M Mمزه تلخ يك رويايي نابود شده؛ آيا هواداران ميلان مالديني را بخشيده اند؟
فینال لیگ قهرمانان سال 2005 بهتر از آن نمی توانست برای مالدینی شروع شود. در اولین دقیقه بازی، پائولو مالدینی با یک والی زیبا دروازه لیورپول را گشود تا میلان را در راه رسیدن به هفتمین قهرمانی لیگ قهرمانان پیش بیاندازد. در آخر نیمه اول بازی 3-0 شده بود. به نظر می رسید مالدینی تا حداکثر یک ساعت دیگر پنجمین قهرمانی لیگ قهرمانان را به دست بیاورد. با وجود شکست دردناک میلان و کامبک مفتضحانه لیورپول، مالدینی به بازیکنانش افتخار می کرد. او بعد از بازی عنوان کرد:«ما خیلی خوب بازی کردیم. خیلی بهتر از لیورپول ولی فوتبال همین است.» فردای این مصاحبه با فرود آمدن هواپیمای میلانی ها در فرودگاه مالپنسا، عده ای از اولتراها که از سخنان کاپیتان ناراضی بودند به استقبال تیم رفتند و به شیوه خود به آن ها خوشامد گفتند. با بالا گرفتن درگیری های لفظی، مالدینی بر می گردد و هوادارن میلان را «مزدور و بخیل» خطاب می کند که به خاطر پول توسط کسی [بخوانید بارسی] اجیر شده اند تا او را اذیت کنند. کلماتی که انگار هیچگاه از خاطر هواداران میلان پاک نشد. دو سال بعد، میلان در پایتخت یونان، انتقام اتفاقاتی که در استانبول رخ داده بود را گرفت. پائولو مالدینی، برای بار پنجم جام را بالا برد و در ادامه نیز با شکست دادن بوکاجونیورز شگفت انگیز قهرمان دنیا شد.
با این حال فصل بعد در میلانلو اوضاع جالب نبود. هر چند رقابت با تیم همشهری یعنی اینتر هم مایه دردسر بود اما بیشتر از هر چیزی، درگیری های درون خانوادگی میلان را از هم می پاشاند. بنرهای متعدد هوادارانی که به سیاست های خرید برلوسکونی اعتراض داشتند، سرتاسر سن سیرو را پوشانده بود. هوادارن اعتقاد داشتند برلوسکونی با خرید بازیکنان اسمداری که فوتبالشان تمام شده، آینده باشگاه را به خطر انداخته است. در حالی که هوادارن هر بازی بنرهای معترضانه به برلوسکونی را به ورزشگاه می آوردند و برای آینده باشگاهشان نگران بودند، فصل نهایی مالدینی در سن سیرو فرا رسید. میلان 2 بازی ابتدایی خود را به بولونیا و جنوا باخته بود و از آن طرف اینتر مورینیو را آورده بود که هواداران میلان را عاصی کرده بود. هرچند بعد از این 2 شست 3 پیروزی پیاپی از راه رسید که سومی، برتری مقابل افعی های گرسنه بود. برتری ای که با ضربه سر رونالدینیو به دست آمده بود. زمان فرا رسیدن دربی دلامادونینای برگشت، فشارها برگشته بودند. کاکا در آستانه پیوستن به تیم منچستر سیتی قرار داشت. میلانی ها بارها در تمرینات او را دوره کرده بودند و ملتمسانه از او خواسته بودند تا انتهای فصل دست نگه دارد. با ماندن کاکا بار دیگر میلانی ها فرصت داشتند که به دغدغه اصلیشان بپردازند یعنی سیاست هایی که بازیکنان تمام شده ای مانند رونالدو نازاریو و رونالدینیو را به سن سیرو آورده بود. مالدینی اما تا آخرین لحظات فوتبالش از برلوسکونی حمایت کرد.
به هر حال دربی برگشت فرا رسید و پیروزی 2-1 اینتر، کورسوی امید میلان برای اسودتو را به کلی کور کرد. چند هفته بعد، وردربرمن میلان را از اروپا هم حذف کرد و با شکست مقابل لاتزیو و حذف از کوپا ایتالیا، فصل نحس میلان تکمیل شد. میلانی که سال قبل قهرمان لیگ قرهمانان شده بود و مثل الان به رتبه های 7-8 جدول عادت نداشت، فصل بدون جام را ناکامی به حساب می آورد. میلان در ادامه بازی های خوبی از خود نشان داد و برای قطعی کردن جایگاهش در بین سه تیم برتر، به یک پیروزی از دو بازی انتهایی نیاز داشت. رم در سن سیرو و فیورنتینا در آرتمیو فرانکی.
