یک لهستانی ساکت و آرام، با چهره ای نسبتا مظلوم و دوست داشتنی که به نظر انسانی کم حرف و خجالتی می رسد. اما این ها تنها ظاهر فریبنده او را نشان می دهد، وقتی لباس ورزشی به تن می کند و اولین گام ها را بر روی زمین چمن می گذارد روی دیگر خود را نشان می دهد، قاتلی بالفطره که به کوچک و بزرگ رحم نمی کند از درون او بیدار می شود و همه را از دم تیغ می گذراند.
در قابلیت ها او و این که روبرت لواندوفسکی یکی از بهترین و شاخص ترین مهاجمان حال حاضر اروپا است شکی نیست، مهاجم یک متر و هشتاد و سه سانتی متری تیم ملی لهستان در سه سال گذشته و زیر دستان توانای یورگن کلوپ هر روز پیشرفت بیشتری داشته و توانسته خود را به عنوان یکی از مهاجمین طراز اول دنیا معرفی کنید.
لواندوفسکی در هفته گذشته بالاخره کار انتقال خود از شمال دوست داشتنی آلمان به جنوب نه چندان محبوب را تمام کرد تا داستان ها و شایعات پیرامون او و تیم آینده اش به پایان برسد. انتقالی که بیش از اینکه مورد تمجید قرار گیرد، مورد مذمت واقع شده است. به دلایل مختلف؛ برخی بایرن را متهم به تضعیف رقبای داخلی خود می کنند، برخی آن ها را متهم به زیاده خواهی و برخی هم متهم به بهره بردن از حاصل دست رنج دیگران، اما این همه ماجرا نیست، بیایید این انتقال را از زوایای دیگر مورد بررسی قرار دهیم:
مدافع عنوان قهرمانی اروپا فصل جدید را در حالی آغاز کرد که پپ گواردیولا را به عنوان مربی روی نیمکت خود می دید و خرید های این تیم هم ماریو گوتزه و تیاگو آلکانتارا بودند و ماریو گومز ناراضی به فلورانس کوچ کرده بود. پپ در اولین روز های کاری خود ترکیب بایرن مونیخ را شخم زد و با چینش های عجیب و غریب خود حتی موجبات حیرت آنتونیو کونته را هم فراهم کرد. اما هر چه فصل پبش رفت، یک نکته در بازی های بایرنی که بسیاری سعی در مقایسه آن با بارسلونای زمان پپ داشتند بیشتر عیان شد: بایرن به مراتب عمق تاکتیکی بیشتری داشت و از روش های مختلفی برای رسیدن به دروازه حریف بهره می برد. بایرن لیونل مسی ندارد که به او و فرم روزش وابسته باشد و استفاده از جناحین برای حمله و سانتر بر روی دروازه وجود یک مهاجم همه فن حریف را به امری الزامی برای مونیخی ها بدل کرده است.
ماریو مانژوکیچ در ابتدای فصل فاصله زیادی با مانژوکیچ آماده و در خدمت تیم فصل گذشته داشت و کلودیو پیزارو هم که دیگر سن و سالی از او گذشته باب طبع پپ نیست. یولین گرین هم که محصول آکادمی بایرن است و در چند بازی در ترکیب این تیم به میدان رفته است بسیار کم تجربه است و هنوز آمادگی بازی های بزرگ را ندارد.
پیزارو در انتهای فصل از تیم جدا خواهد شد و بایرن می ماند و مانژوکیچ، برای تیمی که دغدغه حضور به عنوان یک مدعی کلاسیک در سه جام مختلف را دارد ریسک استفاده از تنها یک مهاجم در لیست خود توجیه ناپذیر است. مهاجمی که بتواند در کوران رقابت ها در خدمت تیم باشد، کم تجربه نباشد و قابل دسترسی هم باشد و از همه مهم تر با تفکرات پپ سازگار باشد شاید تعدادش به انگشتان یک دست هم نرسد. نگاهی به نام مهاجمینی که هم سطح لواندوفسکی، کمی پائین تر و یا بالا تر از او قرار دارند می اندازیم:
رابین فن پرسی: او تازه به منچستر یونایتد پیوسته است و شیاطین هم بعید به نظر می رسد به این سادگی ستاره هلندی خود را از دست بدهد.
