اختصاصی طرفداری- به عنوان یک طرفدارِ قدیمی باشگاه چلسی و حتی دفاعِ سازمان یافته، ژوزه مورینیو خاطرات خوش زیادی را برایم رقم زده است. مورینیو نیازی به اثبات خودش ندارد و حتی اگر از همین حالا تا پایان فعالیت ورزشی اش ببازد، نمی توان تاثیر او در فوتبالِ معاصر را نادیده گرفت. با این حال، سرمربی کاریزماتیکِ پرتغالی، دیگر آن برنده سابق نیست. حالا هر تیمی به رویای شکست دادنِ تیم مورینیو به شکل رویا نگاه نمی کند. چه چیزی باعث می شود که مورینیو، تقدسِ سابق را نداشته باشد؟ من اینگونه فکر می کنم:
۱- مورینیو با پیشرفتِ فوتبال، پیشرفت نکرده است
این ایده را اولین بار سایمون کوپر، در دنیا مطرح کرد و زمان نشان داد که او اشتباه نمی کرد. سایمون کوپر می گوید مورینیو طی سالیان اخیر، توجهی به ترندِ روز فوتبال جهان نداشته و حالا دارد نتیجه اش را می بیند. در واقعیت، چنین چیزی به هیچ وجه دور از ذهن نیست. مورینیویی که خودش زمانی با پورتو، همزمان با مربیان صاحب سبکی مثل اوتو ریهاگل، ترندِ "دفاعِ تیمی در صورت نیاز" را در فوتبال جا انداخت، سالهاست با نسخه تیکی تاکا و در نهایت "تک ضرب تا محوطه جریمه حریف" ارتباط برقرار نمی کند. در ابتدای فصل ۲۰۱۹-۲۰۱۸ اروپا، مورینیو شبیه پیرمردی شده است که در برابر تکنولوژی مقاومت می کند و نمی خواهد تحت هیچ شرایطی افکارش را تغییر دهد.
اگر کتاب مشهور زندگینامه سر الکس فرگوسن را بخوانید، همان کسی که مورینیو قرار بود موفقیت هایش را تکرار کند؛ سرمربی اسکاتلندی به وضوح اشاره می کند که در برهه ای از دهه ۹۰ حس می کند که تفکراتش دیگر در فوتبالِ آن زمان پاسخگو نیستند. فرگوسن تصمیم می گیرد بارها به ایتالیا سفر کند و تاکتیک های یوونتوسِ موفق مارچلو لیپی را بررسی کند. او مدلی بر اساس مدل موفق سرمربی ایتالیایی در اولدترافورد می سازد و حتی یوونتوس را هم در این راه شکست می دهد. این تنها باری نبود که فرگوسن متوجه می شود از ترندِ روز فوتبال جهان عقب افتاده است. او بارها تفکراتش را به روز رسانی می کند و به همین دلیل است که قادر می شود برای سالهای طولانی، منچستریونایتد را به عنوان غول بزرگ بریتانیا در اروپا نگه دارد.
۲- مورینیو اخیرا بیش از حد محافظه کار شده است
سرمربی پرتغالی و کنونیِ شیاطین سرخ تا زمان نگارش این مطلب، همچنان از اصول فوتبالش عقب نکشیده که حتی با بالا رفتن سن، حتی به شدت محافظه کار شده است. مورینیوی جوان که به اروپا نشان داد زمانی که تیمت نیاز دارد، دفاعِ تیمی بهتر از هر چیزی می تواند شما را موفق کند؛ در بسیاری از بازی های لیگ نمی گذاشت تیمش به چنین نیازی برسد. او در دوره اول حضورش در چلسی، بسیاری از بازی هایش را در حالی برد که تیمش به راحتی بر روی دروازه رقبای نه چندان سخت موقعیت ایجاد می کرد. اتفاقی که در تیمِ مورینیوی ۲۰۱۸ رخ نمی دهد.
