طرفداری | در فصلی که لیورپول خیلی زود پرونده قهرمانی را بست و تیمهای قعرنشین خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت تکلیفشان روشن شد، رقابت و نبردهای نفسگیر و بسیار نزدیک برای کسب سهمیه قهرمانان اروپا و دو جام دیگر اروپایی، تنور لیگ برتر را در ۶ هفته مانده به پایان فصل شدیداً گرم نگاه داشته است.
فقط کافی است به اختلاف امتیاز تیمها از مکان سوم تا هفتم جدول نگاهی بیندازید تا ببینید چه کارزاری است. تمامی تیمها بهسرعت جایگاهشان با از دست دادن یا کسب امتیاز جابجا میشود.
در این اوضاع، آرسنال باید خیلی مراقب باشد تا لغزشی نداشته باشد، وگرنه بیچونوچرا در گردابی برای حفظ مکان دوم خود گرفتار خواهد شد و با مشغولیات آنها برای آمادگی برای مرحله نیمهنهایی لیگ قهرمانان، این گرداب احتمال دارد آنها را در خود ببلعد!
رقابت برای سهمیه لیگ قهرمانان بهشدت داغ شده؛ و هر چیزی ممکن است!

استون ویلا 4-1 نیوکاسل یونایتد
اگر جای هواداران نیوکاسل بودم، خیلی نگران نمیشدم. بله، شکست بدی برای تیمی در فرم بود، در شرایطی که هر امتیاز تعیینکننده است، آن هم در مقابل رقیبی که در تعقیب سهمیه لیگ قهرمانان است.
مگپایز به شکلی تحقیرآمیز شکست خورد، و این در حالی بود که در هیچ بخشی از بازی حتی لحظهای هم خوب ظاهر نشدند. همه تیمها گاهی روز بدی دارند، و امروز، روز بد نیوکاسل بود. کلاغها پیش از این بازی در فرم فوقالعادهای بودند و همچنان جایگاه سوم لیگ را حفظ کردهاند. فقط باید این بازی را فراموش کنند و جلو بروند.
در آن سو، این پیروزی درخشانی از استون ویلا بود. بعد از آن حذف دردناک مقابل پاریسنژرمن در لیگ قهرمانان، آن هم در شبی که بازی را بردند و خوب بازی کردند، اینچنین بازگشتن و سه امتیاز گرفتن واقعاً تحسینبرانگیز است.
خستگیِ اروپا؟ کدام خستگی؟
نیوکاسل با پنج برد پیاپی در لیگ وارد این مسابقه شده بود و یکی از آمادهترین تیمهای حال حاضر لیگ بهحساب میآمد. اما ویلا آنها را مثل یک تیم بیانگیزه وسط جدولی جلوه داد؛ از سوت آغاز تا سوت پایان، برتری کامل با ویلا بود.
شور و شوق در شادی گلهای بهدستآمده ویلا که کم هم نبود، گویای همهچیز بود. آمادو اونانا، مشتهای خود را به سمت سکوهای هولت اند میفرستاد و هواداران، غرق در شادی، برای او فریاد میکشیدند.
این پیروزی چقدر میتواند در سرنوشت ویلا برای کسب سهمیه تأثیرگذار باشد؟ احتمالاً خیلی زیاد... بردی بیرحمانه بود.
آنها فقط رقیب مستقیمشان را شکست ندادند، بلکه نیوکاسل را تکهتکه کردند.
«هنوز تمام نشده، هنوز تمام نشده» این فریاد بلند بلندگوهای ویلا پارک، دقایقی پیش از آغاز بازی بود که بهوضوح شنیده میشد.
دو ساعت بعد، استون ویلا به تمام رقبایش برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان نشان داد این جمله تا چه اندازه واقعیت دارد.
ترانهی معروف کلاکزونز Klaxons از سال ۲۰۰۶، بینقصترین پسزمینهی صوتی این بعدازظهر پرشور بود؛ جایی که شاگردان اونای امری، نیوکاسل را در هم کوبیدند و حالا فقط دو امتیاز با مهمانشان فاصله دارند و با ناتینگهام فارستِ ردهپنجمی همامتیاز شدند؛ تیمی که قرار است دوشنبه در شمال لندن به مصاف تاتنهام برود.
نیوکاسلِ بدون ادی هاو، مربی تیم که همچنان در حال بهبود از ذاتالریهست، فاجعهبار ظاهر شد. در سوی دیگر، ویلا هیچ نشانی از خستگیِ حذف دردناکشان مقابل پاریسنژرمن در چند شب پیش نداشتند؛ حتی سه بار هم توپ را به تیر دروازه کوبیدند.
آنها هنوز ۳۰ ثانیه از آغاز بازی نگذشته بود که با گل اولی واتکینز، که تنها یک گل دیگر احتیاج دارد تا بهترین گلزن تاریخ ویلا در دوران لیگ برتر باشد، به گل رسیدند. واتکینز با این گل، در تعداد گلهای لیگ برتر باشگاه، با گابریل آگبونلاهور برابر شد؛ ۷۴ گل.