آخرین بازی مالدینی در سن سیرو، بازی مهم میلان در مقابل رم بود. این بازی همچنین 900امین بازی او برای روسونری بود. وقتی نیلز لایدهولم سوئدی، مالدینی را برای اولین بازیش با پیراهن سرخوسیاه فراخواند، پائولتو تنها 16 سال سن داشت.شاید نابغه سوئدی از همان ابتدا می دید که در 24 سال آینده، مالدینی 5 قهرمانی لیگ قهرمانان، هفت اسکودتو و یک جام حذفی با میلان کسب می کند. مضاف بر این ها سه جام بین قاره ای و پنج سوپرکاپ باعث شد مالدینی به هر آنچه که می شد در فوتبال باشگاهی رسید برسد. همه این سال ها، مالدینی فرمانده ای بود که همواره میلان را در اولویت قرار داده بود. هیچوقت تمایلاتی شخصی نداشت. علاوه بر این ها او از سلاله ای میلانی بود. پدرش، چزاره، عضوی تیمی بود که در سال 1963 بنفیکا را شکست داده بود تا قهرمان اروپا بشود.
وقتی در سال 1998 اولتراهای میلانی با پرتاب اشیا مختلف، بازی میلان در مقابل پارما را به تعویق انداختند، مالدینی علنا در رسانه ها به آن ها حمله کرده بود تا و داشتند چنین هوادارانی را مایه شرم خوانده بود. در انتهای فصل نيز به همراه کوستاکورتا، بعد از قهرمانی از خوشحالی با هوادارن که آن ها را دشمنان درجه یک میلان می دانست پرهیز کرد و مستقیم وارد رختکن شده بود.
با دانستن همه این سابقه ها هم کسی فکر نمی کرد اتفاقی که در بازی میلان-رم افتاد رخ بدهد. می دانیم مالدینی 40 ساله بود و حالا 24 سال از حضورش در میلان می گذشت.
آن روز یکی از گرمترین روزهای سال در میلان بود و اتفاقاتی که بعدا رخ داد آن را گرمتر هم کرد. در حالی که فرمانده برای آخرین بار لشکرش را به صف کرده بود تا وارد میدان شود، بازیکنان رم با لباسی که روی آن «grazie Paolo, grande capitno» نوشته شده بود وارد زمین شدند تا مثل همیشه باکلاس ترین تیم ایتالیا باشند.میلان آن مسابقه را با نتیجه 3-2 باخت اما درام اصلی ماجرا روی سکوها در حال رخ دادن بود. همزمان با بنرهای آنتی برلوسکونی، چند بنر عجیب هم به چشم می خورد.
برای 25 سال خدمت باشکوه، آن هایی را که بخیل و مزدور خواندی از تو تشکر می کنند.
ممنون کاپیتان، در زمین یک قهرمان جاودان خواهی بود اما هیچگاه برای کسانی که تو را ثروتمند کردند احترام نداشتی.
عجیب تر از همه اما بعد از این ها رخ داد. ناگهان لباس شماره 6 فرانکو بارسی پدیدار شد و فریاد های :« تنها یک کاپیتان وجود دارد و آن هم فرانکو بارسی است.» تنها صداهایی بود که به گوش می رسید.
اولتراها سال ها صبر کرده بودند که چنین روزی فرا برسد و دقیقا روزی که او انتظارش را ندارد از خجالتش در بیایند. به نظر کینه شتر در برابر کینه اولتراهای میلان کوچک به نظر می رسید اما بعدها مشخص شد هواداران می خواستند از مالدینی تشکر کنند، آن هم با یکی از آن کورئوگرافی های معروف کورواسود که انگار برلوسکونی و مالدینی مانع آن شده بودند.
بعد از پایان مسابقه مالدینی در مال خونسردی در حالی که به دوربین لبخند می زد گفت:
از این که اصلا شبیه هواداران میلان نیستم به خودم افتخار می کنم
هفته بعد در فلورانس، میلان با گلی که آخرین گل کاکا [ تا قبل از برگشتن دوباره اش] برای میلان بود، فیورنتینا را شکست داد و راهی لیگ قهرمانان اروپا شد و میلان و مالدینی آخرین صفحه از کتاب مشترکشان را نوشتند.