کارما به معنی کنش است، به معنی کار و عمل؛ همچنین به اصول روحی قانون کنش و واکنش اشاره می کند، جاییکه قصدها و اعمال یک شخص ( کنش) و یک اثر بر روی آینده این شخص ( اثر) تعریف می شود. نیات مثبت و اعمال مثبت به ایجاد کارمای مثبت کمک می کنند، که به ساخت مشترک سعادت و شادی آینده کمک می کند، در حالیکه اعمال و نیات منفی، باعث ایجاد کارمای منفی و رنج می شوند. کارما ارتباط نزدیکی به ایده تولد دوباره آگاهی در خیلی از مدارس و مکاتب دینی آسیایی دارد. در این مکاتب، کارما یعنی تاثیراتی که از زندگی فعلی فرد بر آینده او ایجاد می شوند، بمانند طبیعت و کیفیت زندگی ها، چرخ ایستگاههای هویت بنام samsara شناخته می شود. قانون کنش و واکنش یا کارما، یک مفهوم کلیدی در هندوئیسم، بودیسم، جینیسم، سیخیسم و تائوییزم است، بمانند مکانیک های صعود.
تبعات انرژیک کارمای منفی:
در این مفهوم که همه چیزها در خلقت، آگاه هستند، به شکل بالقوه هم تاثیرات مثبت انرژی آگاهی و هم تاثیرات منفی آن با کالبد نوری ما ترکیب می شود، و کیفیت انرژی بر مبنای نیات ما برای اعمال، و همچنین تبعات این اعمال تعیین می شود. همه انرژی ها هوشمند هستند و کیفیت افکار را در ذهن و احساسات دنبال می کنند. روح ما و کالبد روحی مناد ما، آگاه است و بنابراین انرژی هوشمندیست که قانون کنش و واکنش را دنبال می کند.
منبع:
https://ascensionglossary.com/index.php/Karma
https://www.etehadenoor.com/?p=3627
[ اتحاد نور: کارما به این معنیست که در جهان همیشه تعادل اصل است، و در روابط روحی بین موجودات زنده و آگاه، این تعادل بایستی حکمفرما باشد، به این معنی که هر انرژیی که تولید می شود پیامد و بازگشتی دارد، به این معنی، کارما غیرقابل انکار و اجتناب ناپذیر است.
اما به این معنی که در ادیان عموما به کار برده شده، مثلا در ادیان شرق مثل بودیسم گفته شده جوامع چهار کاست (طبقه) هستند که در آن افراد بر اساس زندگی های قبلی و اعمالشان در آن زندگی ها طبقه بندی می شوند و حتی برخی ها به حیوانات تبدیل می شوند، و برخی در شرایط رفاه و ثروت و قدرت متولد می شوند، یا مثلا در خیلی ادیان دیگر گفته می شود که بر اساس این اعمال، افراد در دنیای ارواح پاداش و یا مجازات دریافت می کنند، و در کل هر مفهوم کارما بر اساس پاداش و مجازات دادن به انسانها، یک مفهوم دروغیین است. دام تناسخ که مدتها روی زمین وجود داشته، بر اساس مفهوم کاذب کارما شکل گرفته، به معنای این است که زمین نوعی مدرسه و محل اموزش است و افراد بر اساس اعمالشان ارزیابی می شوند و یا مجازات و یا پاداش دریافت می کنند، در حقیقت این برنامه ارکان ها بوده و برای برقراری سیستم تناسخ مجدد و استفاده از انرژی روحی انسانها ایجاد شده است.
برای متعادل کردن کارما گاهی فقط دریافت یک ادراک توسط خود فرد کافیست و هیچ پاداش و یا مجازاتی وجود ندارد، هستی برای یک موجود آگاه محل تجربه است و موجود آگاه در مراحلی متوجه می شود که اعمالش امواجی در جهان ایجاد می کند که پس از مدتی این امواج به شکلی بازگشت دارند و بدون اینکه جهان قضاوتی انجام بدهد، این امواج به خودش بر می گردند، و یا بر محیط اطرافش اثرگذار هستند. خالق و افریننده، شخصیت انسانی و قضاوتگر ندارد و کارما هم قضاوت نیست، بیشتر باید به کارما به چشم کارکرد و مکانیزم طبیعی انرژی ها نگاه کرد و اصول کارما را فراگرفت و به کار بست.]
