🔻خانمی با همسرش گفت این چنین:
که ای وجودت مایه ی فخر زمین! ☺️
🔻ای که هستی همسری بس ایده آل
خواهشی دارم... مکُن هی قیل و قال!😜
🔻هفت سین تازه ای خواهم ز تو!
کم توقع گشته ام در سال نو!😉
🔻سین یک، سیّاره ای، نامش سمند!
تا که در دل هی کنم من آب، قند!🚗
🔻سین دوم، سینه ریزی پُر نگین
تا بَرَد هوش از سر اهل زمین!👑
🔻سین سوم، یک سفر سوی فرنگ
دیدن نادیده های رنگ رنگ...✈️
🔻سین چارم، ساعتی شیک و قشنگ
تا که گویم هست سوغات فرنگ! ⏱
🔻سین پنجم، سمع دستورات من!
تا ببالم من به خود، در انجمن...😌
🔻چون دو سین دیگرش آمد کم او
رفت اندر فکر و اندیشه فرو...🤔
🔻گفت با ناز و کرشمه، که ای عیال!
من کم آوردم دو سین ای خوش خصال! 🙄
🔻گفت شویش: من کنون یاری کنم
با شما البته همکاری کنم! 😇
🔻سین شش، سنگی برای قبر من!
تا ز من عبرت بگیرد مرد و زن! 👫
🔻سین هفتم، سوره ی الحمد خوان...
تا مگر از آن شود شاد این روان!😂