فابیان شار با گل خود و از اشتباه دیگری از مارتینز، دروازهبان ویلا در نیمه اول، بازی را به تساوی کشاند. لحظاتی بعد، اشتباهی عجیبتر از مارکو آسنسیو رقم خورد؛ بازیکنی که هفتهی گذشته در برابر ساوتهمپتون دو پنالتی از دست داده بود. این بار، روی ارسال دقیق ایان ماتسن، تنها شش متر با گل فاصله داشت اما ضربهاش به شکلی غیرمنتظره و بد به توپ نخورد.
اما این پایان بدشانسیها نبود. آسنسیو یک ضربه آزاد را از سمت چپ به نرمی ارسال کرد، و واتکینز با ضربه سر بینقصی به توپ ضربه زد، اما تیرک باز هم منجی نیوکاسل شد.

اما در دقیقه ۶۰، ایان ماتسن بار دیگر ویلا را جلو انداخت، گلی که کاملاً شایستهاش بودند.
یک گلبهخودی از دن برن، مدافع نیوکاسل، و ضربهای تماشایی از بازیکن تعویضی، آمادو اونانا، نتیجهای را رقم زد که کاملاً بیانگر سلطهی مطلق استون ویلا بود.
در این بازی، اونای امری ترجیح داد به جای مارکوس رشفورد، از واتکینز استفاده کند و مهاجم شماره ۱۱ تنها چند سانتیمتر با گل دوم فاصله داشت؛ دقیقهی پنجم، بعد از کنترل توپ با پاس سر جان مکگین، فضای مناسبی بیرون از محوطه برای شلیک پیدا کرد. ضربهاش از پوپ عبور کرد، اما به بدنهی تیرک دروازه کوبیده شد. نیوکاسل به وضوح تحت فشار بود. شار با خطا روی واتکینز کارت زرد گرفت؛ در حالیکه تمام ویلا پارک خواهان کارت قرمز بود.
ویلا تا پایان به معنای واقعی کلمه یورش میبرد. راجرز در موقعیت تکبهتک با پوپ قرار گرفت و اگرچه در تلاش اول ناکام ماند، اما با حفظ توپ، اونانا را در موقعیتی ایدهآل قرار داد و ستارهی تعویضی ویلا با ضربهای محکم توپ را به سقف دروازه کوبید. چندی نگذشت که نوبت رمزی رسید تا درخشش خود را کامل کند؛ ضربهی زیبای او با برخورد به تیرک عمودی از گل شدن بازماند.
در آن لحظات، هواداران ویلا با فریادهای «اوله» استادیوم را به لرزه درآورده بودند.
حالا آنها با روحیهای سرشار از اعتمادبهنفس در آستانهی سفر مهمی به منچستر برای رویارویی با سیتی در روز سهشنبه خواهند شد؛ دیداری دیگر از جنس سرنوشت، در مسیر سهمیهی لیگ قهرمانان. نه، "هنوز تمام نشده"، حتی ذرهای، نه به این زودیها، تازه اولشه، هنوز خیلی مونده!
اورتون 0-2 منچسترسیتی
مسیر به سوی گودیسون شلوغ بود، خیابان پر از لیوانهای پلاستیکی نوشیدنیهای بار «وینسلو». دوربینها بیشتر از حد معمول به چشم میخورد، نه موبایل، دوربینهای واقعی، نیکونهایی با بندی دور گردن، و هواداران زیادی بودند که در گوشهوکنار خیابان میایستادند تا از «بانوی پیر»، استادیوم قدیمی عکس بگیرند.
مردی به دیوار آجری آبیرنگ سکوهای اصلی اورتون تکیه داده بود و همهی اینها را تماشا میکرد: همهمهی نوستالژی، شور خاطره، و امیدی لرزان برای ساختن لحظاتی ماندگار. چهرهای مهربان داشت و با اشارهای آهسته، خبرنگاری از او میپرسد:«نظرت چیه راجع به امروز؟»
مشخص میشود آن مرد اصلاً قصد ورود به ورزشگاه را ندارد. میگوید خانوادهاش تنها یک بلیت فصل دارد و بازیهای آخر این وداع طولانی را بین یکدیگر تقسیم کردهاند. مسابقه با منچسترسیتی سهم پسرش شده، و خودش قرار است دو هفتهی دیگر به دیدار ایپسویچ تاون برود. اول دلش با ساوتهمپتون بود، اما ساعت دوازده ظهرِ روز یکشنبه بهتنهایی معناست که کارش اجازه نمیدهد. میگوید کشیش است.
با پسرش آمده بود، او را رسانده و حالا تا شروع بازی اطراف ورزشگاه میپلکد، غرق در بوها و منظرهها، در حالیکه اورتون سعی دارد جادوی آخرش را بر صحنه بیاورد.
اگرچه در پایان، این جادو برای جوانی از فیلزورث خواهد بود؛ طرفدار سیتی، که شاید مداخلهی او، دوباره سیتی را به لیگ قهرمانان بازگرداند.