وین رونی: ستاره تیم ملی انگلستان در تابستان هم چند مرتبه به بایرن لینک شد، اما او برای بایرن و سیاست خرید هایش گران و مسن است.
لوئیز سوارز: لیورپول رقم فسخ قرارداد او به تیم های غیر بریتانیایی را چیزی در حدود 100 میلیون یورو قرار داده است. جدا از این رقم سنگین، حاشیه های او به گروه خونی بایرن نمی خورد.
رادامل فالکائو: سبک بازی او به عنوان یک مهاجم هدف با فوتبالی که لواندوفسکی ارائه می دهد بسیار متفاوت است. او با رقمی حدود 60 میلیون یورو از اتلتیکو مادرید جدا شده و قاعدتاً سران باشگاه موناکو پس از یک سال او را با ضرری بسیار زیاد واگذار نخواهند کرد.
ادینسون کاوانی: او هم به تازگی به پی اس جی پیوسته است و روز های خوبی را در کنار ایبرا سپری می کند و باز هم مشکل رقم انتقال مطرح است.
زلاتان ابراهیمووچ: او یکی از خیره کننده ترین ها است، ولی مشکلات بین او و پپ دیگر بر کسی پوشیده نیست و هیچ کس حاضر نیست یک اشتباه را دو بار تکرار کند، نه او و نه پپ.
کریم بنزما: عملکرد او حتی در تیم فعلی اش هم زیر سوال است، به علاوه اینکه رئال مادرید عادت به ارزان فروشی ندارد.
نیمار: او با رقمی در حدود 50 میلیون یورو راهی نیو کمپ شده است و انتقال تنها پس از یک فصل منطقی به نظر نمی رسد.
فرناندو تورس: او هم مانند بنزما با توجه به آمار ارقام یک مهاجم طراز اول به حساب نمی آید و صد البته که باز هم مسئله مالی و سن او مطرح است.
دیگو کاستا: اتلتکو مادرید بر روی او برچسب 60 میلیون یورویی زده است که بیشتر به برچسب «لطفا دست نزنید» شبیه است!
سرخیو آگوئرو: نام او هم مثل وین رونی در کنار نام بایرن قرار گرفت، آن هم با رقم 55 میلیون پوند، اما سران باشگاه متمول منچستری ضمن رد این شایعه اعلام کردند که حتی با رقم های بیشتر هم ستاره آرژانتینی خود را از دست نخواهند داد.
لیونل مسی یا کریس رونالد: فراموشش کنید!
همین مسائل با جزئیاتی کم و بیش مشابه درباره گونزالو ایگواین، نگردو، اولیویر ژیرو، اشتفان کیسلینگ و ماریو بالوتلی و چند مهاجم دیگر هم مطرح است. به همین، این دلایل را هم اضافه کنید: عدم تجربه حضور در بوندس لیگا و آشنا نبودن به جو، زبان و ریسک تطبیق پذیری را.
چه بخواهیم و چه نخواهیم مسئله مالی و اقتصادی هم برای باشگاه ها و هم برای بازیکنان یک فاکتور مهم محسوب می شود. نباید فراموش کنیم که بایرن مونیخ لواندوفسکی را بدون پرداخت حتی یک پنی به دست آورده است و این بدان معنا است که باوریایی ها دو تن از بهترین مهاجمان دنیا (به خصوص در سبک خود) را با تنها 10 میلیون یورو به خدمت گرفته اند.
