سلام
منطق مالکیت فوتبال در دنیا به این شرح است که فیفا مالک فوتبال در سطح دنیا، یوفا مالک فوتبال در سطح اروپا و اتحادیه فوتبال انگلستان (فدراسیون فوتبال انگلستان) مالک فوتبال در انگلستان است. بر این اساس رویدادهای فوتبالی را بهطور مستقیم برگزار میکنند. در حالی که از نظر حقوقی فیفا، یوفا و اتحادیه فوتبال انگلستان نهادهایی نظارتی هستند. بر این اساس وظیفه نظارت بر همشکلی و سلامت بازی فوتبال را بر عهده دارند.
در سال 1991 لیگ برتر فوتبال انگلستان با اتفاق نظر اتحادیه باشگاههای فوتبال انگلستان شروع به کار کرد. استدلال اتحادیه باشگاههای فوتبال انگلستان به این شرح بود که فدرسیون فوتبال انگلستان ظرفیت اجرایی برای مدیریت لیگ فوتبال ندارد. به این دلیل اتحادیه باشگاههای فوتبال انگلستان بهطور مستقیم وظیفه مدیریت لیگ فوتبال انگلستان را با هدف حداکثرسازی درآمد و توسعه برند در سطح دنیا بر عهده گرفت. فدراسیون فوتبال انگلستان هم محدود به نظارت بر همشکلی و سلامت بازی فوتبال در انگلستان شد.
پیشاز شروع لیگ برتر هر تیمی با یک نسل طلایی از بازیکنان بومی در یک بازه زمانی مشخصی افتخار آفرینی میکرد. این افتخار آفرینی با پایان نسل طلایی به اتمام میرسید. شروع لیگ برتر یا شروع سرریز شدن پول طرفداران فوتبال در سطح دنیا به سمت لیگ برتر انگلستان مصادف با شروع حکمرانی تیم فوتبال منچستریونایتد شد. وظیفه اتحادیه باشگاههای فوتبال انگلستان برای حداکثرسازی درآمد و توسعه برند در سطح دنیا انجام شد ولی فدراسیون فوتبال انگلستان توانای نظارت بر همشکلی و سلامت بازی فوتبال در انگلستان را نداشت.
نسل طلایی منچستریونایتد با جلب نظر طرفداران فوتبال در سطح دنیا موجب افزایش حیرتانگیز درآمد منچستریونایتد شد. این افزایش درآمد زمینهای برای خرید و تضمین موفقیتهای آینده شد. لیگ برتر به سمت تکقطبیشدن رفت. حزب کارگر انگلستان با رویکردی چپ از بین الیگارشهای قبله چپ اقدام به یارگیری برای شکست منچستریونایتد کرد. آبرامویچ با مبلغی در حدود 150 میلیون پوند چلسی و با سرمایهگذاری 1 میلیارد پوند موفقیت را برای چلسی خرید. با اینحال درآمد منچستریونایتد همچنان دستیافتنی نبود. بعد از 3 سال منچستریونایتد به لطف درآمدهای افسانهای به ریل موفقیت بازگشت. گویا رقابت با منچستریوننایتد فایده کار نیست. باید منچستریونایتد را از درون نابود کرد.
در سال 2003 منچستریونایتد باشگاهی با 1 میلیارد پوند ارزش و 0 پوند بدهی است. مالکوم گلیزر تاجر ساعت آمریکایی با 400 میلیون پوند ثروت به پشتوانه وام زیرمجموعههای بانک جیپیمورگان با سازوکار خرید اهرمی به دو برابر قیمت سهام خرد منچستریونایتد را خریداری میکند. 1 درصد سهام منچستریونایتد به قیمت 10 میلیون پوند توسط گلیزرها به قیمت 20 میلیون پوند خریداری شد. 1 درصد سهام منچستریونایتد در رهن بانک جیپیمورگان رفت. منچتسریونایتد 20 میلیون پوند بدهکار شد. ارزش منچستریونایتد از 1 میلیارد پوند به 980 میلیون پوند سقوط کرد. سهامداران خرد منچستریونایتد برای فروش هر چه زودتر سهام خود پشت در مالکوم گلیزر صف کشیدند. مالکوم گلیزر هر چه سهام بیشتر خرید، باشگاه بیشتر بدهکارشد، ارزش باشگاه بیشتر کم شد و سهام باشگاه ارزانتر شد. در نهایت ظرف 3 سال باشگاه 1 میلیارد پوندی منچستریونایتد به قیمت 790 میلیون پوند توسط مالکوم گلیزر خریداری شد.
