امروز سالگرد شروع جام جهانی روسیه است. به این مناسبت نگاهی داریم به تیم ناکام جام جهانی روسیه که همچون تیم 1938 بسیار پر امید به جام جهانی نگاه می کرد ولی هر دو تیم تنها حسرت درو کردند و بدترین نتایج تاریخ مانشافت در جام جهانی توسط این دو تیم رقم خورد.
ژرمنها در جام جهانی 1934 با تیمی بسیار جوان که میانگین بازی ملی آنها در طول جام کمی بیش از شش بازی ملی و سن آنها 23.8 سال بود، تحت هدایت اتو نرز، نخستین سرمربی تاریخ مانشافت (1926 تا 1936)، توانستند در خاک ایتالیا به مقام سوم برسند. پس از اینکه در 1936 زپ هربرگر افسانه ای و خالق معجزه برن (جام جهانی 1954 سوئیس) که پیش از این دستیار اتو نرز بود، جای وی را گرفت، نازیها (که از 1933 در آلمان به پیروزی رسیده بودند) از وی کمتر از قهرمانی جهان نمی خواستند.
هیتلر هم همچون موسیلینی علاقه داشت از ورزش و بخصوص فوتبال برای پیشبرد دستگاه تبلیغاتی خود کمک بگیرد. داستان المپیک برلین 1936 به جهانیان نشان داد نژادپرستی تا چه حد در آلمان علنی است و جهان از این آلمان مغرور، مقتدر و خود برتر بین احساس خطر جدی نمود. در دوران جنگ جهانی دوم بازیکنان و تیمهایی که بر آلمانها غلبه می کردند، غالبا تاوان سختی می پرداختند. از جمله ماتیاس سیندلار افسانه ای که به بهانه کهولت سن حاضر نشد برای نازیها به میدان برود و بعد ها گفته شد او و همسرش توسط نازیها با گاز مونو اکسید کربن خفه شده اند. داستانهای بسیار زیادی در باره فوتبالیستها و تیمهایی وجود دارد که تسلیم خواهشهای مقامات نازی نمی شدند. البته در حکومتهای دیکتاتوری که جریان آزاد اطلاعات وجود ندارد و سانسور شدید حاکم است، چنین شایعاتی طبیعی است که در پس سرماخوردگی هر سلبریتی منتقد و حتی غیر منتقد در جامعه شیوع یابد. اما همانطور که بعید است تمام این شایعات حقیقت داشته باشند، تقریبا هم محال است هیچیک از این موارد بسیار متعدد، هیچ رگه ای از حقیقت نداشته باشند. غرض نه نتیجه گیری درباره مرگ سیندلار و سایر ورزشکاران و روزنامه نگاران و سایر سیاستمداران منتقد نازیها که شرح دادن دوره ای است که هربرگر سکاندار تیم ملی آلمان شد.
به هر حال هربرگر میدانست نازیها از او فقط پیروزی می خواهند، نه چیزی کمتر. شش بازی اولیه در همان سال 1936 با دو برد، دو مساوی و دو باخت پایان یافت. اما تیم از ابتدای 1937 به تیمی بدل شده بود که سران نازی می خواستند. اگر چه نخستین بازی سال را با تساوی 2-2 مقابل هلند به پایان رساندند، اما پس از آن در ده بازی پیاپی پیروز شدند. مهمترین آنها برد 4-0 مقابل فرانسه در اشتوتگارت، برد 8-0 مقابل دانمارک در "برسلاو" (برسلاو 11)، برد 5-0 مقابل سوئد در انتخابی جام جهانی 1938 در آلتونا (نزدیک هامبورگ) می باشد. پیروزی مقابل لوکزامبورگ 3-2، بلژیک 1-0، سوئیس 1-0، لاتویا 3-1، فنلاند 2-0، استونی 4-1 و نروژ 3-0 که دو بازی آخر هم در انتخابی جام جهانی حاصل شد، ژرمنها را نسبت به فتح جام جهانی 1938 فرانسه بسیار امیدوار کرد. اما همچون جام جهانی 2018 که پیش از جام هواداران مانشافت صحبت از 4 ترکیب برای فتح عنوان های اول تا چهارم جام جهانی داشتند، 1938 نیز همچون سایر سالهای منتهی به 8 برای ژرمنها خوش یمن نبوده است.
