اختصاصی طرفداری – بزرگترین سرمربیان تاریخ فوتبال معمولأ "ایتالیایی" بودند و تیم ملی این کشور نیز همیشه یکی از تاکتیکی ترین فوتبال ها را در طول تاریخ به نمایش گذاشته است؛ به همین دلیل گاهأ به حرفه مربیگری "شغل ایتالیایی" نیز گفته میشود. اما حالا با کنار رفتن تدریجی نسل قدیمی از مربیان بزرگ فوتبال "ایتالیا" مثل کاپلو، لیپی ،تراپاتونی و رانیری یا حتی آریگو ساکی که از صاحب سبک ترین مربیان تاریخ بود، در کشوری دیگر به نام "آلمان" نسلی جدید و با دانش بالا در عرصه مربیگری وارد شده اند که معتبر ترین لیگ ها و جام های دنیا را فتح می کنند. با این تفاسیر و در عصر شکوفایی مربیان "آلمانی"، باید به حرفه مربیگری "شغل آلمانی" بگوییم.
در اتفاقی عجیب و بی سابقه در این فصل لیگ قهرمانان اروپا، چهار سرمربی آلمانی در مرحله یک چهارم نهایی حضور دارند. همچنین از چهار مربی حاضر در نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپای سال گذشته، سه تن از آنها آلمانی بودند.
آلمان فقط فناوری مدرن، کالاهای صنعتی مرغوب و اتومبیلهای شیک و پرطرفدار به سراسر جهان صادر نمی کند. بلکه، یکی از صادرات موفق این کشور مربی فوتبال است. امروزه سایر کشورها با حسرت به آلمانیها نگاه میکنند که چگونه آلمانیها نه تنها دروازهبانان، بلکه مربیان درجه یکی هم پرورش میدهند!
اما دلیل پیشرفت آلمانی ها در زمینه مربیگری چیست؟
اعتماد به جوانان
شاید جالبترین نقطه اشتراک بین مربیان نسل جدید و مطرح آلمانی، همین باشد که معمولأ این مربی ها بازیکنان مطرحی نبودهاند و زود وارد دنیای مربیگری شدهاند. تغییر طرز تفکر باشگاههای بوندسلیگا هم بیتاثیر نبوده است، اینکه به این مربیان جوان اعتماد میکنند و به آنها میدان میدهند و دیگر فکر نمیکنند که سرمربی الزاماً باید بازیکن بزرگی هم بوده باشد.
آکادمی و سیستم های مدرن
مدرک مربیگری آکادمی فدارسیون فوتبال آلمان، دیگر نقطه اشتراک این مربیان است. آکادمیهایی که در ۲۰ سال گذشته متحول شده و سیستمهای مدرنی برای پرورش بازیکن و مربی ایجاد کرده اند. همچنین استعدادیاب ها و مربیان باتجربهای در این مراکز به فعالیت میپردازند.
سبک جدید
مربیانی آلمانی سبکی جدید آمیخته از سنت و مدرنیته را ارائه می دهند. این موفقیت بینالمللی مربیان آلمانی پرسشهای زیادی را به وجود آورده است. به خصوص با توجه به اینکه فوتبالی که تیمهای زیر نظر این مربیان آلمانی بازی میکنند هم جذاب است و دیگر هیچ ارتباطی به آن وجهه سابق فوتبال "قدرتی" و "ماشینی" آلمان ندارد. این سبک جدید، مدیون تفکر و طرحی نو در فوتبال پایه آلمان است.
مکتب رانگنیک
ارتباطی دیگری نیز میان همه این مربیان وجود دارد و آن هم تاثیر پیشروهایی است که تئوریهای خود را عملیاتی کردهاند. مهمترین تئوریسین پیشگام و تعیینکننده خطمشی نوین در فوتبال آلمان بدون تردید "رالف رانگنیک" است.
آن هم نه فقط به دلیل اینکه لایپزیگ را با برنامه و فلسفهاش ظرف ده سال از دسته پنجم فوتبال آلمان به لیگ قهرمانان اروپا رساند. آنچه این مربیان آلمانی را به هم پیوند میدهد، برداشت و خوانش هر یک از فلسفه بازی رانگنیک است که اعتقاد دارد همه جا و همواره باید به توپ و حریف حمله کرد.
