۰۰۰ 000آن میخانه که تو از بهرِ خویش بنا کرده ای
گُنجاتر از هر خانهاى ست،
میاى که تو در آن پرورده ای
همه–عالم آن را دَرکشیدن نتواند.
آن پرندهاى که [ناماش] روزگارى ققنوس بود،
در خانه میهمانِ تو ست،
آن موشى که کوه زاد،
همانا——خود تو ای!
همه و هیچ تو ای، می و میخانه تو ای،
ققنوس تو ای، کوه تو ای، موش تو ای،
تو که هماره در خود فرومیریزی و
هماره از خود پَر میکشی—
ژرفترین فرورفتگیِ بلندیها تو ای،
روشنترین روشنیِ ژرفاها تو ای،
مستیِ مستانهترین مستیها تو ای
——— تو را، تو را —— با شراب چه کار؟
حضرت نیچه در مدح حضرت حافظ