سعیدم ಠಿ_ಠوقتی اون آدم فقیر در اون ثروتمنده رو میزنه , نوکر ثروتمنده درو باز میکنه میگه حاجی ما خودمون اینجا تنور داریم و نون خونه رو خودمون می پزیم , مواقعی هم که شاطرمون رفته مرخصی صبح کله سحر قبل اینکه تو بیدار بشی من خودم میرم دوتا تافتون مشتی از مش رجب میگیرم و آقا میزنن به رگ. نه اینبار و نه هیچ وقت دیگه ای کلون این درو نمی زنی و میری خونت ... ( فان بود داداش , گفتم که اینجوریم ممکنه اتفاق بیافته حالا شما مورد اول رو هم امتحان بکنی ضرر نکردی)