بهنام ✿ F.C.B"امپراطووور" و "سرورم" و "عااالیجنااب" و "بانووووی من" که مثل نقل و نبات همینجوری سربازها و ندیمه ها و خودشون تا همدیگه رو میبینن میگن...
یا مثلا وقتی مریض میشن میگن : سرورم خواهش میکنم خوب شین ! 😐
یا خنده های امپراتور که دقیقا اینجوریه : هه هه هه هه !
یا مثلا چندجا وزیر اعظم نظر مخالفش رو با دستور امپراطور اعلام میکرد و بعدش میگفت خواهش میکنم تجدید نظر بفرمایید. بعد بقیه وزرا عین طوطی تکرار میکردن خواهش میکنیم تجدید نظر بفرمایید ! 😒
یه تکراری دیگه هم این بود که هروقت یه اتفاقی میفتاد، دستیارشون رو میفرستادن و دستور میدادن :
برو ببین چه خبره یا برو ببین (فلانی) چیکار میخواد بکنه..
از همه بدتر اون دستیار ارباب یونتابال هست که وقتی تعجب میکنه یا مثلا ناراحت میشه یه صداهای عجیب غریبی با حالت گریه از خودش درمیاره : آااعااع اعیع یاع عااااع ااعاع سرررورمممم ! 😡😔