طرفداری- قرار گرفتن در جایگاه طرفداران آرسنال کار دشواری است، آنها جام می خواهند اما اخیراً از رسیدن به فینال های پیاپی جام حذفی هم خسته شده اند، توپچی ها در 4 فصل اخیر موفق شده اند تا سه بار به دیدار پایانی برسند، امسال سومین سالی است که ومبلی از سال 2014 میزبان شاگردان ونگر خواهد بود و در صورت کسبِ یک عنوان قهرمانی دیگر، شاید آخر قصه حداقل برای تیم مدیریتی و کادرفنی باشگاه خوش به پایان برسد اما سهمِ هواداران از آن تنها افسوس است که روز به روز بیشتر و بیشتر می شود.
شاید بپرسید چرا چنین ادعایی داریم. آرسنال فصل گذشته لیگ را با مقام دومی به پایان رساند، اتفاقی که از سال 2005 برای نخستین بار به وقوع پیوست، اما دوم نشدن در فصلی که لسترسیتی جام را به خانه برد شاید آرزوی هواداران آرسنال در واپسین هفته های لیگ بود هرچند که به پایان رساندن فصل بالای تاتنهامی ها و جشن گرفتن "سنت تاترینگهام دی" تنها انگیزه توپچی ها برای تقویت حس جنگجویی در بالای جدول به شمار می رفت اما افسوس آنها عجیب نیست چرا که تیم بزرگِ شهر لندن به نوعی تلخ ترین نایب قهرمانی تمام دورانش را در جدولِ تاریخ لیگ برتر به ثبت رسانید، با ده امتیاز اختلاف نسبت به لسترسیتی که البته شکستی بزرگ برای آرسن ونگر و تیم تحت هدایت او بود، تلخ ترین قسمت ماجرا البته جایی است که در می یابید توپچی ها تیم قهرمان لیگ را در هر دو بازی رفت و برگشت شکست داده اند و بیشترین امتیاز از دست داده آنها مربوط به تیمهای متوسط و سطح پایین لیگ بوده است.
سردرگمی های فنی ونگر در کنار اغتشاشات ذهنی اش، نشانه هایی از رسیدنِ او به بن بستِ فوتبال هستند. آرسنال دیگر حتی زیبا بازی نمی کند؛ برخی سالها برای مقابله با حریفان بزرگ از همان اول شمشیر را از رو می بندد و موفقیت را بسته به پیروزی در میدان نبرد با آنها می بیند و سال دیگر، به هوای کسب امتیاز از تیم های پایین تر جدول عرصه را در رقابت های بزرگ و سپس کوچک از دست می دهد و در نهایت برای عنوانی در حد و اندازه سوم و یا چهارم جدول تلاش می کند. در یک فصل نیمه نخست لیگ را قدرتمندانه شروع می کند و در فصل دیگر موتور محرکه اش تازه از نیم فصل شروع به کار می کند و در مقیاس کوچک تر، در یک بازی از بازیکنی استفاده می کند که در تمامِ فصل حتی نام او در لیست 18 نفره به زور گنجانده شده و از قضا با وجود عملکرد خوب، جایگاهی در لیست بازی بعد ندارد در شرایطی که شاید بهترین شرایط فنی را در بین بازیکنان هم پست خود داشته باشد !
اگر از بحثِ دانش فنی ونگر بگذریم، فوتبال هنرِ ذاتی برای هر یک از طرفداران آن است. مزیت فوتبال نسبت به سایر رشته های ورزشی در این است که شما حتی اگر یک کودک ده ساله نیز باشید تفاوتی با یک انسان بالغ نخواهید داشت و چه بسا چیزهای بسیاری از او یاد بگیرید چرا که او شرایط را با دانش و تفکرات خودش می سنجد و شما نیز همینطور، شما هنر خاص خود را برای ترسیمِ خطوط و رسیدن به اوج نقطه لذت در فوتبال دارید و دیگری نیز اینگونه است بنابراین نمی توان گفت که کسی غیر از افراد شناخته شده در دنیای فوتبال حق اظهار نظر در مورد آرسن ونگر را ندارند، ادعایی که از جانب خیل هواداران مرد فرانسوی مطرح می شود که البته به کل باطل است.
ونگر اکنون درست در جایگاهی قرار گرفته که حتی خودش هم نمی داند درست چه نکته مثبتی را می تواند به تیم تحت هدایتش اضافه کند؛ دو سال قبل در اظهار نظری عنوان کرد که تیم را در بهترین وضعیت به مربی بعدی خواهم سپرد اما اکنون درست در شرایطی که زمزمه های جدایی او از آرسنال مطرح می شود و بسیاری از هواداران آرسنال همسو با این استدلال که رفتنِ او می تواند بزرگترین کمک به تیم باشد، اما ونگر باز هم سعی دارد تا از آخرین بارقه های امیدش نهایت استفاده را ببرد و در فصلی دیگر با رقبا مچ بیاندازد؛ رفتار او مثلِ پسر بچه های سمجی است که در بازی پلی استیشن زورشان به طرف مقابل نمی رسد اما می خواهند باز هم بازی کنند و البته دوباره شکست را پذیرا می شوند.
در اصلی ترین بخشِ داستان که هواداران آرسنال هستند، این سردرگمی و پروسه امیدواری و نا امیدی که هر هفته دست به دست می شوند بزرگترین چالش و طاقت فرسا ترین قسمتِ ماجراست، هیچ تیم پر هواداری تاب نمیاورد که تیمش یک هفته برابر تیم در آستانه سقوط سه بر صفر شکست بخورد و دوباره برابر یکی از غول های فوتبال کشور پیروز شود و هفته بعد بار دیگر اینبار برابر رقیب سنتی اش طعم تلخِ شکست را بچشد؛ آرسنالی ها با پیروزی های مقطعی اتحادی را بنا می سازند که دیر یا زود از هم خواهد پاشید و ثمره آن کسب نتایج ضعیف و تبدیل شدن آرسنال از یک تیم سطح اول اروپایی به تیم درجه دوم در فوتبال انگلستان است.
هیچکس از یادداشت های ونگر در دفتر کارش خبر ندارد، هیچکس نمی داند که او چند ساعت عینکش را بر چشم می گذارد و دست هایش را در داخل موهایش فرو می برد اما هر چه که هست، جوهر قلمِ آرسن دیگر برای کاغذ زیر دست او مفید نیست، فکت های ونگر سالهاست که برای دیگر مربیان لو رفته است؛ او را دوست داریم، شاید سخت باشد که بگوییم نسبت به او هیچ دینی نداریم اما کاش برای یک بار هم که شده حداقل به جای خط خطی کردنِ کاغذ باطله ها و تلاش کردن برای یغماگری دوباره، زیر نامه استعفایش به مسئولان باشگاه را امضا بزند که حداقل می دانیم در برهه کنونی بزرگترین لطف او به هواداران آرسنال خواهد بود؛ ما نه، این روزها تمامِ فوتبالی ها دل نگرانِ آرسنالی ها هستند.