آیا اگر در مهلت نقل و انتقالات تابستانی پیش رو، کریس رونالدو، لیونل مسی، نیمار، تورس، رونی، فن پرسی، دیگو کاستا و یا بنزما بدون در بر داشتن هیچ هزینه ای برای انتقال به سایر رقبا در دسترس باشند سایر تیم ها برای مصلحت لیگ، یا عدم بر هم خوردن توازن دست به این انتقال نخواهد زد؟ جواب مطلقا منفی است، در صورت ممکن و در دسترس بودن، رئال مادرید برای انتقال لیونل مسی به سانتیاگو برنابئو لحظه ای تامل نخواهد کرد، حتی اگر این انتقال باعث شود که زوج مسی و رونالدو در پایان فصل هر کدام با بیش از پنجاه گل در صدر جدول گلزنان بایستند!
در واقع باید این نکته را پذیرفت که در کوران رقابت های اروپایی که تیم های بزرگ درگیر آن هستند، نام و ملیت تیم حریف نباید زیاد فرقی برای آن ها داشته باشد، بوروسیا دورتموند هم که تیمی بزرگ و شناخته شده در سراسر اروپا است، نباید برای آن ها در رقابتی که شامل کل قاره سبز می شود، بایرن مونیخ فرقی با چلسی، منچستر یونایتد، بارسلونا، رئال مادرید و یوونتوس داشته باشد.
اما برای این که بدانیم چرا بایرن مونیخ اصرار به جذب این لهستانی گلزن داشت، چند نکته آماری از عملکرد او را بررسی می کنیم:
1. در رقابت های این فصل لیگ قهرمانان اروپا، تنها سه بازیکنی که بیشتر از دو گل به ثمر رسانده اند وجود دارند که بیشتر از لواندوفسکی دویده اند که دو نفر از آن ها مدافع و هافبک دفاعی هستند! داوید آلابا با 69 هزار متر دوندگی، آرتورو ویدال با 68 هزار متر دوندگی و محمد صلاح با 67 هزار متر دوندگی در این لیست قرار دارند و لواندوفسکی با 65 هزار متر دوندگی، اختلاف فاحشی با مهاجمینی نظیر رونالدو با 50 هزار متر، زلاتان 42 هزار متر، مسی 24 هزار متر، آگوئرو 42 هزار متر، کاوانی 49 هزار متر، توماس مولر و نیمار 58 هزار متر و وین رونی با 50 هزار متر دارد و تنها جکسون مارتینز با 61 هزار متر و مارکو رویس با 64 هزار متر در نزدیکی او قرار دارند. (اکنون می توان دلیل علاقه کلوپ به جذب مارتینز را درک کرد.)
2. شاید باورش سخت باشد، اما در فصل گذشته لیگ قهرمانان، روبرت لواندوفسکی بیشترین تعداد خطا را در بین همه بازیکنان مرتکب شد (با سی خطا) و پس از او خاوی مارتینز و ماریو مانژوکیچ قرار گرفتند و هم چنین او پس از کریستیانو رونالدو متحمل بیشترین خطای حریفان هم بوده است. این آمار به این فصل هم سرایت کرده است و مهاجم لهستانی با 14 خطا در شش بازی در رده های بالای لیست جایی برای خود دست و پا کرده است، جایی که جکسون مارتینز با 18 خطا در مکان سوم قرار دارد. این آمار ناشی از پرسینگ و کمک به تیم در امر باز پس گیری هر چه سریع تر توپ از رقیب خاصل شده است و از جمله نقاط مشترک بین لواندوفسکی و مانژوکیچ است.
