وقتی بازیهای بد یووه رو در این فصل نگاه می کردم و سعی در تحلیلش داشتم، نمی دونستم باید سر مربی خراب کنم یا بازیکنها. اما چیزی که خیلی زیاد توی چشم می زد این بود که بازیکنهای یووه به شدت بی علاقه و از سر دل سیری بازی می کردن، انگار که خیلی هم براشون مهم نبود که بازی رو ببرن یا ببازن. وقتی به بازیهای مثل دو بازی با آژاکس مخصوصا بعد از گل یووه نگاه می کنید، میبیند که بازیکنها دیگه انگیزه ای برای ادامه کار ندارن و منتظرن ببینن که چه اتفاقی میافته.
شاید از مهمترین دلایل این موضوع ضعف مربی به نظر برسه. مربی باید توانایی ایجاد انگیزه و هیجان رو در بازیکنها داشته باشه و بهشون یادآور بشه که هر بازی داستان خودش رو داره و بازیکنها هیچ وقت جایگاهشون ثابت نیست. نمونه بارز این موضوع هم کلوپ مربی لیورپول هست که شور و هیجان رو در هر بازی و بعد هر باخت به بازیکنهاش تزریق می کنه و در طور بازی حس می کنی داره داخل زمین بازی میکنه.
کلا قصد نداریم تمام توانایی های الگری خصوصا در مورد تغییرات سیستم و سازگاریش با شرایط تیم رو زیر سوال ببرم اما همونطور که آریگو ساکی هم گفته محتاط بودن بیش از اندازه الگری بلای جون یووه در اروپاست. بازیهای بی روح، کم گل، بدون مالکیت بالای توپ و پاسهای زیبا (چیزی که برعکسش زیاد از آژاکس دیدیم) واقعا در طی فصول آزاردهنده و خسته کننده بود، واقعا در یک زمانهایی از بازی میشد تماشای بازی رو رها کرد و مشغول انجام کار دیگه بود و چیزی رو هم از دست نداد.
البته واقعیت اینکه که هر سیستمی بعد از صعود و پیمودن مسیر در یک راه رکود دچار افت میشه که این در تمامی سیستمها ناگزیره و نمونش میشه رئال مادرید رو نام برد. اما راه حل اصلی برای جلوگیری از چنین افتی، معمولا تغییر در ساختار سیستم و ایجاد عواملی برای جهش مجدد و یا حداقل ایجاد رشد نسبی دوباره است.
به نظر می رسه با توجه به تغییرات در ساختار مدیریت و عملکرد خوب اون طی سالها، در حال حاضر می بایست توجه رو به تغییر در تیم معطوف کرد که این تغییرات می تونه در مربی و بازیکنها باشه.
- مربی تیم الگری همونطور که ذکر شد بسیار محتاطه و در مقاطعی از بازی فقط سعی می کنه که بازی رو بگذرونه و از ایجاد تغییرات برای رسیدن به بهترین حالت تیم می ترسه.
استفاده از بازیکنهای کم راندمانی مثل دیشیلیو و تاکتیکهای کم ریسک که واقعا خسته کننده و تکراری شده. به طور مثال بازی با آژاکس بازیکنهای آژاکس با پاسکاریهای زیبا و پشت هم و دریبلهای به جا و کم، به راحتی بازیکنهای یووه رو از پیش رو بر می داشتن و خدشون رو به محوطه جریمه می رسوند. ولی یووه حتی در خونه خودش از رسیدن به محوطه جریمه و زدن شوت به سمت دروازه هم عاجز بود. این مورد در بازیهای لیگ هم به کرات در مقابل تیمهای مثل آتالانتا، ناپولی و سایر تیمهای هجومی دیده شد که نشان از کم ریسک بودن الگری و تزریق این روحیه در تیم داره، همونطور که در جایی از بازی اول با اتلتیکو بابت این موضوع با رونالدو بحثشون شد.
به نظر می رسه، یووه با الگری به آخر خط رسیده و این موضوع با تعویض الگری می تونه مرتفع بشه. اما مشکل اصلی در اینجا انتخاب یک مربی خوب، تاکتیک پذیر، شجاع و از همه مهمتر هجومی هست.
شاید کسی که به موارد فوق تطبیق داشته باشه باشه بتونیم به یورگن کلوب و گواردیولا اشاره کنیم که هر دو تحت قرارداد با تیمهاشون هستن و استخدامشون کار بسیار مشکلیه. گزینه های مثل کنته هم اونقدر به سیستم دفاعی خودشون و تکیه به زد حمله ها اصرار دارن که اصلا به شخصه هیچ ارجحیتی برای جاگزینیشون با الگری نمی بینم.
