طرفداری - مارک اوگدن، تاکتیک نویس مشهور ESPN، در یادداشتی تحلیلی بر دیدار لیورپول و سیتی، این دیدار را جنگ سرمربیانی بدون پلن B توصیف کرد که به سختی می توانند در صورت عدم موفقیت فلسفه مشخص شان، در طول بازی، سرنوشت خود را تغییر دهند.
شب گذشته در آنفیلدِ اروپایی، در عمل همین اتفاق رخ داد. چربش فلسفه یورگن کلوپ بر پپ گواردیولا در تمامی 90 دقیقه واضح بود و طبیعتا در مربیانی که پلن B کمترین جایگاه ممکن را دارد، انتظار تغییر روند در طول 90 دقیقه انتظار غریبی است. آنچه از لحاظ تاکتیکی شب گذشته رخ داد مسئله ای بود که پیش از بازی نیز تمامی تاکتیک نویسان رخ دادن آن از سوی هر دو تیم را با جزئیاتی دقیق پیش بینی کرده بودند.
یورگن کلوپ با رویکرد همیشگی اش در ارائه بازی «Ultra-aggressive» و ارائه سبک «Gegenpressing» مخصوص به خود (توضیح مفصل فنی پیرامون این سبک) در برابر پپ گواردیولا با انبوهی از هافبک های استثنایی در میانه میدان در تلاش برای گرفتن نبض بازی در دست به همراه ارائه ای مخصوص از «Gegenpressing» مخصوص به خودش.
لیورپول با همان 3-3-4 همیشگی کار را آغاز کرد. در شرایطی که امره جان غایب بود، جوردن هندرسون در نقش «Holding midfielder» و کاپیتان تیم رهبری خط میانی را به عهده داشت تا جیمز میلنر با هوش فوق العاده بالا و دست کم گرفته شده اش به همراه چمبرلین (هافبک سابق آرسن ونگر زاییده شده برای اینکه در تیم های کلوپ بازی کند) در کنار او انجام وظیفه کنند. خط جلو خستگی ناپذیر لیورپول نیز همچون همیشه متشکل از مانه، صلاح و فیرمینو بود.
سورپرایزهای برانکو مانند(!) اما از آنِ پپ گواردیولا بود. جایی که او ارائه ای از 1-3-2-4 را به میدان فرستاده بود - البته کاملا احمقانه است که برای گواردیولا صحبت از عدد و سیستمی مشخص شود - اما به هر حال لاین آپی که دست به دست در شبکه های تلویزیونی و سایت های مختلف می چرخید، به همین شکل بود. سورپرایزهای مهم انتخاب لاپورته به جای دلف در سمت چپ خط دفاعی بود و صد البته قرار دادن ایلکای گوندوعان در نقش « Interiore» سمت راست (توضیح مفصل فنی پیرامون این نقش).
در حالی که بسیاری پیش بینی می کردند گواردیولا از رحیم استرلینگ به عنوان یک بازیکن کناری با ویژگی های روتین در سمت راست استفاده کند، او احتمالا از ضعف همیشگی استرلینگ در بازی مقابل هواداران لیورپول ترسید و ترجیح داد با رویکردی محافظه کارانه تر روی به گوندوعان در نقش یاد شده، بیاورد. مسئله ای که تاکتیک نویسان به شدت آن را مورد انتقاد قرار دادند چرا که مشخصا برناردو سیلوا که بازیکن تخصصی برای بازی در این نقش است (توضیح مفصل فنی پیرامون سبک بازی برناردو سیلوا) روی نیمکت قرار داشت.
مطابق انتظار با آغاز بازی و پس از آن که سیتی کمی در یک سوم تهاجمی خود توپ را به چرخش درآورد، آتش بازی لیورپول آغاز شد. نگاه کردن به هر 3 گل لیورپول به خوبی به ما نشان می دهد که کلوپ چگونه با استفاده از 6 بازیکن « Ultra-aggressive » خود توانست با ارائه شیوه همیشگی مجموعه خط میانی و تدافعی سیتی را ناک اوت کند. گل اول روی اصرار باور نکردنی روبرتو فیرمینو در بازپس گیری توپ و اشتباه کایل واکر رخ داد. گل دوم روی تاکید جیمز میلنر برای پیروز شدن نبرد یک در مقابل یک مقابل ایلکای گوندوعان و گل سوم نیز ایضا روی بازپس گیری مجدد توپ توسط لیورپولی ها در مرکز میدان این بار پس از ناکام گذاشتن نیکلاس اوتامندی. یک نسخه سر راست، واضح و مشخص. به همین خاطر بود که ژوزه مورینیو طی 2 سال اخیر مقابل یورگن کلوپ همواره سعی داشت تا توپ را در اختیار او قرار دهد. تصویر زیر وضعیت منچسترسیتی را در بازی شب گذشته در پارامتر از دست دادن مالکیت توپ نشان می دهد. فشار باور نکردنی لیورپولی ها در مناطق گوناگون زمین باعث شد تا در عین ناباوری یاران پپ گواردیولا 37 بار به طرق مختلف مالکیت توپ را از دست بدهند (دایره های آبی) و طبیعی است این عدد در برابر تیمی با خصوصیات فعلی لیورپول خسارت فوق العاده زیادی در پی دارد.