در 2018 دخالت فوتبال در سیاست و عکسهای مسوت اوزیل و ایکای گوندوگان با دیکتاتور ترکیه (لقبی که بسیاری روزنامه نگاران ترک به اردوغان داده اند و وی را با هیتلر مقایسه کرده اند) اگر تنها عامل ناکامی ژرمنها در روسیه نبود، قطعا در بهم ریختن تمرکز تیم و عدم اتحاد بین مهاجران و ژرمنهای اصیل نقش پر رنگی داشت. در 1938 اما هیتلر شخصا با دخالت در فوتبال یکی از بهترین نسلهای آلمان را از رسیدن به موفقیت دور نمود. 4 بازیکن اتریش در جام جهانی مقابل سوئیس که نخستین بازی آلمان در جام بود، برای نخستین بار در ترکیب آلمان به کار گرفته می شدند. بازیکن پنجم هانسی پسا بود که تنها دومین بازی ملی اش را برای مانشافت انجام می داد و در دقیقه 96 هم اخراج شد. هر 5 بازیکن چندین بار قبلا برای تیم ملی اتریش بکار گرفته شده بودند. کاپیتان ژرمنها در این بازی هانس ماک بود که برای نخستین بار برای مانشافت به میدان می رفت و یک اتریشی بود. بنظر می رسید کاپیتان از برلین دیکته شده باشد تا تاکیدی باشد بر "آنشلوس" یا اتحاد آلمان و اتریش. علت اینکه در جام جهانی 1938 پانزده تیم به میدان رفتند همین است که تیم شانزدهم یعنی اتریش، عملا توسط آلمان بلعیده شده بود.
در بازی دوم تغییراتی صورت گرفت. سه بازیکن دیگر اتریش برای نخستین بار به میدان رفتند تا در کنار دروازه بان، رفتل و مهاجم اتریشی، هانه مان، باز هم تعداد پنج اتریشی را در کنار شش آلمانی تداعی کند. این بار کاپیتان، فریتز زپان بود که در بازی اول اصلا به بازی گرفته نشد ولی با 30 بازی از رکورد داران کاپیتانی در مانشافت است و در جام جهانی قبلی تحت هدایت اتو نرز هم کاپیتان مانشافت بوده است. عدم بکار گیری همزمان دو کاپیتان در جام جهانی، ضرب المثل "دو کاپیتان در ترکیبی نگنجند" را تداعی می نماید. به هر حال بنظر می رسد بجز عدم هماهنگی بین اتریشیهایی که اولین یا نهایت دومین تجربه خود را در ترکیب آلمان سپری می کردند، رقابتهای پنهان بین اتریشیهایی که دلشان نمی خواست کشورشان توسط کشور دیگری بلعیده شود و ژرمنهای مغرور و خود برتر بین هم وجود داشته که تیم را از مسیر موفقیت و اتحاد دور کرده است.
جام جهانی 1938 نخستین باری بود که ژرمنها به دور یکچهارم نهایی نمی رسیدند و در همان دور اول یعنی مرحله یکهشتم نهایی (در آن زمان جام جهانی بدون دور گروهی و بصورت تک حذفی انجام می شد) حذف می شدند. تیمی که نتایج بسیار خوبی در سال 1937 کسب کرده بود و در 11 بازی، 10 برد و یک تساوی بدست آورده بود و همه با توجه به اینکه تیم از 1934 با تجربه تر است، انتظار داشتند دستکم جزو سه تیم برتر جام باشند.
