طرفداری- آیا وست هم به روزهایی بازخواهد گشت که پسرانی از جنس خود باشگاه برایش تا آخرین قطره عرق تلاش می کردند و تنها امیدشان بالا بردن وست هم در انگلیس بود؟ به نظر نشدنی می آید اما دلیل هم نمی شود با بهت و تعجب به آنچه بر سر این آکادمی آمد، نگاهی نیندازیم.
این روزها کمتر تیم انگلیسی پیدا می شود که به ایده خرید بازیکنان کمتر از 10 میلیون پوندی فکر کند و حتی این تفکر، موجبات پوزخند هواداران و سران باشگاه را می شود. در چنین دورانی، تصور تیمی که فقط از جوانان منطقه خود تشکل شده، به یک خیالپردازی رمانتیک نومیدانه شبیه است. طی دهههای اخیر، تیم هایی بودهاند که مثل وست هم به آکادمی خود بیشتر تکیه کرده و ستاره هایی ساختهاند. روزهایی که پول حرف اول را نمی زند و همه چیز را عوض نمی کرد. بازیکنان جوانی که قادر بودند با بهترین مربیان کشور کار کنند.
بدون شک وست هم آغازگر این راه بود. روزهایی را می توان به یاد آورد که هرچه در دست داشتند، به میدان می فرستادند. نه خبری از هزینههای میلیون پوندی بود و نه خریدهای بی مورد. هرکه در تمرینات حضور داشت، با نهایت تلاش سعی می کرد در روز بازی هم خودی نشان دهد. البته پشت این تصمیم، یک راز بزرگ نهفته بود که نیم نگاهی به آن می اندازیم.
وست هم ورشکسته شد. رسما با افت شدیدی مواجه شد و یک تصمیم باید اتخاذ می شد؛ تصمیمی که باید آینده باشگاه را تحت تاثیر می گذاشت. این ایده توسط تد فنتون مطرح و پروسه ساخت و ساز آکادمی در 1950 توسط خودش این شخص، استارت زده شد. بازیکنان در مقابل استادیوم، در کافهای به نام «کافه کاستاری» می نشستند و با صرف یک وعده غذای گرم و قهوه، به بحث های تاکتیکی می پرداختند. حتی تحلیل های مربوط به بازی ها در آنجا انجام می شد.
بسیاری از بازیکنان رسما برای خود مربی و مدیر شده بودند و این داستانی است که اکثرا هواداران چکشها به خوبی به یاد دارند. آن ورزشگاه، بخشی از پروژه احیای دوباره وست هم بود. گرچه ریو فردیناندها، فرانک لمپاردها و باقی ستارگان برای جستجوی بخت و اقبال خود آپتون پارک را ترک کردند اما زندگی جریان داشت. یک ادعای قدیمی وجود دارد که وست هم اگر ستاره هایش را نگه می داشت، یکی از بهترین تیم های قرن جدید نام می گرفت. یادتان نرود آن ها بازیکنان بسیار بزرگی پرورش دادهاند و این باور، اصلا بی جا نیست. فشارهای اقتصادی و سقوط ها، چکش ها را تحت فشار گذاشت. آن ها مجبور شدند از شکل «قدرتمند» خود فاصله گرفته و بیشتر آینده نگر باشند. ستاره های آپتون پارک با قیمت های هنگفت به تیم های دیگر می رفتند و ستاره بعدی در آکادمی ساخته می شد تا سرنوشت مشابهی را تجربه کند.
این سیستم اصلا اشکالی ندارد، در واقع حتی سیستم خوبی است اما نگرانی اصلی اینجاست که آن ها اخیرا در پرورش بازیکن به مشکل خوردهاند. آن ها دو فصل پیش 90 میلیون پوند برای خرید بازیکنان جدید هزینه کردند که انتظارات از آن ها بالا بود اما در نهایت فقط نومیدی نصیب آن ها شد. شاید بار دیگر به آن ها اثبات شد که اعتماد به جوانان، بهترین راه است. وست هم که به مسابقات اروپایی راه یافته بود، مقابل آسترا گورگو با ناامیدی هرچه تمام شکست خورد. به نظر می آمد هویت این تیم گم شده است و هوادارانی که به لندن استادیوم می رفتند، این را حس می کردند. همچنین جر و بحث دیمیتری پایه با سرمربی تیم که منجر به جدایی پایه شد، نارضایتی ها را پیش آورده بود.
