خاطره بازی از 1978 تا 2022 با مسافران و غایبان جام های جهانی به ایستگاه سوم رسیده است.
به گزارش طرفداری، در بخش سوم سری برنامه های خاطره بازی از 1978 تا 2022 با مسافران و غایبان جام های جهانی، مهدی حدادپور به سراغ مهدی پاشازاده رفته است.
مهدی پاشازاده که در سال 1998 حضور در جام جهانی را تجربه کرد، میهمان دوربین طرفداری بود و از حس و حال بازی در این تورنمنت و البته حضور نداشتنش در تیم ملی سال 2006 لب به سخن گشود.
صحبت های مهدی پاشازاده در دو بخش تقدیم تان می شود...
اهل کیان شهر هستید و خیلی از فوتبالیست ها از آن منطقه بودند. چه حس و حالی داشتید؟
پنجشنبه بعد از ظهر که می شد، در گود شهرزاد از خیلی بازی های لیگ برتر هم بیشتر تماشاگر می آمد.
معروف ترین ورزشکاری که شما در آنجا تحت تاثیر آن قرار گرفتید چه کسی بود؟
علی پروین، عبدالعلی چنگیز، جواد زرینچه، مجید نامجو مطلق و… خیلی ها می آمدند.
از میان این اسامی کسی که در پست دفاع روی شما تاثیر گذاشت چه کسی بود؟
مصطفی اردستانی. زمانی که من در مقطع راهنمایی بودم ایشان مربی ورزش دبیرستان بودند. چون گل کوچیک بازی می کردم و تکنیکم خوب بود در همه جای زمین بازی حضور داشتم و آن زمان من پستی نداشتم. در دوران فوتبالم هم فوروارد بازی کردم، هم هافبک؛ ولی بعد ها که وارد باشگاه شدم در پست دفاع وسط، رضا حسن زاده را بسیار دوست داشتم. بین خارجی ها نیز رایکارد را دوست داشتم.
چه اتفاقی افتاد که استقلالی شدید؟
به دلیل فرهنگی که استقلال داشت. ناصر خان حجازی، منصور پور حیدری… در آن زمان از پرسپولیس هم پیشنهاد داشتم و شاید آنجا برایم شرایط بهتر بود زیرا آن زمان استقلال ۵ بازیکن تیم ملی داشت. دو سال بعد به جای مصطفی اردستانی که معلم ورزش بودند بازی کردم.
چه زمانی به اوج بلوغ ذهنی در فوتبال رسیدید؟
از ۵ سالگی این اتفاق برای من افتاد. زیرا همیشه با بزرگتر از خودم بازی می کردم و بخاطر روحیه جنگندگی که داشتم به آنها زور میگفتم. تجربه و اتفاقاتی که در کوچه و خیابان برایم افتاد به کمکم آمد. اولین سالی که قرار بود جوانان بازی کنم، سه بازی فیکس بودم. سال بعد از آن وارد ترکیب اصلی تیم شدم. حتی به تیم ملی جوانان هم دعوت شدم و وقتی که فهمیدند من نوجوانان باید بازی کنم که زمان حاج رضایی من را خط زدند. در دوره ی بعدی من به استقلال رفتم.
در فرصت کوتاهی کاپیتان تیم ملی امید شدید و شما کاپیتان تیمی بودید که کریم باقری در آن بازی می کرد.
این جزو افتخارات فوتبالی من است. نسل بسیار خوبی بودیم حتی حمید مطهری هم در تیم حضور داشت. به نظرمن چند بازیکن داشتیم که آن زمان حیف شدند. حسین ربیحاوی، رحیم حلفی، حسین فخر محمدی و…. تیم خوبی داشتیم.
بازیکنانی در آن زمان بودند که زود به اوج رسیدند و خودنمایی کردند. ولی بعضی از آنها عمر فوتبالی کوتاهی داشتند.
نه به نظرم آن نسل، عمر فوتبالی طولانی داشتند. مهرداد میناوند به دلیل بیماری عمر فوتبالش کم شد. از آن سال ها به بعد عمر فوتبالی بازیکنان کم شد.
