. شاید این فقط یک نمونه دیگر از این باشد که فوتبال به عنوان یک پناهگاه نوستالژیک عمل میکند و همه ما به طور غریزی در برابر هر تغییری در این بازی که به آن دل بستهایم، مقاومت میکنیم.
اما چه دلیلی برای حذف وقت اضافه وجود دارد؟ آیا دلیل آن این است که بازیکنان بیش از حد بازی میکنند؟ در طول یک فصل، تیمها چند بار وارد وقت اضافه میشوند؟ در دو فصل گذشته، تنها یکی از بازیهای حذفی لیگ قهرمانان اروپا به وقت اضافه کشیده شده است. پس خستگی بازیکنان به دلیل وقت اضافه نیست.
دلیل اصلی، افزایش تعداد مسابقات و برگزاری تورنمنتهای جدید توسط مسئولان فوتبال است. اگر میخواهید از پاهای بازیکنان محافظت کنید، شاید بهتر باشد به جای حذف وقت اضافه، تعداد بازیهای لیگ قهرمانان را کاهش دهید. برای مثال، میتوان به جای افزودن دو بازی گروهی و یک دور حذفی دیگر (که معادل ۱۲ دوره وقت اضافه است)، تعداد بازیها را کاهش داد. همچنین، ایجاد جام جهانی باشگاهها نیز ایده خوبی نیست، چرا که قهرمان این جام باید تعداد بازیهای بسیار بیشتری انجام دهد.
آیا هدف از این تغییر در قوانین فوتبال، صرفاً مشخص کردن زمان دقیق پایان بازیها است؟ آیا باید باور کنیم که یوفا، همان سازمانی که مسئول آشفتگیهای فینال لیگ قهرمانان پاریس و استانبول و مشکلات ناشی از قطارهای آلمانی در یورو 2024 بود، ناگهان به فکر هواداران افتاده است؟
آیا این کار برای سهولت برنامهریزی شبکههای تلویزیونی انجام میشود؟ شاید این موضوع تا حدودی درست باشد، اما وقتی کمکداور ویدیویی ده دقیقه زمان میبرد تا تشخیص دهد توپ به بازو برخورد کرده است، این دلیل چندان قانعکنندهای به نظر نمیرسد.
به علاوه، اگر تلویزیون در تصمیمگیری برای حذف وقت اضافه، نقش اصلی را داشته باشد، به معنای اولویت دادن به مسائل فرعی به جای اصل موضوع است. این فکر پس از پیروزی تاتنهام بر تمورث در دور سوم جام حذفی به ذهنم رسید. برخی معتقد بودند که حذف بازیهای تکراری، نه تنها درآمد تیم دسته پنجمی را کاهش داده، بلکه شانس آنها برای ایجاد شگفتی را نیز کاهش داده است. از یک سو، این ادعا تا حدودی درست است؛ اگر بازی به وقت اضافه برود، یک تیم لیگ برتری معمولاً دوام بیشتری نسبت به یک تیم نیمهحرفهای دارد. اما از سوی دیگر، اگر بازی مستقیماً به ضربات پنالتی کشیده میشد، حس و حال واقعی فوتبال از بین میرفت.
فوتبال، حتی در دور سوم جام حذفی انگلیس، نیز نباید صرفاً به دنبال ایجاد شگفتی باشد. اگر چنین بود، میتوانستیم به طور تصادفی دو بازی در هر دور را با پرتاب سکه تعیین کنیم. شگفتیها به خودی خود ارزشمند نیستند، بلکه به ما نشان میدهند که ساختار هرمی فوتبال چقدر قوی است و این حقیقت زیبا را آشکار میکنند که تلاش، تعهد، سازماندهی و کمی هم شانس، حتی به تیمهای ضعیفتر فرصتی میدهند تا تیمهای قدرتمندتر را شکست دهند. شگفتیها باید به دست آیند، حتی اگر این به معنای دفاع محکم یک تیم ضعیفتر با ۱۱ بازیکن در محوطه جریمه باشد.
امروزه هیچکس نمیتواند به طور جدی باور کند که ضربات پنالتی صرفاً یک قرعهکشی هستند، اما در عین حال، آنها یک جنبه خاص از فوتبال را میآزمایند. پنالتیها بخشی از فوتبال هستند، اما خود فوتبال نیستند. شاید بهترین راه برای پایان دادن به بازیهای مساوی باشند، اما باید آخرین گزینه باشند. با حذف وقتهای اضافه، به ناچار بازیهای بیشتری با ضربات پنالتی به پایان خواهند رسید. آیا واقعاً میخواهیم بخش بزرگی از فوتبال با روشی تعیین شود که کمتر از خود جنس فوتبال است؟
آیا نگرانی اصلی این است که وقتهای اضافه اغلب کسلکننده هستند؟ گاهی اوقات اینطور است، اما میتوان با سختگیری بیشتر داوران بر روی وقتکشی، مثل کاری که دانیله اورساتو در بازی رئال مادرید و منچسترسیتی در نیمهنهایی لیگ قهرمانان 2022 انجام نداد، این مشکل را برطرف کرد. حتی در آن بازی، گل پیروزی توسط کریم بنزما در وقت اضافه زده شد. یا فینال جام جهانی 2022 را در نظر بگیرید: آیا بدون وقت اضافه، بدون گل دوم مسی، بدون گل سوم امباپه و بدون مهار فوقالعاده امی مارتینز، این بازی به همین اندازه جذاب میشد؟
این اولین بار نیست که احساس میشود مدیران ورزشی به محصول خود اعتماد ندارند. آنها میخواهند بازیها کوتاهتر شوند، از هر فرصتی برای اضافه کردن نور، آتشبازی و موسیقی استفاده کنند و حقههای جدیدی به کار ببرند. اما مردم فوتبال را به این دلیل تماشا میکنند که فوتبال را دوست دارند. اگر کسی فوتبال را دوست نداشته باشد، چرا باید او را مجبور به تماشای آن کرد؟ فوتبال مثل دارویی نیست که باید با قند و طعم توت فرنگی به بچهها خورانده شود.
هیچ دلیل فوتبالی برای حذف وقت اضافه وجود ندارد. این فقط یک نوستالژی نیست. کوتاهتر کردن بازیها لزوماً به معنای بهتر شدن آنها نیست. مثل بسیاری از تغییرات دیگر، این هم یک تغییر ظاهری است که به جای رسیدگی به مشکل اصلی یعنی نابرابری عظیم در توزیع ثروت و درآمد، به آن پرداخته میشود. شاید این یک دیدگاه محافظهکارانه باشد، اما باور کردن این که هنگام تصمیمگیری درباره آینده فوتبال، مهمترین چیز خود فوتبال است، نباید واکنشی تلقی شود.
به قلم جاناتان ویلسون برای گاردین