نام شاهان هخامنشی یک به یک در کتاب آثارالباقیه ابوریحان بیرونی پس از شاهان بابل (نبوکدنضر و بختالنصر و ...)
آمده است.
کتاب <آثارالباقیهعنالقرونالخالیه> ابوریحان بیرونی ترجمه اکبر داناسرشت
از قلم فرهاد قربان زاده:
مطلب زیر از بنده، که هم در کانال تلگرامیام (https://t.me/azvirayesh/208) منتشر شده و هم در صفحۀ فیسبوکیام، پاسخی است به گمان نادرست آقای محمد ایمانی:
در سالهای اخیر برخی، بهویژه پانترکها، علیه تاریخ ایران باستان تبلیغات گستردهای کردهاند و ترجیعبند همۀ آنها نیز این است که نام کورش، پادشاه هخامنشی، در متنهای کهن فارسی نیامده و حتی چنین شخصیتی وجود خارجی نداشته و نام او را در دوران پهلوی یا کمی پیش از آن بر سر زبانها انداختهاند (برای خواندن یکی از این نظرها، اینجا را ببینید). البته که چنین نظرهایی در دنیای علم ارزش پاسخ دادن ندارد، ولی شاید نگاه منِ زبانشناسِ علاقهمند به زبانشناسیِ پیکرهای به این موضوع برای برخی جالب باشد و امیدوارم نتیجۀ جستوجوی اجمالیام در یکی از پیکرههای تاریخیِ فارسی نیز برای خوانندگان بیفایده نباشد. آنچه در زیر آمده شاهدهایی از کاربرد نام «کورش / کوروش / کیرُش» در برخی متنهای کهن فارسی است که از میان صدها شاهد برگزیده شدهاست:
قرن ۴: باز بهمن بختنصر را بنواخت و ولایت شام بدو داد و سپهبد کورش را از آنجا بازخواند (تاریخ بلعمی، ص ۶۵۶).
قرن ۴: کورش ... دانیال را بر ایشان مهتر کرد و برفتند و به بیتالمقدس شدند (تاریخنامۀ طبری، ج ۱، ص ۴۶۷).
قرن ۵: آخر کورش همدانی پدید آمد بنیاسرایل را نصرت کرد (ترجمه و قصههای قرآن، سورآبادی، ج ۱، ص ۵۶۴).
قرن ۵: بهمن ... کیرُش [= کورش] را ... تمکین داد و فرمود تا بنیاسراییل را نیکو دارد و ایشان را باز جای خویش فرستد (ابنبلخی، فارسنامه، ص ۵۳).
قرن ۸: بهمن ... به جنگ خاندان رستم زال رفت. ... در کتب بنیاسرائیل نام او کورش ملک آمدهاست (حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص ۹۴).
قرن ۸: کورش چو چهارساله گردید / رویش چو بهار و لاله گردید (شاهین شیرازی، منتخب آثار یهودیان، ص ۱۷۱).
قرن ۹: بختنصر و لشکرش همه گبر [= کافر] بودند و در میان اسیران بنیاسرائیل بعضی صالحان و پیغمبرزادگان بودند. خدای تعالی بر زبان بعضی پیغمبران امر کرد پادشاهی از پادشاهان فارس را، نام او کورش و او مردی مؤمن بود (ابوالمحاسن جرجانی، تفسیر گازر، ج ۵، ص ۲۵۵).
قرن ۱۰: کورش ... و سیهزار نفر از استادان بنا و سایر هنرپیشگان به بیتالمقدس شتافت (خواندمیر، حبیبالسیر، ج ۱، ص ۱۳۶).
قرن ۱۰: شه پاراس و مادی آن نکورای / که کورش خواند او را مرد دانای (عمرانی، منتخب آثار یهودیان، ص ۲۲۸).
قرن ۱۱: مصلحت کردن داریوش عراقی و کورش پارسی در مجلس می و عزم رفتن بر سر بلشاصر بهسوی بغداد ... (خواجه بخارایی، منتخب آثار یهودیان، ص ۲۶۲).
قرن ۱۳: خداوند ... درخصوص کورش میفرماید که شبان من اوست و تمام مشیتم را بهاتمام رسانیده، به اورشلیم خواهد گفت که بنا کرده خواهی شد و به هیکل که اساست مبتنی خواهد شد (فاضل همدانی، ترجمۀ عهد عتیق، ص ۱۲۷۲).
قرن ۱۴: کامبیز پسر کورش کیانی (هخامنشی) مصر را گرفت (روزنامۀ تربیت، ج ۲، ص ۱۳۲۸).
این دو نکته را نیز بیفزایم که
۱. «ـُش» در «کورش» پایانۀ صرفی است (نیز در «داریوش»).
۲. دو رود، یکی در قفقاز و دیگری در استان فارس، به نام «کُر» وجود دارد که نام آنها برگرفته از نام کورش هخامنشی است (فرهنگ فارسی، محمد معین، جلد ششم).
پیکرۀ زبانی استفادهشده:
پیکرۀ گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، به سرپرستی دکتر علیاشرف صادقی
فرهاد قربانزاده
@azvirayesh کانال تلگرام