در جام جهانی 2018 هم امیدها از تیم یواخیم لوو بسیار بالا بود. چرا که لوو بدون ستاره های اصلی و با یک مشت جوان که رویهم 71 بازی ملی و 8 گل ملی داشتند بسته شد تا پس از بازی دوستانه با دانمارک و بازی انتخابی با سن مارینو به مصاف پرتغال قهرمان یورو 2016 همراه با کریستیانو رونالدو، شیلی قهرمان کوپا امریکا 2015 و 2016 همراه با الکسیس سانچز، مکزیک و روسیه برود. تنها رونالدو در آن زمان 139 بازی ملی و 73 گل ملی داشت. مسئولان روس از این شاکی بودند که مردم روسیه می خواهند ستاره های آلمانی را ببینند و لوو مغرورانه پاسخ داد مردم روسیه می توانند در تابستان 2018 ستاره های آلمانی را ببینند. به هر حال جوانان آلمانی که تازه نیمی از آنها با غلبه بر اسپانیا فاتح یورو زیر 21 سال شده بودند با یک ترکیب ناشناخته و جوان فاتح جام کنفدراسیونها شدند. همه انتظار داشتند دستکم ژرمنها مثل همیشه، حتی وقتی مثل سال 2002 هیچکس روی آنها حساب نمی کرد، دستکم جزو سه تیم پایانی باشند. تیم لوو در سال 2017 در پانزده بازی، یازده برد و چهار تساوی کسب کرده بود. هم چنین از شکست در یورو 2016 مقابل فرانسه میزبان تا شکست در بازی دوستانه مقابل برزیل در بیست و دو بازی، شانزده برد و شش تساوی کسب نموده بودند و هرگز شکست نخورده بودند (رکورد شکست ناپذیری ژرمنها البته 23 بازی (فقط یکی بیشتر از لوو و شاگردانش) است که بین ژوئن 1978 و ژانویه 1981 توسط یوپ دروال بدست آمد). شاکردان لوو در هر ده بازی انتخابی جام جهانی پیروز شدند و با 43 گل زده و تنها چهار گل خورده جزو مدعیان پر امید جام به شمار می رفتند.
در زمان قرعه کشی هم آلمان با مکزیک و کره جنوبی همگروه شدند که نه خودشان در دیدارهای رسمی توانسته بودند ژرمنها را شکست دهند و نه تیمی از کنفدراسیون آنها توانسته بود در جام جهانی مانشافت را شکست دهد. سوئد هم که غالبا اگر چه رقیب سر سختی بود، ولی در نهایت سر تسلیم را در برابر آنها فرود می آورد. ژرمنها با اتکا به بازگشت ستاره هایشان و ترکیب جوانانی که حالا برای خودشان ستاره شده بودند و همه یا تجربه فتح جام جهانی را داشتند یا تجربه قهرمانی کنفدراسیونها را و یا تجربه فتح یورو زیر 21 سال را می خواستند هرچه زودتر رقبای خود را در دور بعد شناسایی کنند. برزیل، بلژیک، انگلیس، فرانسه، آرژانتین و ... . آنها هرگز تصور نمی کردند با حذف از جام جهانی آنهم در دور گروهی (که برای مانشافت اولین بار بود که اتفاق می افتاد)، با سر افکندگی راهی کشورشان شوند. دلایل زیادی از اتفاقات سیاسی و عکس انداختن با اردوغان، تا اختلافات مهاجران و ژرمنها، اختلاف فاتحان کنفدراسیونها و فاتحان جام جهانی، دعوا بر سر بازوبند کاپیتانی، دعوا بر سر دروازه بانی، بی انضباطی و بردن کنسول و قلیان، شب زنده داری و ... مطرح شدند. اما به هر حال اصل ماجرا که حذف تلخ ژرمنها را رقم زد، تغییر نمی کند.
البته ژرمنها همیشه بر می گردند. قویتر از همیشه. این بار نیز ما به انتظار بازگشت پر شکوهشان می مانیم.