جذب و ذخیره سازی نور:
وقتی که فرکانسهای الکترومغناطیسی جدید وارد هاله میشوند و از طریق مغز و سیستم اعصاب مرکزی وارد بدن میشوند، این فرکانس ها و اطلاعاتی که حمل می کنند به تدریج توسط بدن نوری جذب میشوند. هر فردی پروسه مخصوص خودش را در حین جذب این فرکانس ها دارد، و وقتی این فرکانس ها و اطلاعات جذب میشوند، باعث بروز تجربیات و ادراکات مختلفی میشوند؛ مانند افشای اطلاعات کارمیک، مسائل تسلط بر خویشتن، اطلاعات زندگی های دیگر، دیدن ارواح اقوام متوفی، حل شدن مشکلات روحی و عاطفی و غیره.
حفاظت جنسی زنهای درحال بیداری:
درحال حاضر بسیار مهم است که زنانی که در مسیر صعود قرار گرفته اند، از روابط جنسیی که به هر شکلی حقوق آنها را پایمال می کند و هرگونه آزار جنسی پرهیز کنند. در آشوب کنونی که الگوهای کارمیک در روابط صمیمی و یا جنسی ظهور می کند، زنان در حال بیداری، ناگهان از موقعیت های منفی آزار جنسی خارج می شوند. هوش روحانی زن در حال بیداری، از بدن نوری او در برابر انباشته شدن انرژیهای اختری منفی درون بدن نوری او محافظت می کند.
زنی که دریافت کننده انرژیهای اختری منفی در طی یک رابطه جنسی است، در خطر سرایت تسخیرهای تاریک از سمت مردیست که حمل کننده انرژیهای منفی است و در بعضی موارد از این گونه روابط جنسی خطرناک برای هدف قرار دادن زنان بذرستاره ای و کاهش شدید ارتعاشاتشان و سرقت از منبع نورشان و بهره کشی از بدنهایشان به عنوان مخزن انرژی تاریک استفاده می شود. بسیار بسیار مهم است که زنان در حال بیداری، از ارگانهای جنسیشان مراقبت کنند و به بدنهایشان مانند معابد مقدس احترام بگذارند. با فعالسازی نور پلاسما، آناتومی چند بعدی ارگانهای جنسی زنان و مایعات جنسی آنان، به مولدهای نوری فعال بدل می شوند. این زنان که به ارتعاشات بالاتر نور پلاسما میرسند، تغییراتی در ارگانهای جنسی، پریود و چرخه مایعاتشان مشاهده می کنند. مایعات آنها، فعالسازی می شوند و تبدیل می شوند به ترکیبات قدرتمندی که در طول رابطه جنسی صحیح، واکنش نشان میدهند و نور بیشتری تولید می کنند.
وقتی زنی قادر می شود خودش را بی قید و شرط دوست داشته باشد و اقتدار شخصیش را حفظ کند و مرزهای بدنش را نگه دارد، در طول ارگاسم سلولهای مایعاتش فعال شده و نور بیشتری از مناد یا روح دریافت می کنند و همزمان نور بیشتری از زوجش به او میرسد.
با انجام پاکسازی احساسی و حذف سموم عاطفی، سموم فیزیکی بدن هم آزاد میشوند. اینجاست که نقش بدن عنصری مشخص میشود.
کالبد عنصری اساسا یک آگاهی جمعیست که از آگاهیهای مختلف عناصر تشکیل شده است. آگاهیهای عناصر فلزی، هسته ای، شیمیایی و معدنی بعددوم. ارتعاشات بعددوم قلمروی نیروهای تلوریک است و بین هسته آهنی سیاره ( بعد اول) و سطح زمین قرار دارد. آگاهیهای عناصر ارتباط نزدیکی با نیروهای تلوریک شبکه الکترومغناطیسی سیاره دارند.موجودات بعدچهارمی با ضربه زدن و تحریک کالبد احساسی، باعث می شوند که شما وارد تجربه هایی مثل بازیهای کارمیک شوید.