ژوزه از زمان حضور در مادرید و پذیرفتن ریسک تیم های کهکشانی(از نظر سطح توقع)، احتیاطش را بیشتر کرد و با گذشت زمان، برای جلوگیری از رخ ندادن چیزی که امروزه رخ داده، به شدت محتاط شد. به جز دوره موفق کوتاهی در بازگشت به چلسی(که در مورد آن بیشتر صحبت خواهم کرد)، مورینیو به جایی رسیده است که این روزها برابر تیم های مدعی سقوط هم احتیاط می کند. احتیاطی که در سال ۲۰۱۸، مردود است. در روزهایی که هر ۲۰ تیم حاضر در لیگ برتر به لطف حق پخش بازی ها به حد کافی پول دارند تا چند بازیکن مهم به ترکیب خود اضافه کنند، فضایی که مورینیو به آنها می دهد، برای ضربه خوردن کافی به نظر می رسد. فراموش نکنید که آقای خاص در حال حاضر، از نظر بسیاری از کارشناسان فوتبال، دروازه بانی را در اختیار دارد که بهترین دروازه بان جهان است و ریسکِ حملات حریف را به حداقل می رساند. با این حال، مصرف کردن احتیاطی که لازم نیست و در نتیجه، ناتوانی در خلق موقعیت های زیاد باعث شده که مورینیو نتواند مانند سابق، برنده از زمین خارج شود.
محافظه کاری بیش از حدِ ژوزه مورینیو حتی در لیگ قهرمانان اروپا هم به تیم ضربه زد و منچستریونایتد در برابر سویایی که حال و روز خوبی هم نداشت، به حریف فضا داد و عواقب تلخش را هم چشید.
۳- ستاره های امروزی، دیگر مورینیو را "پدر" صدا نمی زنند
عدم توانایی در قانع کردن ستاره های تیم، چیزی است که خود مورینیو هم به نوعی آن در کنفرانس های خبری یادآور می شود. بازیکنان چلسی در دوره اول حضورش در این باشگاه، مورینیو را "پدر" صدا می زدند. فیلم مشهوری در فضای مجازی وجود دارد که وقتی سرمربی پرتغالی با اینتر فاتح سه گانه می شود و می خواهد با تیم خداحافظی کند، از ماشین پیاده می شود، مارکو ماتراتزی را در آغوش می گیرد و با او گریه می کند. ژوزه به مادرید می رود و فضای باشگاه بزرگ اسپانیایی طوری است که رابطه پدر-فرزندی با ستاره های لوس بلانکوس، شکل نمی گیرد. مورینیو فکر می کند مشکل فقط به رئال مادرید مربوط است و وقتی تیم را ترک می کند، می گوید قلبش تنها برای چلسی و اینتر می تپد.
او به چلسی بازمی گردد. همه چیز احساسی است. استمفوردبریج به شدت دلتنگ مورینیو شده، مورینیو به شدت دلتنگ چلسی است. بازیکنان مشتاق هستند با آقای خاص کار کنند و او مانند همیشه، تغییرات کلاسیک خودش را در ترکیب تیم انجام می دهند. چلسی نتیجه می گیرد و در نهایت در فصل دوم قهرمان لیگ برتر می شود. درست در همان نقطه ای که مورینیو فکر می کند همه چیز به روال سابق بازگشته، همان بازیکنانی که موفق شد متحدشان کند، به او خیانت می کنند. ناتوانی تاکتیکی در خلق موقعیت با نمایش افتضاح بازیکنان همراه می شود، چلسی به سقوط بیشتر از قهرمانی نزدیک است و در نهایت مورینیو اخراج می شود. دیگر مشکل تنها باشگاه نیست، سرمربی پرتغالی نمی تواند به راحتی با ستاره های امروزی ارتباط برقرار کند.
در روزهایی که انتظار می رود جانشین فرگوسن مانند او از گذشته درس گرفته باشد، وی دوباره با ورود به باشگاه جدید شروع به خریدن بازیکن هایی می کند که فکر می کند می تواند با آنها کار کند. هواداران کاملا حامی وی هستند و مدیران منچستریونایتد برای رسیدن به قهرمانی در لیگ و موفقیت های آتی، صدها میلیون پوند هزینه می کنند. پس از چند پنجره نقل و انتقالات، مورینیو ستاره های زیادی مثل پل پوگبا، روملو لوکاکو، الکسیس سانچز، هنریخ مخیتاریان، نمانیا ماتیچ و ۲ مدافع مرکزی که به آنها اعتقاد دارد را به اردوگاه یونایتد می آورد اما اگر ماتیچ را فاکتور بگیریم، سایر خریدهایش او را پدر صدا می زنند؟
شاید در ذهن مورینیو و حتی من، منطقی باشد که بازیکنی که چیزی حدود ۱۱۰ میلیون یورو برای باشگاه هزینه خواهد داشت، از اولین تا آخرین بازی نهایت توانش را برای تیم خواهد گذاشت اما در روزگاری که در تیم سابقِ مورینیو، آلوارو موراتا با ۶۵ میلیون یورو رکورد نقل و انتقالات تاریخ تیم را جابجا می کند اما حتی در زمین طوری بازی می کند که انگار منتظر است بازی هر چه سریعتر تمام شود تا به خانه برگرد و همسرش را در آغوش بکشد، نمی توان از پوگبا انتظار داشت که از لحظه ورود تا ابد با نهایت توان در تیم بجنگد. این واقعیتِ بخش مهمی از بازیکنان امروزی است.
