پویا وایکینگیه سال موندم حالا که فکر می کنم اصلا به پزشکی علاقه ای نداشتم علاقم زیست شناسی بود که با پزشکی اشتباهاش می گرفتم. چیزایی هم از دانشجوا پزشکی شنیدم که اصلا ازش خوشم نیومد. سال اول هیچی وقت کم اوردم و عین سگ میدویدم ولی سال دوم واقعا کم تر انرژی گذاشتم. به شدت استرس کشیدم. خانوادم در مقایسه با بقیه فشار خاصی بهم نمی اوردن ولی بعضا ناراحتیشون از درصدای درسام ناراحتم می کرد و اصلا دوست نداشتم حرف بزنم و از حرف زدن می ترسیدم یه وقت درباره درس باهام حرف بزنن. درسم تو مدرسه هم خیلی خوب بود. این مدت خیلی از دفعات پوچی و حس این که زندگیم بده و هیچ کاری نمی تونم براش بکنم خیلی می یومد سراغم.