این تحریک و ضربه به کالبد احساسی باعث برانگیخته شدن شدید احساسات میشود که عناصر را در بدن تحریک می کند و این مسئله باعث میشود تا شما برای بروز احساسات دست به اعمالی که ظاهرا در جهت حفظ بقاست بزنید( مثل ذخیره غذای زیاد یا سعی در بدست آوردن پول بیشتر) که از لحاظ روانی به دلیل تمایل به حفظ تراکم قبلیست.
مسئله مهم دیگر اینست که اصرار بر داشتن ارگاسم تحت این شرایط ممکن است باعث رفتارهای خشن جنسی ( شبیه به تجاوز یا سکس اجباری) شود و خشم سرکوب شده هم ممکن است تبدیل به اعمال خشونت آمیز و آسیب بشود. این تحریکات به دلیل فعال شدن کدهای بقای کار گذاشته شده در دی ان ای شماست. کدهای ژنتیکی سالها قبل توسط گروههایی از فرازمینیها دستکاری شدند تا پروسه صعود و تکامل کنترل شود.
نیروهای تلوریک در پاکسازی احساسی چه نقشی دارند؟
نیروهای تلوریک که با آگاهی جمعی عناصر سازنده بدن ما مرتبط هستند، با ایجاد دردها و مشکلاتی در بدن فیزیکی، باعث میشوند تا ما از قسمتهای آسیب دیده کالبد احساسی آگاه شویم.
مشکلات فیزیکی پیش آمده در طی پاکسازی احساسی، به این دلیل است که آگاهی عناصر سازنده بدن، توسط انرژیهای مرده و منفی احساسی، آلوده شده اند. شما به راحتی قادر هستین محل این دردها را در بدن پیدا کنید. در هنگام احساسات عمیق، نسبت به بدنتان و تغییراتش آگاه باشید تا بفهمید که دردهای احساسی را در کجای بدن فیزیکی نگه داشته اید و سعی کنید بفهمید که این علائم فیزیکی چه چیزی را میخواهند به شما یاد بدهند.هر جایی از بدنتان که دچار درد و مشکل میشود، یعنی نوعی انرژی منفی و مرده در آنجا گیر افتاده است.آگاهی عناصر به دلیل احساسات منفی در بدن گیر می افتند در حالیکه باید در بدن چرخش کنند و به جایگاه خودشان در ناحیه نیروهای تلوریک برگردند.انباشت احساسات منفی در بدن باعث گیر افتادن عناصر در یک ناحیه از بدن و قطع شدن مدار جریان نیروهای عنصری می شود که باید بین بدن و زمین مدام جابجا شوند، و نتیجتا باعث انواع بیماریها مثل تومور، سرطان و …. میشود.پس ریشه این بیماریها، احساسات است و دلیل تاکید زیاد بر پاکسازی احساسی همین مسئله است.
خیلی از انسانها ترکیبی از قطعات، ضمیمه ها، ایمپلنتها، موجودات اجدادی، فرشته های سقوط کرده و احتمالا یک یا بیشتر از یک میزبان بیگانه باخود حمل می کنند که نتیجه هیبریدسازی ( اختلاط نژادی) ، میازما (انرژی پسماند منفی)، «خط خونی کارمیک» بوده و یا ممکن است از طرف بیگانه ها دزدیده و تحت آزمایشات مختلف قرار گرفته باشند. برنامه های کنترل ذهن و ایمپلنتهای هولوگرافیک، باعث میشوند که میدان آگاهی فرد تحت نفوذ امضای انرژتیک بیگانه ها قرار بگیرد. برنامه های کنترل ذهن که از طریق ایمپلنتها ایجاد میشوند، و تسخیر آگاهیهای افراد از طریق حضور دیمونیک، دو روی یک سکه هستند.
امضای انرژتیک ایمپلنت بستگی به رابطه بین ژنتیک و آگاهی فرد با موجودی دارد که ایمپلنت را روی فرد کار گذاشته است. خیلی از این موجودات اعتقاد دارند که انسانها متعلق به آنها هستند، بنابراین این ایمپلنت ها می توانند اطلاعات مشخصی از منابع فرابعدی گونه هایی داشته باشند که انسان را مایملک خود می دانند.
لیزا رنی
سایت اتحاد نور
https://www.etehadenoor.com/?p=3627