شاید تمام این مشکل در منچستریونایتد به مورینیو منتهی نشود. فضای تبلیغاتی باشگاه که از زمان آمدن وودوارد به اوج خود رسیده، در این مسئله بی تاثیر نیست. تمایل باشگاه به بازیکنانی که می توانند صدها میلیون نفر را در شبکه های اجتماعی سرگرم کنند، اینجا باید ضربه اش را به تیم بزند. مشکل، موقعی که به مورینیو مربوط می شود که او این توان(بخوانید رابطه) را ندارد تا ستاره های چند سال اخیر را قانع کند برای باشگاه عرق بریزند. کاری که مثلا آنتونیو کونته موفق شد در فصل اولش در چلسی انجام دهد اما خودش هم آن رابطه را خراب کرد تا بازیکنانش به او پشت کنند. کاری که کلوپ و گواردیولا به شکل دیگری در حال انجامش هستند اما در شهر منچستر، مورینیو علاقه ای به برقراری ارتباط با این بازیکنان ندارد.
مورینیو تا این زمان حتی از این رویکرد هم عقب نشینی نکرده است. بی دلیل نبود که او در این تابستان به دنبال بازیکنانی بود که مانند ماتیچ همیشه با نهایت توان خود وارد زمین شوند(آرناتوویچ، پریشیچ و حتی ویلیانی که رابطه پدر-فرزندی با وی دارد). مشکل از جایی شروع شد که کوپنِ خریدهای چند صد میلیونی سرمربی پرتغالی، نزد سران یونایتد تمام شده بود و آنها نمی خواستند برای بازیکنان سن بالای مورد اعتماد مورینیو هزینه کنند. مورینیو علاقه ای به مارسیالی ندارد که مشخصا نتایج تیم برایش هیچ اهمیتی ندارد. اگر تحلیل های کارشناسی آقای خاص در جام جهانی ۲۰۱۸ را دنبال کرده باشید، به راحتی متوجه می شوید که بیشتر از تکنیک فردی یا توانایی، سازماندهی تیمی او را به هیجان می آورد. خبرِ خوب برای مورینیو این است که جام جهانی نشان داد که قرار است ترندِ جدید فوتبال، "دفاع تیمی، حمله تیمی" باشد که اجرا کردنش برای او، به مراتب آسان تر از تیکی تاکا و ... است.
ژوزه مورینیو به نظر قبول کرده که باید اخلاق و رفتار ستاره های فانتزی اش را بپذیرد اما مشخص نیست تا چه حد بتواند با آنها ارتباط برقرار کند. او در تیمِ کنونی اش با کمتر بازیکنی حالت پدر-فرزندی دارد. سرمربی پرتغالی احتمالا در حال حاضر ترجیح می دهد ۱۱ جنگجوی متوسط داشته باشد تا اینکه اسیرِ نام و نشان بازیکنانی شود که مجبور است به خاطر به ثمر رساندن گل پنالتی هم از آنها تعریف کند. اما او نمی تواند شرایطِ کنونی را تغییر دهد. این شرایطِ کنونی هستند که مورینیو را به تغییر تشویق می کنند. آقای خاص باید این جو را در اردوگاه تیمش به وجود بیاورد که بازیکنانش با نهایت توان بجنگند. او باید محافظه کاریِ بی مصرف چند ماه اخیر را فراموش کند و به سمت ترندِ جدید فوتبال که به زودی در فوتبال باشگاهی هم خودش را نشان خواهد داد حرکت کند. یک منچستریونایتد با دفاعِ تیمی، حمله تیمی!