هر گاه صحبت از "مدرنیزاسیون فوتبال آلمان" پیش میآید، نام "رالف رانگنیک" ۶۳ ساله هم مطرح میشود.
او سال ۱۹۹۸ در شرایطی که انگار فوتبال آلمان از همه تحولات تکنیکی و تاکتیکی بینالمللی عقب مانده بود و همچنان با یک لوتار ماتئوس پا به سن گذاشته و کند به عنوان کاپیتان بازی میکرد و در رقابتهای بینالمللی تحقیر میشد، به عنوان یک مربی و کارشناس جوان گمنام در برنامه تلویزیونی معروف "اشپورتاشتودیو" ظاهر شد.
رانگنیک در آن برنامه برای آلمانیها در مورد دفاع خطی چهارنفره را که آن موقع از نشانههای فوتبال مدرن بود، توضیح داد.
از آن جا بود که "رالف رانگنیک" در رسانههای آلمان "پرفسور فوتبال" لقب گرفت. او در آن زمان به عنوان سرمربی تیم کوچک اولم با فوتبال مدرن توپمحور و دفاع خطی چهارنفره ناآشنا برای فوتبال آلمان، نامی برای خود دستوپا کرده بود.
در همان تیم اولم بود که توماس توخل به عنوان مدافع تیم با رانگنیک آشنا شد. توخل یک بار به روزنامه آلمانی "اشتوتگارتر ناخریشتن" درباره رانگینک گفته بود: "او به من بازی توپمحور را یاد داد. این طرز فکر من را شکل داد."
رانگنیک که به دلیل شیوه کاری خودرای و استقلال نظرش هیچ گاه نخواسته یا نتوانسته در یک باشگاه بزرگ کار کند و خیلی وقتها با صاحبان و روسای باشگاهها به مشکل خورده، بعد از اولم در شالکه و هانوفر و اشتوتگارت تجربیات کوتاهمدتی داشت.
اما در هوفنهایم بود که دوباره نظریات او به بهینهترین شکل ممکن عملیاتی شد. رانگنیک بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ هوفنهایم را از یک تیم دسته چهارمی به یکی از قدرتهای ثابت بوندسلیگا تبدیل کرد که همواره فوتبال زیبایی بازی میکند. در سال آخر رانگنیگ در هوفنهایم بود که یولیان ناگلزمان در ۲۳ سالگی دستیار سرمربی تیم زیر ۱۷ سال هوفنهایم شد. شش سال بعد از آن هم ناگلزمان هدایت تیم اصلی هوفنهایم را برعهده گرفت.
رانگنیک مانند هوفنهایم، مغز متفکر پشت پروژه لایپزیگ هم بود. او به عنوان مدیر ورزشی و سرمربی و با سرمایه کمپانی اتریشی ردبول در سال ۲۰۱۲ هدایت تیم را به عهده گرفت و در هشت سال ابرقدرت جدید فوتبال آلمان را درست کرد. در نهایت با تلاش او بود که ناگلزمان از هوفنهایم به لایپزیگ رفت.
سبک بازی و فلسفه رالف رانگنیک تا حد زیادی تحت تاثیر والری لوبانوفسکی، سرمربی اسطوره تیمهای ملی فوتبال اتحاد جماهیر شوروی و باشگاه دینامو کیف شکل گرفت. تاثیر رانگنیک هم در ۲۰ سال گذشته در فوتبال آلمان به قدری بوده که عبارت "مکتب رانگنیک" وارد دایره واژگان فوتبال شد و روی مربیان بعدی به نحوی تاثیر گذاشت.
برنامههای توسعه
آلمان كشورى است كه طى دو دهه اخير ساختار فوتبالش را به طور کلی اصلاح کرده و آن را به شدت تغيير داده است. آن ها برنامه كلانى براى توسعه ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ خود طراحى كردهاند. در كشورى كه فوتبالش در حال پيشرفت است؛ بى شك مربيان يكى از مهمترين فاکتورها خواهند بود. مربی های موفقی كه ثمره اعتماد مديران آلمانى هستند. البته كه اين اعتماد از سوى اين مربيان بى جواب نمانده ﻭ شاهد درخشش آن ها در آلمان ﻭ سراسر جهان هستيم؛ به طوريكه مربيان آلمانى اين روزها طرفداران زيادى دارند.
اختصاصی طرفداری – کوروش مظاهری