يا راوي حكي حكاية
مادابك تكون رواية
حكي لي على ناس الزمان
حكي لي على ألف ليلة وليلة
وعلى لنجة بنت الغولة
وعلى ولد السلطان
حانجيتك مانجيتك
دنا بعيد من هادي دنيا
حاجيتك ماجيتك
كل واحد منا في قلبه حكاية
حكي وانسى بلي احنا كبار
في بالك رانا صغار
حكي لنا على الجنة حكي لنا على النار
على طير عمره ما طار
فهمنا معانى الدنيا
يا راوي حكي كما حكوا لك
ما تزيد ما نقص من عندك
كاين نشفوا على بالك
حكي لنسينا في هاد زمان
خلينا في كان يا ما كان
💢ای قصه گو! برای ما قصه ای بگو...
آن را افسانه کن...
از مردمی بگو که زمانی بودند...
از هزار و یک شب..
از *لنجه* دختر غول بگو
و از پسر سلطان...
حاجیتک ماجیتک*پیشت آمدم...پیشت نیامدم*( عبارتی معروف برای آغاز کردن قصه نظیر: یکی بود ...یکی نبود در فارسی )
ما را از این دنیا و زمانه دور کن...
هر کدام از ما در قلبش قصه ای دارد...
حكي وانسى بلي احنا كبار
في بالك رانا صغار
حكي لنا على الجنة حكي لنا على النار
على طير عمره ما طار
فهمنا معانى الدنيا
💢قصه بگو و فراموش کن ما بزرگ هستیم...
در خیالت ما را کودک تصور کن...
برای ما از بهشت و جهنم بگو...
از پرنده ای که هرگز در عمرش پرواز نکرد...
معانی دنیا را به ما بفهمان...
يا راوي حكي كما حكوا لك
ما تزيد ما نقص من عندك
كاين نشفوا على بالك
حكي لنسينا في هاد زمان
خلينا في كان يا ما كان
💢ای قصه گو! برای ما نقل کن همانگونه که برایت گفتند..
از خودت آن را کم و زیاد نکن...
ما آنچه در درون و ذهنت تست، میبینم.
قصه بگو تا فراموش کنیم این زمانه را...
ما را در عالم" یکی بود...یکی نبود"رها کن!
ترجمه از زهرا گلابی زاده