جمله نخ نمای عشق دوران کودکی در روزگاری که دیگر تعصب معنایی ندارد و پول جای همه چیز را گرفته است بدجوری روح و روان فوتبال دوستان را قلقلک میدهد. سالهای سال است که دوره فوتبالیستهایی که اگر پرسپولیس یا استقلال جوابشان میکردند، فوتبال را کنار میگذاشتند تمام شده است.
فلانی، باشگاه قرمز، یک صبح دلانگیز
- خوب خیلی خوشآمدید. خوشحالیم که میخواهید با ما قرارداد ببندید.
- ممنون من از بچگی عاشق تیم شما بودم؛ آمدهام سفید امضا کنم. ( چشم غره دلال - بخوانید اینجنت -)
- خوب ببینید ما آماده پیشنهادی با رقم قرارداد 1 میلیارد تومان به شما هستیم. میدانیم کم است اما سیاست باشگاه ما به هر حال تعدیل قراردادهاست.
- وای خیلی عالیست. از قدیم هم میدانستم پرسپولیس چیز دیگریست. خوب شد به پیشنهاد استـــ...(حرفش را میخورد)
مامانش موهاشو عروسکی شونه کرده....(تلفن همراه بازیکن زنگ میخورد)
صدای پشت تلفن:
- الو. چطوری بزرگوار؟ کجایی؟
-والله پیش چند تا از رفیقا؛ برای امر خیر(به تته پته افتاده)
-ببین بزرگوار. مدیرو راضی کردم که یه میلیارد و 50 بهت بده. با پاداشاش از اینور و اونور میکنه به عبارتی 1 و 100. پاشو بیا ببندیم.
-واااااااااااااااای. خدای من. بگو الان خودمو میرسونم.(گوشی را قطع میکند)؛ آقا من واقعا شرمندهام. یه مشکلی برای مادرم پیش اومده باید خودمو برسونم. فردا همین موقع حتما برای امضا خدمت میرسم.
فردای همان صبح دلانگیز؛ یک روز دلانگیزتر، فلانی در هیات فوتبال
-داداش شرمنده من تا استامپ آبی نباشه مهر نمیزنم.
-آقا نداریم امضا کن بره.
-نمیشه. من از بچگی از رنگ قرمز متنفر بودم. هیچوقت نتونستم با خودکار قرمز بنویسم. حالا که دارم با عشق دوران بچگیم قرارداد میبندم، با قرمز مهر کنم؟ امکان نداره.
-ای بابا؛ علی...!
-یا خدا؛ قرمز بده آقا. کجاست تا انگشت بزنم.
- بابا وایسا یه لحظه؛ اون استامپ آبی رو بیار از تو ماشینت.
-آقا خوب از اول بگو. فکر قلب ما رو نمیکنی؟ (انگشت میزند)
-مبارک باشه آقا. اینم از قراردادت. یه انگشتم اینجا بزن. انشاالله که سال خوبی داشته باشی.
-یه لحظه وایسید ببینم. ای بابا این که همون 950 میلیونه که. پس کو بقیه اش.
-درسته دیگه شما به ازای هر 20 بازی درخشان 20 میلیون میگیری. کلا میشه 1 و 50. (!!!) صلوات بفرست.
-پس 50 میلیون بقیه اش؟ یعنی چه آقا کل لیگ 24 بازیه که. من چجوری...
-علی...!
-باشه آقا قبوله. ما که رفتیم آسیا.
-عزیزم تو اومدی اینجا که بری تیم ملی. میشه. صلوات بفرست.
- علیهمصل....(علی در حال شمردن چک پول)
چند دقیقه بعد؛ رو به روی خبرنگاران:
-بله خدا رو شاکرم که تونستم با تیمی که از بچگی عاشقش بودم؛ قرارداد امضا کنم. به عشق رنگ آبی، سفید امضا کردم تا به هواداران ثابت کنم به خاطر پول به این تیم نیامدم. در یک جمله میتونم بگم واسه عشق تو میدم قلبمو.
هوادارای باشگاه؛ آن طرف هیات فوتبال
-بابا غیرتتو. مرامتو. جیگرتو. خوش اومدی رییس. تو روزگاری که غیرت مرده تو واسه فوتبال ما نعمتی. فلانی باغیرت....فلانی با غیرت
-من عذرخواهی میکنم. من از همه ملت شریف طرفدار این تیم عذرخواهی میکنم.(جمشید مشایخی همان طرف؛ پیش هواداران)
*به همین سادگی تعصب پیراهن در فوتبال ایران خرید و فروش میشود.