چرا بازیکنی که در آن سطح بود، دیگر به اردوی تیم ملی دعوت نمی شد؟
خیلی سخت بود و با صبر و تلاشم به آن سطح رسیدم. متاسفانه به دلیل فشار های تمرینی که داشتیم. زمانی که من به بایرلورکوزن بازگشتم دوباره بدنسازی کردیم و این کار اشتباه بود و بدن من خالی کرد. بعد دو مصدومیت کوچک توانستم برگردم. اولین بازیکنی بودم که در جام یوفا بازی کردم. توانستم خودم را ثابت کنم که متاسفانه در یک حادثه در نیم فصل رباط صلیبی من پاره شد و بعد از هفت ماه که بازگشتم، پنج بازی کردم. داشتم به روزهای اوجم بازمی گشتم که دوباره رباط صلیبی من پاره شد. این به معنای خداحافظی از فوتبال بود. به من گفتند دیگر نمی توانی بازی کنی، ۱۸ ماه کار کردم و برگشتم. در ۲۸ سالگی به عنوان دفاع وسط لژیونر شدم و به اتریش رفتم. ولی متاسفانه در سطح ملی با وجود جلسه ای که با برانکو داشتم، دعوت نشدم. اما مثل الان نبود که بازی های من در اتریش دیده شود. من در آن سال در تیم منتخب لیگ اتریش به عنوان هافبک دفاعی انتخاب شدم. در آن سال ها من کاملا آماده بودم و قرار بود به وین بیایند و با مربی من صحبت کنند. اما اینکار را نکردند زیرا دایره ای برای خودشان داشتند.
شما کاپیتان تیم ملی امید بودید تا قبل از مقدماتی جام جهانی ۹۸؛ سرمربی وقت آن تیم یعنی محمد مایلی کهن در دعوت نشدن شما به تیم ملی بزرگسالان در آن سال ها نقش داشت؟
در آن سال ها پروین، استانکو و بعد مایلی کهن، مربیان و رییس فدراسیون آن زمان پرسپولیسی بودند. من اولین دربی ام را سال ۷۱ بازی کردم. در دربی های آن سال ها جزو دو الی سه بازیکن برتر زمین بودم. حتی موفق به گلزنی در دربی ۷۴ شدم. دیگر چه کاری باید انجام می دادم؟!
در زمان علی پروین کمتر به بازیکنان جوان بها داده می شد؟
خیر، اینگونه نبود.
فقط کریم باقری به تیم ملی دعوت شد.
من و کریم باقری همیشه باهم برابر بودیم. یک زمان تیم کشاورز بود، بازی قبل او گل زد، بازی بعدی من گل زدم. بدون هیچ رودربایستی می گویم. دلیل دعوت او به تیم ملی، انتقالش به پرسپولیس بود. چند روز پیش هم علی آقا را دیده بودم و برایشان خیلی هم احترام قائل هستم. اما این اتفاق افتاد. اگر من هم به پرسپولیس می رفتم، به تیم ملی دعوت می شدم.
در بازی برگشت دربی در ۸ دی سال ۷۴ با ضربه سر موفق به گلزنی شدید و گل شما هم سالم بود.
در آن بازی ما دو سه بازیکن را نداشتیم. شرایط خیلی سختی داشتیم. تیم پرسپولیس با حضور ستاره های فراوان از جمله علی دایی، فرشاد پیوس و ….. تیم فوق العاده ای داشت. پیش بینی ها این بود که بازی سختی است. من یکی از بهترین بازی های عمرم را انجام دادم. من با جواد زرینچه و محمد نوری دفاع وسط بودم. این دو بازیکن مخصوصا روی توپ های هوایی خیلی درگیر نمی شدند. شرایط خیلی سختی بود که با آن مهاجم های خوب پرسپولیس بتوانم دفاع را جمع کنم. آن گلی که من زدم توپ اول را به قدری با شدت زدم که به زانوی عابدزاده برخورد کرد و به آن طرف ۱۸ قدم رفت. آن توپ باید گل می شد. خوشحالم گل نشد چون همیشه صحبتش هست.
چند درصد فکر می کنید داور اشتباه کرد؟
100 درصد.
عمدی بود؟
می توانست عمدی باشد و می توانست اشتباه داوری باشد. یک سری مسائلی که در سال ۷۳ اتفاق افتاد درگیری های بازی و محرومیت هایی است که بیشتر شامل پرسپولیسی ها شد به دلیل اینکه مقصر بودند. بازی قبل هم ما ۳-۱ بردیم و تحت فشار بودند.
رابطه شما با محمد مایلی کهن چگونه است؟
خوب بود! همیشه به ایشان احترام گذاشتم.
با چه کسی رابطه سمپاتی داشتید؟
بیشتر با ناصر خان حجازی! ایده آل من در فوتبال بود. و ارتباط خیلی خوبی باهم داشتیم. همیشه پیش می آید که بین مربی و بازیکنان مختلف مشکلاتی پیش بیاد. اما هیچوقت بین من و ناصر حجازی اتفاقی رخ نداد و همیشه از من راضی بودند.
در سال ۷۴ لیگ ایران ۱۶ مربی داشت. چند نفر از آنها امکان داشت مربی تیم ملی شوند و شمارا دعوت نکنند؟
فکر کنم استانکو؛ مابقی دعوت می کردند. در دوره مایلی کهن این را نگویید که دعوت نمی کرد. جزو ۲۲ نفر بودم و در تمرینات حضور داشتم اما یک بازی دوستانه هم به من بازی نمی داد!
پایان قسمت اول
قسمت دوم امشب تقدیم تان می شود...