نکته اصلی برای لیورپول در فاز تدافعی در بازی شب گذشته، عملکرد باور نکردنی الکساندر آرنولد بود. در حالی که مدافع راست لیورپول طی بازی های گذشته 45 دقیقه توسط مارکوس رشفورد و 45 دقیقه نیز توسط ویلفرد زاها به شکل های مختلف مورد آزار قرار گرفته بود، 90 دقیقه در برابر یکی از بهترین و با استعدادترین بازیکنانی کناری فوتبال اروپا نمایش خارق العاده ای از خود نشان داد. در شرایطی که سمت راست سیتی در اکثر اوقات به لطف تصمیم گواردیولا در بازی دادن به گوندوعان و فشار مانه روی کایل واکر، خنثی بود و پرس باور نکردنی لیورپول روی هافبک های میانی، دی بروین و سیلوا را از نقاط حساس زمین دور نگه داشته بود، به نظر می رسید تنها این لروی سانه باشد که بتواند طلسم بازی را برای گواردیولا بشکند. با این حال او در برابر بهترین الکساندر آرنولد تمام دوران قرار گرفته بود. تصویر زیر وضعیت این مدافع کناری را در پارامترهای تدافعی نشان می دهد. هفت بار قطع توپ (بیشتر از مجموع 3 مدافع دیگر لیورپول)، 10دفع توپ موثر و 2 تکل موفق، به خوبی نشان می دهد که این بازیکن تا چه اندازه توانسته تاثیرگذار باشد. این تاثیرگذاری زمانی بیشتر می شود که بدانیم بازیکنی همچون لروی سانه در طول 90 دقیقه نتوانست حتی 1 ایجاد موقعیت گل، سانتر موفق و یا حتی ضربه به چارچوب داشته باشد.
نیمه دوم با مصدومیت محمد صلاح و افت بدنی فیرمینو و مانه، طبیعی بود که یورگن کلوپ ترجیح دهد دفاع موسوم به «Defending deep» را اجرا کند. مسئله ای که البته تخصص اصلی او نیز محسوب نمی شد و با وجود مدافعان پر اشتباهی همچون لوورن، موفقیتش در مقابل سیتیِ گواردیولا نیز بسیار بعید به نظر می رسید. با این حال در عین ناباوری مجموعه لیورپول از این حیث نیز خارق العاده بود. بستن فضاها، تمرکز و حضور در زمان و مکان مناسب باعث شد تا پپ گواردیولا در 45 دقیقه دوم حتی از ایجاد یک موقعیت جدی گل نیز عاجز باشد. تصویر زیر وضعیت لیورپول را در نیمه دوم در پارامتر دفع توپ موثر نشان می دهد. 26 دفع توپ موثر از مجموع بازیکنان تیم (دایره نارنجی) در نقاط حساس زمین به خوبی تمرکز و احاطه قرمزها را در نیمه دوم اثبات می کند (احاطه داشتن بر بازی تنها داشتن مالکیت توپ بالا نیست).
علی رغم شکست تحقیر آمیز در بازی رفت، اما برگزاری بازی برگشت در اتحاد و سبک بازی دو تیم و وجود فردی همچون پپ گواردیولا روی نیمکت، به ما می گوید که هنوز هم نمی توان کار این جدال جذاب را تمام شده قلمداد کرد. با این حال نمایش درخشان کلوپ و لیورپول و فرم استثنایی آن ها، کار را از همیشه برای گواردیولا در لیگ قهرمانان اروپا دشوارتر کرده است. سرمربی اسپانیایی که با افتخار همواره از اصرار روی فلسفه فوتبالی خود و عدم علاقه برای تغییر آن حتی به مدت 10 دقیقه در طول 90 دقیقه سخن گفته، درآستانه پنجمین حذف پیاپی از لیگ قهرمانان اروپا قرار گرفته است، آن هم با تیم هایی که از همان ابتدای فصل از لحاظ مهره، مدعی درجه 1 قهرمانی در این تورنمنت بوده اند.