نیکو اورایلی، هافبک میانی که در نقش مدافع چپ بازی میکرد، این بازی را برایشان برد. نشان باشگاه را بوسید و با سر خوردن دیوانهوار روی چمن به سمت سکوهای هواداران سیتیِ مهمان رفت، در حالیکه تنها شش دقیقه به پایان بازیای مانده بود، دیوید مویس بیشک آن را ناعادلانه میدانست، تنها سومین شکستش در دورهی دوم هدایت اورتون.

اورایلیِ خجالتی، بعدتر با اشارهی همتیمیها به سمت هواداران رفت تا تشویقشان را دریافت کند، و پپ گواردیولا که بهسختی میتوانست احساساتش را کنترل کند، در تونل ورودی ورزشگاه، آنالیزور اصلیاش کارلس پلانچارت را در آغوش کشید.
گواردیولا گفت:
خیلی مهمه، خیلی بزرگه. انگار تو این تیم هر کی دفاع چپ بازی کنه، گل میزنه. اول گواردیول، حالا هم اون. واقعاً فوقالعاده بود. خیلی ازش ممنونیم، چون اصلاً دفاع چپ نیست. هوادارامون عاشق نیکوان.
یک برد فوقالعاده مهم برای گواردیولا و سیتی بود، هرچند تا پیش از تعویضها بعید به نظر میرسید.
این بازی کمماجرا نبود؛ پنالتیهایی که گرفته نشد، جیک اوبراینی که با صورتش ضربهی شوت کوین دیبروینه را دفع کرد، جیمز تارکوفسکی که با ضربهی سر توپ را به تیر دروازهی اورتگا کوبید و بعد با مصدومیت همسترینگ از زمین بیرون رفت – اما بیشتر حس یک بازی خوابآلودِ ظهرگاهی را داشت تا جدالی پرحرارت.
برای اورتون، نیازی به چنین روندی نبود. فرم اخیرشان عالی بود، و بازگشت مویس روحی تازه در تیم دمید.
مویس گفت: «عجیبه، الان واقعاً از باخت به منچسترسیتی ناراحتم.»
برای اورتون هر دستاورد اضافهای فقط میتواند بهعنوان یک پاداش تلقی شود؛ به تیمی که خودش را برای فصلی تازه در خانهای تازه آماده میکند.
ثبت خاطرات؛ خداحافظی با گودیسون پارک قدیمی نزدیک است
سیتی، در جدال نفسگیر برای حضور در جمع پنج تیم برتر، مثل تیمی نبود که میخواهد روی موج بازگشت درخشانِ هفتهی گذشته مقابل کریستال پالاس سوار شود.
در طول این فصل طاقتفرسا، بارها برای گواردیولا پیش آمده که تیمش نتواند یک نمایش خوب را با نمایشی دیگر دنبال کند. اینبار هم تخت و بیرمق بودند، انگار که یک امتیاز برایشان کافی بود. شاید هم واقعاً همینطور بود، اما با دیدار حساس مقابل استون ویلا در راه، سیتی نمیتوانست به چنین فرصتی تکیه کند.
خوششانسیشان این بود که حالا دیگر نیازی به دانستن پاسخ ندارند. واضح بود که سیتی با تمام توان بازی نمیکرد، و این را میشد از صحنهای دید که نیکو گونزالس و ایلکای گوندوگان همزمان به یکدیگر اشاره میکردند که آرامتر باشند، آنهم زمانی که اورتون با سوت آغاز نیمهی دوم، بهشدت به آنها فشار میآورد.
زمانیکه فقط دوازده دقیقه به پایان بازی مانده بود، گواردیولا جرمی دوکو را برای الهامبخشیدن به تیم فراخواند. نه از جک گریلیش خبری بود، نه از جیمز مکآتی؛ در حالیکه هر دو روی نیمکت بودند.

دوکو با خود انرژی تازهای به زمین آورد؛ عمر مرموش در موقعیتی عالی توپ را خراب کرد، و همین جرقهای بود برای برناردو سیلوا، که مکث کرد، باز هم مکث کرد، صبر کرد تا نونس از راه برسد و با پاس بهموقعی که دقیقاً در لحظهی درست ارسال شد، توپ به او رسید. نونس هم آن را به مرکز فرستاد و نیکو اورایلی با تلاش و سماجت، توپ را در دقیقهی ۸۴ وارد دروازه کرد.
گل بسیار مهمی برای فصل اسفبارِ سیتی بود. آرامش واقعی به دریای طوفانزدهی سیتی زمانی حاصل شد که ماتئو کواچیچ در وقتهای تلفشده توپ را به گوشهی دورِ دروازهی پیکفورد فرستاد. سیتی سر خود را همچنان بالا نگاه داشته است، آنها هنوز نفس میکشند.
در این بین، زمانیکه کوین دیبروینه تعویض شد، تماشاگران اورتون ایستاده برایش دست میزدند. زیبا بود؛ ستایش و قدردانی از نبوغ.