شاید پیدا کردن یک مربی که در تیم کوچکتری عملکرد خوبی داشته و نشون داده که مربی شجاع و با دانشیه بتونه یک راهکار باشه که البته ریسکهای خودش رو هم داره.
- در خصوص بازیکنها، تیم باید تکلیف خودش رو روشن کنه، یک سری از بازیکنها که در طول فصل به دلایلی از جمله مصدومیت و یا کارایی نداشتن در سیستم هیچ کار خاصی انجام نمیدن و یا مربی از ترسش بهشون بازی نمیده که فقط اسمشون در تیم هست و تأثیر نهایی ندارن.
در خط دفاع بازهم سمت راست مشکل اصلی تیم بود، عملکرد سینوسی کانسلو و ضعف مفرطش در دفاع و همچنین عملکرهای فاجعه بار دیشیلیو در بازیهای مختلف هیچ انتخاب مناسبی رو پیش رو نگذاشته.
در قلب خط دفاع بالا رفتن سن دفاعهای قابل اعتماد و مصدومیتهاشون در کنار عدم توانایی بونوچی در رهبری خط دفاع و مستحکم نبودن روگانی به دلایلی از جمله عدم توانایی و یا بازی ندادن کافی بهش، تیم رو حسابی دچار مشکل کرده و نبودن چیلینی در هر بازی یووه رو با مشکلات مرگباری روبرو می کنه.
در خط هافبک نبود بازیکنهای خلاق با قابلیت حمل توپ بالا و پاسکاری مداوم و ساختن موقعیتهای گلزنی برای مهاجمان، از نقطه ضعفهای عمده تیم در امر گلزنی هست. ضمن اینکه بازیکن همیشه مصدومی مثل خدیرا تقریبا تیم رو با چهار هافبک رها کرده و انتخاب مناسبی جهت تغییر سیستم در هافبک بجا نگذاشته. به نظر می رسه با ورود رمزی می بایست درهای خروج به خدیرا نشون داده بشه و یووه به هر قیمتی شده یک هافبک فانتزی مثل اریکسن تاتنهام به ترکیب اضافه کنه.
در خط حمله یکی از عجیبتری مشکلات پیش اومده که اونم حضور دیبالاست، بازیکن خوبی که دو فصل اخیر مشخص نیست جایگاهش کجاست و یا میشه کجا ازش استفاده کرد. نه یک مهاجم نوک تمام عیاره، نه یک بال فوق العاده و پاسوره و نه بعنوان یک هافبک فانتزی، عمل خوبی داشت. به نظر میرسه شاید قربانی کردن دیبالا و خرید یک بازیکن که بتونه بعنوان یک شماره 10 کامل در هافبک عمل کنه یکی از راهکارهای تیم باشه.
به شخصه بازیهای ژوائو فلیکس رو ندیدم و نمی دونم ارزش 120 میلیون یورو سرمایه گذاری و جایگزینیش به جای دیبالا رو داره یا نه اما خرید بازیکنی از این دست که با نیازهای یووه تطابق داشته باشه ضروری به نظر می رسه.
در نوک خط حمله با توجه به تمدید با مانژوکیچ تیم باید مشخص کنه که موزه کین قابلیت اعتماد کامل رو داره یا نه، اگه یووه به این نتیجه برسه که با این بازیکن آینده تیم خواهد بود، می بایست قرارداش تمدید بشه و بیشتر بازی کنه و در اون صورت دیگه نیازی به خرید یک مهاجم نوک نیست. در غیر این صورت خریدن یک مهاجم نوک جوون و گل زن نیاز مبرم تیم هست.
در کناره ها و در سمت چپ قطعا رونالدو یک انتخاب ناگزیر هست و هر کس در اون قسمت باشه نیمکت نشین رونالدو میشه. البته وضعیت کاستا تو این پست هم کمی ناراحت کننده شده، هم مصدومیتها زیاده و هم مجبوره نیمکت نشین رونالدو بشه.
در سمت راست برناردسکی بازیکن خوب و آینده داریه اما کوادرادو با توجه به بالا رفتن سنش و مصدومیتهای طولانیش میتونه با یک بازیکن جوون و آینده دار که بتونه نیمکت نشین باشه و کم کم پیش رفت کنه جایگزین بشه، هرچند که کوادرادو توانایی های هجومی و دفاعیش زیاده و بازیکنی به این سبک سخت پیدا میشه.
در مجموع مواردی که گفته شد با توجه به ارزیابی از بازیهای یووه در این فصل به نظر میرسه و در صورت تغییر مربی شاید بشه از بازیکنهای کنونی هم بازیهای به مراتب بهتر گرفت. هرچند که خریدهای جدید در خط هافبک و دفاع کاملا ضروی است.
نظر شما چیه