معمار و پایه ریز طرح جدایی از بولین یعنی پیت مِی، احساس می کرد سم آلاردایس عاملی است که باعث شده در چهار سال آکادمی وست هم نابود شود. «قطعا در سیستم رشد و پرورش جوانان تیم یک افت و عیبی وجود داشت و به نظرم آلاردایس استفاده از جوانان را یک ریسک بزرگ می دانست. او را عامل افت سیستم آکادمی تیم می دانم. این برای شخصی که سال هاست در فوتبال حضور دارد، یک عیب است. او به بورک فرصت بازی نداد اما همین بازیکن به بردفورد رفت و درخشید. اسلاون بیلیچ بیشتر علاقه داشت به بازیکنان جوان فرصت بازی دهد. او به آکسفورد میدان داد، آن هم مقابل آرسنال در امارات و دیدید که واقعا هم نمایش خوبی از خود برجای گذاشت. گاهی هم از جاش کولن روی نیمکت استفاده می کرد.
در بازی های لیگ اروپا هم بازیکنانی چون مارکوس براون کمی تجربه کسب کردند. البته بسیاری از جوانان هم خارجی هستند، مثل دومینیگوس گینا از پرتغال، مارتین ساموئلسون از نروژ و ادمیلسون فرناندس از سوئیس. تونی مارتینز هم بازیکن خوبی است. جیمز تامکینز، فردی سیرز و جونیور استانیسلاس آخرین استعدادهای رشد یافته در آکادمی هستند. هواداران هیچوقت قهرمان «جام قهرمانان 1956» را فراموش نمی کنند، زیرا همه عاشق آن هستند شخصی را ببینند که از دلِ خود هواداران بیرون آمده است.»
تنها یک نگاه به ترکیب بازیکنان این تیم، موضوع را آشکار می کند که فقط مارک نوبل محصول آکادمی باشگاه است. تامکینز که جوانی بااستعداد بود، راهی کریستال پالاس شد و درخشید. استانیسلاس به بورنموث رفت و جایی در ترکیب اصلی برای خود پیدا کرد. سیرز هم در ایپسویچ تاون به بازی های خوبش ادامه می دهد. در واقع آکادمی وست هم اصلا بد نیست و حتی خوب است اما این بازیکنان آیا اصلا فرصت پیدا خواهند کرد در ترکیب اصلی بازی کنند؟ چطور می توان چشم به درخشش بازیکنانی پوشاند که می توانند دیمیتری پایه بعدی یا هکتور بیرین بعدی باشند؟
هیچ حسی مبنی بر این مورد که چکش ها دوباره به سیستم پایه خود اهمیت خواهند داد، وجود ندارد. حتی مشخص نیست این میزان توجه کافی خواهد بود تا پایه، کین، بیرین و ستاره های آینده را به این باشگاه بکشاند یا خیر. باید به جوانان فرصت داد، مخصوصا جوانانی که به این باشگاه علاقه دارند. وست هم تیم کم هواداری نیست. این اشتباه می تواند یک اشتباه بزرگ باشد. بورنموث می تواند الگوی خوبی برای وست هم باشد که از جوانان خود استفاده کنند. البته مربیان در این بین بیشترین اهمیت را دارند. اشخاصی مانند مائوریسیو پوچتینو و آنتونیو کونته نشان دادهاند شخصیت کافی برای کار کردن با این جوانان را دارند.
تیم اورتون با چند بازیکن جوان در خط میانی، به پیشرفت ادامه می دهد. وست هم دقیقا با یک حرکت مشابه شاید بتواند حتی پتانسیل بیشتری نسبت به رقبا داشته باشد. همانطور که اشاره شد، همه چیز به اراده و شخصیت درست مربی برمی گردد. اشتباه نکنید، منظور این نیست که باید آکادمی ستون اصلی تیم را تشکیل دهد، خیر. راه های بهتری برای نشان دادن اهمیت به جوانانی که سال ها، ماه ها، روزها و ساعت ها تمرین می کنند تا به آرزوی خود دست یابند، وجود دارد.
آیا چیزی که این روزها شاهد هستیم، حاصل بی تفاوتی سم آلاردایس بود؟ آکادمی فوتبال یک باشگاه، بخش بزرگی از تاریخ آن باشگاه محسوب می شود. این چیزی است که به عنون میراث باقی می گذارند و ارزش های یک باشگاه را نشان می دهد. باعث تاسف خواهد بود که این جوانان نتوانند نام خود را در تاریخ باشگاه ثبت کنند. وست هم جوانان بسیاری دارد و عدم استفاده از آن ها، یک خیانت بزرگ به این شهر و جوانانش محسوب می شود.
▬ برای خواندن سایر قسمتهای مجموعه داستان آکادمی ها، روی برچسب این مجموعه یادداشتها کلیک کنید.