ظرف 3 سال چندین شکایت از مالکوم گلیزر شد ولی این بهترین فرصت برای ضعیفکردن منچستریونایتد بود. فیفا، یوفا و فدراسیون فوتبال انگلستان مشغول نقش مالکیتی خود بودند. پساز مالکیت مالکوم گلیزر درآمد منچستریونایتد صرف پرداخت هزینههای باشگاه (شامل هزینههای جاری و خرید بازیکن)، سود مالکوم گلیزر و 790 میلیون بدهی خرید باشگاه شد. مالکوم گلیزر با درآمد منچسریونایتد، منچستریونایتد را خرید. در حقیقت منچستریونایتد، منچستر یونایتد را خرید. آیا مالکوم گلیزر به این اکتفا کرد؟ خیر. درآمد منچستریونایتد کماکان بسیار زیاد و بهتبع مالیات منچستریونایتد بسیار زیاد است. مالکوم گلیزر اقدام به تأسیس دو شرکت کرد. استادیوم الترافورد را به یک شرکت و مجموعه تمرینی کرینگتون را به شرکت دیگر هبه کرد. حالا درآمد منچستریونایتد صرف پرداخت هزینههای باشگاه، اجاره استادیوم (سود مالکوم گلیزر)، اجاره مجموعه تمرینی (سود مالکوم گلیزر) و سود مالکوم گلیزر و 790 میلیون بدهی خرید باشگاه میشود. در طول حدود 15 سال فقط 1 میلیارد پوند برداشت مستقیم سود خاندان گلیزر از باشگاه منچستریونایتد بودهاست. این رقم جدای از پرداخت هزینههای باشگاه، اجاره استادیوم (سود مالکوم گلیزر)، اجاره مجموعه تمرینی (سود مالکوم گلیزر) و 790 میلیون بدهی خرید باشگاه است. در این مدت خاندان گلیزر اقدام به فروش بخشی از سهام منچستریونایتد در بازار بورس کردند. سرمایه حاصل از فروش سهام باشگاه نیز بهطور کامل به حسابهای شخصی خاندان گلیزر واریز شدهاست. در تمام این مدت فیفا، یوفا و فدراسیون فوتبال انگلستان تنها وظیفه نگاه کردن به وضعیت منچستریونایتد را ایفا کردند. مهمترین نقش یوفا و فدراسیون فوتبال انگلستان در این مدت مخالفت با برگزاری سوپرجام اروپا بودهاست، چراکه این نهادها از دیدگاه خودشان صاحب فوتبال هستند و اصلا وظیفه نظارت بر همشکلی و سلامت بازی فوتبال در انگلستان ندارند.
خبر فروش منچستریونایتد برای هواداران منچستریونایتد بسیار مسرتبخش و روند طولانی فروش بسیار دردآور است. علت روند طولانی فروش چیست؟ پیشنهاد نقد برای فروش کامل باشگاه به ارزش 6 میلیارد پوند شامل خرید مالکیت (بیش از چهار میلیارد پوند)، پرداخت بدهی (650 میلیون پوند) و سرمایهگذاری برروی باشگاه (1 میلیارد پوند) است. خواسته گلیزرها چیست؟ منچستریونایتد یک گاو شیرده است. باید با درآمد منچستریونایتد بدهیها پرداخت و سرمایهگذاری برروی باشگاه صورت گیرد. تا اندازهای که امکانپذیر است باید سهم گلیزرها از 6 میلیارد پوند بیشتر شود. در این مدت نیز فدراسیون فوتبال انگلستان تنها وظیفه خطیر نگاهکردن به وضعیت منچستریونایتد را ایفا میکند. در پی شدت گرفتن اعتراضات اتحادیه باشگاههای انگلستان قانونی تصویب کرده که خرید باشگاه با تکیه کامل بر سازوکار خرید اهرمی ممنوع است. بر این اساس سرمایه خرید باشگاه باید ترکیبی از سرمایه مالک و وام بانکی باشد. یعن کماکان تکلیف بدهیهایی خرید باشگاه که باید از حساب باشگاه پرداخت شود در عمل معلوم نیست. تفاوتی ندارد این مبلغ چه 1 درصد چه 100 درصد ارزش باشگاه باشد. گلیزریسم مثبت دزدی و خدشهدار شدن همشکلی و سلامت بازی فوتبال است. همانطور که گلیزریسم منفی یعنی سرمایهگذاری برای افزایش مصنوعی درآمد باشگاه توسط مالک بعد از خرید باشگاه رشوه و خدشهدار شدن همشکلی و سلامت بازی فوتبال است.