3. وجوه تشابه او با ماریو مانژوکیچ بسیار زیاد است؛ بازی درگیرانه، مشارکت در پرسینگ شدید، کمک به دفاع و بازیسازی از جمله تشابهات این دو بازیکن است. اما لواندوفسکی را می توان نسخه ارتقا یافته مانژوکیچ دانست، او به مراتب از شم گلزنی و قدرت تمام کنندگی بالا تری برخوردار است، قدرت حفظ توپ و دریبلینگ بالا تری دارد، و در نقطه مقابل مانژوکیچ که علاقه به بازی با هافبک های وسط دارد (بیشتر پاس های او به کروس و تیاگو ختم می شود) لواندوفسکی با وینگر ها همکاری می کند (نقطه قوت بایرن). بنا بر آمار، لواندوفسکی در این فصل بیشترین همکاری را با مارکو رویس داشته و در فصل گذشته هم بیشترین همکاری را با ماریو گوتزه. تنها برتری مانژوکیچ بر لواندوفسکی می تواند قدرت سر زنی و قدرت بدنی او باشد.
اما در مورد بایرن مونیخ و سیاست جذب بازیکن و تضعیف رقبا باید این سوال را مطرح کرد که آیا بایرن مونیخ در عین غنی بودن در آن پست اقدام به جذب بازیکن کرده است؟ پاسخ باز هم منفی است و در سطوح بالا تر به آن اشاره شد. بایرن شاید ساله های گذشته که رقابتش با تیم های دیگر نزدیک تر بود با خرید بازکنان و استعداد هایی نظیر یان شلادراف، توبیاس رائو و آندرئاس گورلیتز دست به چنین کاری زده باشد، اما قدرت بایرن این روز ها چنان نسبت به تیم هایی نظیر آینتراخت فرانکفورت و هامبورگ و مونشن گلادباخ افزایش یافته است که نیازی به تضعیف آن ها نیست. هر چند که این تیم های در ظاهر کوچک هم در بازی های رو در رو موی دماغ بایرن می شوند و برای خودی نشان دادن تنه به تنه آقای اروپا می سایند.
نکته دیگر اینکه جدایی لواندوفسکی از دورتموند و پیوست او به بایرن به معنای ماندن یک بازیکن بزرگ در بوندس لیگا است. بوروسیا دورتموند برای پر کردن جای او دست به جیب خواهد شد و بازیکنی بزرگ را به خدمت خواهد گرفت، ادین ژکو، دیگو کاستا، جکسون مارتینز و حتی فرناندو تورس بازیکنانی هستند که تا کنون به زرد پوشان لینک شده اند و این به معنای اغنای هر چه بیشتر بوندس لیگا است.
قدرت اقتصادی، توان مالی و شیوه مدیریت فوق مدرن بایرن این روز ها را که می بینم یاد اصل اراده معطوف به قدرت نیچه، فیلسوف بزرگ آلمانی میوفتم، اصلی که در آن از قوی تر شدن قوی و ضعیف تر شدن ضعیف سخن می گوید. حقیقت این است که اگر باشگاه هایی نظیر هامبورگ و لورکوزنبه سیاست های غلط خود در زمینه مدیریت، خرید و فروش بازیکنان و قرارداد های ستارگانشان ادامه دهند، بیش از پیش عرصه رقابت با بزرگان را واگذار خواهند کرد.
و در آخر این سخن را به عنوان یکی از هواداران سر سخت بوروسیا دورتموند دوست داشتنی می زنم؛ اگر قرار است باشگاه بزرگی نظیر بوروسیا دورتموند با از دست دادن یک بازیکن تضعیف شود (که نخواهد شد) همان بهتر که این بازیکن را به بایرن واگذار کند تا دیگر تیم های اروپایی، تا هم چنین جواهری در لیگ باقی بماند و هم تیم هم وطن خود را برای عرصه جهانی قدرتمند تر کند.
لواندوفسکی یکی از بهترین مهاجمان فعلی اروپاست، اما شکی ندارم که تحت هدایت پپ گواردیولا و با تغذیه بازیکنانی نظیر گوتزه، تیاگو و کروس و وینگر هایی نظیر مولر، روبن و ریبری تبدیل به هیولایی سیری ناپذیر خواهد شد که روز و شب را برای مدفعان و دروازه بان ها تیره و تار خواهد کرد.